آره پسر منم همینه
ربطی به دوست نداشتن تو ندارن
همه بچهها همینن
اتفاقاً خوشحال باش چون این نشون میده بچهت تورو آدم امن خودش میدونه، انقدر امن که جلوی تو خودسانسوری نداره و خودشو راحت ابراز میکنه، شاید دیده باشی کنار بقیه تو رودربایستی گیر کنه یا احساس امنیت نکنه احساس واقعیش رو ابراز کنه
مثلاً بغل دیگران گریه نکنه ولی تا بیاد بغل تو، یا تا تو بش بگی چی شد مامان، یهو بغضش بترکه
اتفاقاً این یعنی مسیر رو درست رفتی خیالت راحت
تو آدم امنشی که به فکر ناراحتی تو نیست
خوب دقت کنی میبینی خودت هم از قضاوت دوست صمیمیت نمیترسی و بدترین حالات و افکار و احساساتت رو هم با دوستت در میون میذاری
ولی با بقیه و حتی با شوهرت اینجوری نیستی
خود سانسوری داری
خوشحال باش مامان جون، تو آدم امن دخترتی و همیشه هم سعی کن بچه قضاوتش عشق بدون قید و شرطت رو بش بدی تا همیشه آدم امنش باقی بمونی
شده تا حالا داغون داغون باشی، ویران باشی
ولی وقتی یه آدم غیر امن آره بپرسه چطوری بگم خوبم، خوبه خوب؟
شاید فقط تو کل دنیا یه آدم امن داشته باشی
یا شده تا حالا یه حالی باشی و دلت تا بینهایت مامانت رو بخواد ولی نتونی حرف دلت رو بش بزنی؟ با تمام وجودت آرزو کنی کاش مامانم ظرفیتش رو داشت و میتونستم باش درد دل کنم؟ بدون ترس از قضاوت شدن؟
دخترت از قضاوت تو نمیترسه، دخترت تا بینهایت به تو عشقت اعتماد داره، اگه یک درصد احتمال میداد تو ممکنه ناراحت بشی و عشقت رو ازش دریغ کنی هرگز این رفتار رو ازش نمیدیدی
میگن مادرها تو نگهداری بچه ها هورمون استرس ترشح میکنن به این خاطر که بچه ها با دیدن پدر یا خاله و ... ذوق میکنن.
ما خودمون از بچه و اذیتهاش حوصله مون سر میره بچه هام همینن دوس دارن آدمای جدید ببینن.
دختر منم با خواهرم خیلی خوشحال و از بغل خواهرم بغل هیچکس نمیره. چون خواهرم خیلی خوش انرژی و خیلی باهاش بازی میکنه
پسر منم همینه، از تو بغل باباش و مامان خودم نمیاد بغلم، تازه مادر شوهرم سالی به 12 ماه نمیاد ببینتش بعد که میریم خونه شون میپره بغلش، دلت نشکنه اینا حالا خییلی کوچولوعن، شاید ما کمتر میتونیم بغلشون کنیم ولی اونا همیشه حاضرن
منم دخترم بیشتر وابسته به مامانم هست
دختر منم بیشتر وابسته مادرمه چون وقتی میرم اونجا کلا میسپارمش بهش خودم استراحت میکنم یا از اول عروسی مهمونی جایی بریم بچمو نمیبرم میدم مامانم نگه داره بهش وابستس خوبه که من خوشم میاد اتفاقا همه هم میگن مامانتو بیشتر میشناسه منم میگم چه بهتر مادربزرگ جوون داشتن همینه دیگه 😂
زیاد سخت نگیر
منم بیست و چهار سالگی مادر شدم بچه منم باباشو و مامانه منو میبینه منو ول میکنه
خوشحال هم میشم چون بچه مو میسپرم دستشون خودم یکم نفس میکشم
عزیزم بچه هر چقدر به دیگران ذوق کنه یه دیقه تورو نبینه ناراحتترین میشه بچه مال مادره
پسر منم این
طوریه وقتی میریم خونه پدرشوهرم فقط میره پیش عمش اصلا سمت من نمیاد مگه اینکه خابش بیاد یا گشنه باشه .منم اول مث شما بودم و فک میکردم ولی دیگ عادت کردم😑😑😑😐😐😐😐
عزیزم منم ب بچه م تا حالا اخم نکردم، ولی بچه من نمیتونه دست کسی ک بگیره بگه توام بیا یا فلان ،ولی وقتی میرم بیرون ،بچه م عین خیالش نمیشه،ک پشت سرم گریه کنه یا بی قراری کنه، چن ساعتم بیرون باشم عین خیالش نیس فقط وقتی ببینتم ذوق میکنه،منم ناراحتن از اینکه کمبودم و حس نمیکنه،البته بچه من کلا پشت سر هیچکس گریه نمیکنه یا با کسی خیلی حال کنه و دوسش داشته باشه طرف وسط ولش کنه ،بچه م واکنش نداره ک ناراحت بشه 🙄
منو دخترم همش خونه ایم و تنها.دخترم منو باباشو خیلی دوست داره.اما جاریمم خیلی خیلی دوست داره بغل زنعموش باشه اصلا کار با من نداره.
منم به خانواده ی شوهرم خیلی علاقه داره خصوصن به بچهای عمه اش
پسر من هم همینجوری وقتی میره بغل عموش بابابزرگ خاله اش باباش حتی حاضر نیست نگاه من کن
برای شیرهم باید بزور بگیرمش بیاد خودش نمیاد
منم بچم همش بامنه ولی عمشو ببینه. همش بغل اون میخواد باشه😂
😂😂دختر من خواهرمو با مادرم میبینه منو یادش میره من برم بیرون بعد ۳ ساعتم بیام باز خوشحالی شدید نمیکنه فقط لبخند میزنه و میره بغل خواهرم نمیاد پیش من 😐باباشو که گاهی میبینه گریه ام میکنه بجای شادی منم خیلی ناراحت میشم همیشه میگم من بی عاطفه ترین دختر رو دارم 😅ولی خب اینکه وابسته نیست یسری حسن داره که میتونم بزارم پیش مادرم برم کارامو انجام بدم و اینکه دختر من فقط عاشق مادرم وخواهرمه خانواده شوهرمو دوست نداره
بچه خواهر من پیش مادرم بزرگ شده به شدت وابسته .حتی وقتی میره خونه یواشکی زنگ میزنه به مامانم صحبت میکنه .از بچگی همینقدر وابسته بود
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.