۳ پاسخ

چقدر شبیه هم بودیم منم دخترم ۳۴ هفته و ۴ روز دنیا اومد با پارگی کیسه اب....خیلی سخت گذشت

دقیقا منم مثل امشب توی ۳۵ هقته کیسه آبم پاره شد و پارسا بدنیا اومد

خداروشکر ک ب خیر و خوشی گذشت

سوال های مرتبط

مامان رز گل مامان رز گل ۱۳ ماهگی
پارسال همین موقعه من از خواب. بیدار شدم شوهرمم بیدار صد بره بانک کار داشت . بلند شدم دیدم یکم ازم آب اومد فکر کردم بخاطر اینکه مثانه م پره سر ریز کرده رفتم دستشویی اومدم اومدم داخل دیدم یه عالمه ازم آب داغ اود متوجه شدم کیسه آبم پاره شده داخل ۳۷ هفته ۱ روز .زنگ زدم به شوهرم بگم دیدم گوشیشو جا گذاشته وسایل دخترمو آماده کردم مدارک همه چیز گذاشتم خودم لباس پوشیدم نشسته بودم که کارشوهرم تموم بشه بیاد دیدم یهو اومد گفت نصف راه رو رفتم متوجه شدم گوشی نبردم .منم واسه همراه بانک با گوشی کار داشتم یهو گفت چرا لباس پوشیدم گفتم کیسه آبم پاره شده هول شد گفت چیکار کنیم گفتم بریم زایشگاه .رفتیم دختر معاینه کرد ببینه کیسه آبم پاره شد با نه جاتون خالی دستشو تا مچ کرد اونجام یه جیغی زدم کلی دردم گرفت گفت اره پاره شده گفتم بچم بریچه سنو گرفتن دوباره گفتن آره .آمادم کردن واسه اتاق عمل منم دست تنها شوهرمم رفته بود دنبال مامانم یه شهر دیگه با بیمارستان دو ساعتس فاصله داشت تا اونا رسیدن منم از اتاق عمل آوردن بیرون .خیلی خاطره تلخی داشتم تعریفش نمیکنم دخترم داخل همین روز به دنیا اومد تولدت مبارک قلب مادررررر😍😍😍
مامان نیلا💝 مامان نیلا💝 ۱۴ ماهگی
چقدر زمان زود میگذره باورم نمیشه نیلاشده یک سالش
پارسال مثل امشب و این ساعت دردم گرفت و بستری شدم بیمارستان دکترم گفت صبح میام زایمانت میکنم🥺😍
من خیلییییی از زایمان میترسیدم خیلی استرس داشتم بقدری که سرم دادن دستم تا بریم طبقه بالا تودستم میلرزید مامانم و شوهرم از ترس من میترسیدن مامانم میگفت این الان سکته میکنه از ترس بدنم یخ کرده بود تا صبح نخوابیدم از خوشحالی و استرس و ترس ولی بیشتر از ترس😅🤣🤣🤣
صبح ۹دکترم اومد و بااینکه ۳۸هفته و ۴روز بود امپول ریه زد و گفت امادش کنید برای اتاق عمل واییی من دیگه قلبم نمیدونست چجوری بزنه سفید شدم مثل روح یخ کرده بودم کل بدنم میلرزید دکتر بی حسی میگفت چرا انقدر لرزش داره بدنت گفتم خیلی میترسم دارم سکته میکنم بخدا پرستار ضربان قلب و فشارمو گرفت دیدن بلهههه اوضاع خرابه دکتر گفت یه ارامبخش بهش بزنید نیم ساعت بخوابه 😂😂😂 خیلیییییی حال داد بیدار شدم دیدم بچمو گذاشتن رو صورتم هیچی از زایمان نفهمیدم نه سن زدن نه تکون دادن شکم هیچی
ببخشید حرفام زیاد شد امشب یه حس و حالی دارم گفتم اینجوری یکم خودمو تخلیه کنم🥰🥰🥰
مامان 🧿Mehrad💥 مامان 🧿Mehrad💥 ۱۳ ماهگی
وایییییی کیسه آبم پارههه شد🙁
پارسال این موقع🙊😄
شب قبلش بودیم تولد برادرشوهرم وقتی اومدیم جوری سرگیجه داشتم که میخوردم در و دیوار ولی میگفتم زوده بابا تازه ۳۷ هفته و۱روزم
خوابیدم،۸صبح پاشدم به همسرم گفتم بهم چایی بده خیلی تشنمه لج داشتم انگار😄خوردم لیوان گذاشتم کنارم خوابیدم ۱۱پاشدم با گوشی اومدم سرویس نشستم خواستم شلواربکشم بالا دیدم وای بی اختیار اب میریزه و شکمم یهو اومد سمت پایین😶ترسیدمممم
درجا رفتم بیرون زنگ زدم همسر گفتم بیاکه کیسه اب پاره شد بعد زنگ زدم ساری که مامانم بیاد.دیگه مادرشوهرم که طبقه بالابودنگفتم بعداازم دلخورشده بود خب خداییش فکرکردم نیس خونه چون باشه پمپ صدا میده نگو خودشم خواب بود با زنگ همسرم بیدارشد
خلاصه رفتم بیمارستان معاینه هاشروع شد تا ۹ونیم شب ۱۴ الی ۱۵بارمعاینم کردن ۲تاآمپول فشار زدن هرکاری کردم ماما بهم ورزش داد اوی ۱۱ساعت ۲سانت بازشدم.دیگه سربچه جای بدی بود دکترگفت ببرین اتاق عمل چون زعفرون میخوردم ناشتا نبودم بیهوش نکردن...خلاصه بردنم عمل ساعت ۱۰و۱۰دیقه مهراد بدنیا اومد🫡باوزن ۳۳۵۰ ۳۷هفته و۲روز
مامان فداش ...
نمیخوام یادسختی هابیوفتم اما بازم نمیشه چون بخاطرزردیش ۳روزبستری بود منم رفت وامد کردم جاعملم ۴سانت وا شد ۲۱ روز بخیه داشتم و ۳۷روز پانسمان روی شکمم که جای چسب هنوز عین سوختگی رو شکممه. چقد دکتررفتم تا شکمم بسته اما شکر روزی ۳بارشست و شو وفشارشکم و سورنگ توشکم خدایا نگم دیگع
امشبم تولد گل پسرمه با ۱۸تا مهمان
چون دوتاختنه سوری گرفت ۱۰۰نفره و۴۰نفره...
الانم اتفاقی رفتم حموم باپسرم دیدم اع ساعت ۱۱بود🥲🥹