سوال های مرتبط

مامان حسین مامان حسین ۱ سالگی
کسایی ک منو میشناسن می‌دونن بچم مشکل داره امشب با شوهرم تصمیم گرفتیم ی بچه دیگ بیاریم ک شاید من انقد شب و روز. گریه میکنم اصلا. دوست ندارم هیچ بچه ای تو فامیل ببینم رفت آمد کنم. یکم. خوب بشم بعد حالا میگم نکنه. خدای نکرده این یکی هم اینطور. پیش بره. بچه. من. کاملا. زیر نظر دکتر هفته ای دو تا سونو. حتی قبل بارداری ۶ ماه. تحت نظر با اینکه فامیل نبودیم حالا بگذریم. سوالم اینه ب نظرتون کار بدی میکنم ک میخام دوباره باردار بشم یعنی. با اینکارم این بچم. له میکنم همش میگم نکنه. با آوردن اون میخام بزارم کنار اینو کلا. ولی اگر نیارمم، داغون میشم چ کنم. توروخدا چیزی نگین. ک. بدتر دلم بشکنه. ب اندازه کافی این بچه داغونم کرده. همتون مادرای خوبین. شده حتی نزارین بچت. ی قطره اشک بریزه من اینطور ادمیم. آنقدر وسواسم. بغل هیچ کس نمی‌دم این همه مولتی خارجی بهترین رسیدگی ها شوهرم کارگره ها. ولی برا این. ببخشید. انگار بچه مایه دار بوده بهش رسیدیم ولی تهش این شد خدا. اینطور. کرد ب نظرتون چیکار کنم
مامان یاسین ومائده مامان یاسین ومائده ۲ سالگی
مامانا تروخدا بدادم برسید دیگه نمیدونم چیکار کنم از دست دخترم اونایی ک میدونن دخترم بیش‌فعالی داره گاهی دیگه امونم میبره تروخدا همتون مادرید همچون تا یه حدری تحمل داریم واقعا خستم واقعااااااا نمیدونم چیه چجوریه خدایا هروقت شوهرم نیس این تقریبا آرومه و شیطنت نمیکنه ولی تا میاد بلند میشه جیغ و داد زدن اداهای خیلی بدی ازخودش درمیاره ک رواعصابه واقعا یه کارایی میکنه ک دلم نمیخاد حداقل جلو این اینجوری بشه و ببینه هرچی میگم اینکارو نکن نکن جلو این گوش نمیده بدتر میکنه خدایا من دیگه بریدم هرچی میخام دخترم جلو اینو پسرش اینکاررو نکنه بدتره انگار خدا قصدی اینو کوکش میکنه جلو این اینجور باشه ک آخرش هم شیطنتای دخترم و نیش و کنایه های این بشنوم ک میرم سوت بکشه خدایا من حضرت زینب نیستم بخدا نیستم ک انقد امتحانم میکنی گاهی انقد انرژیش زیاد میشه انقد ک میشینم ب هوار کشیدن و ازخدا مرگشون واقعا میخام ای خدا منو لعنت کنه راحت شم میام جلو اینا هم دعواش کنم اینا بدتر سواستفاده میکنن خدا شاهده تو بد جور مخمصه ایم شما بگید من مادره بدیم یا حق دارم دیوانه شم وای سرم وای مغزم خدا🥺🥺🥺🥺🥺🥺😢😢😢
مامان توت فرنگی مامان توت فرنگی ۲ سالگی
سلام مامانا
لطفاً با دقت این متنو بخونین و همه تون نظراتتون رو بهم بگین
دخترم دو سالشه سه شب میشه خیلی بهانه گیر شده
تقریبا بیست روزی میشه ک از شیر گرفتمش ولی روزای اول از شیر گرفتن ب همین افتضاحی الان نبود
سه شب میشه تو خاب بلند میشه ی جوری گریه می‌کنه و خودشو ب اینور اونور میندازه ک اصن آروم نمیشه
ن بغل من میاد ن بغل باش خسته ک شد میاد بغلمون میخابه باز بعد یک ساعتی بیدار میشه همون ماجرا تکرار میشه
در طول روز هم بهانه گیرتر شده نسبت ب قبل
اینم اضافه کنم بگم سه روز تب داشت بدون هیچ علائم دیگ ای
همون شب ک تبش قط شد این بهانه گیری هاش شروع شد
حالا بنظر شما جاییش درد میکنه؟(اگ جایی درد کنه بعد یک ربع گریه مثلا خوب میشه)
یا ممکنه از دندون باشه(الان 16تا دندون داره نمیدونم میخاد دندون دیگ دربیاره الان یا نه)
یا ممکنه از قطره آهن باشه ک چن شبه ک مریض بوده ندادم بهش(من همش قطره آهن فروزومال15 مرتب هر شب بهش میدم)
یا چی ودیگ می‌تونه دلیلش باشه
همینا ب ذهن من رسید
آخه خیلی اذیتم بخدا دیگ توانی نمونده برام راهنماییم کنین لطفاً🥺🙏❤️