پانیذ قشنگم اصلااا ناراحتی نکن ...قربونت برم هیچچچ کار خدابی حکمت نیست مطمئن باش یه روزهایی میشه میگی ای خدا یادش بخیر ماهلین دنیااومده بود میرفتیم پیش مامان جون ...فقط از دارایی هات لذت ببر و دائم بخاطر داشته هات از خدا تشکر کن قربونت برم
عزیزم به قول خودت هممون من همیم من تو خونه خودمم ولی اینقدر میان و میرن و دخالت میکنن که هیچ حس مالکیتی ندارم
عزیزم کوچولوت خواست خدا بوده قدرشو بدون قدر این لحظاتتم بدون اگه مادرشوهرت خوبه بچتو بهش بسپر با همسرت خلوت کن و استفادتو ببر. یکم بزرگ تر بشه ازادی عملت بیشتر میشه نگران نباش
اگه تاپیکای قبلیمو بخونی منم توعقد باردارشدم و خیلییی حرف شنیدم هم از خانواده خودم هم از خانواده شوهرم ولی شوهرم پشتم بودو همه اینا رو نادیده گرفتم الان که پسرم به دنیا اومده شده تموم زندگی خانواده خودم ولی خانواده شوهرم هنوز باهام قهرن و هنوزم پیش بچم نیومدن.ولی همچنان من پشتم به شوهرم گرمه خواستم بگم درکت میکنمم فقط خودتون باید خودتونو آروم کنین به بچت نگاه کن.لذت زندگی رو هم وقتی بچه بزرگتر شد باهم تجربه کنین
چرا اونجا میمونید
عزیزززم عیب نداره میگذره این روزام چشم به هم بزنی
الهی.. یعنی هنوزسرخونه زندگیتون نرفتین؟؟
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.