سلام مامانا وقتتون بخیر ، اگه کسی مثل من شده ممنون میشم بگه بهم چون خیلی نگرانم من ۶ ماهی میشه خونمونو عوض کردیم اصلا ی ماهی میشه اصلا حس میکنم هیچی به دلم نمیشینه همش بنظرم کابینتا قشنگ نیستن و هی فکرای چرت و پرت به ذهنم میاد😞هی میگم نباید این مدلی انتخاب میکردم یا اینجوری میشد ، دلم میخاد گریه کنم نمیدونم از بارداریمه یا چی؟چجوری میتونم کنترلش کنم؟برم روانپزشک؟اینم بگم من قبل اینکه اقدام به بارداری کنم آزمایش ژنتیک دادم و فهمیدم در کمال ناباورانه ای هم خودم و هم همسرم ناقل اس ام ای هستیم بخاطر اون کلا دوساله خیلی پنهانی گریه میکنم و کل بارداری تا بفهمم بچه سالمه یا نه همش استرس و گریه بود کارم که ایا این بچه سهم من هست یانه🙃💔بعد اونم که تست آمینیوسنتز دادم و تا جوابش بیاد مردم و زنده شدم اینارو نمیگم که حال شمارو بد کنم اما امروز خیلی دلم پره🙂شماهایی که زود و راحت باردار شدید حتی ناخواسته ، این بزرگترین نعمتی که خدا بهتون داده قدرشو بدونید 🙂من به سختی باردار شدم با وجود ۱۰ سال سابقه تنبلی تخمدان ، بعدشم که اس ام ای و الانم استراحت نسبی و نمیدونم اصلا امشب چم شده ، ببخشید اگه باعث ناراحتیتون شدم ، فقط خاستم کمی خالی بشم چون از این مسائل به غیر از من و همسرم کسی خبر نداره حتی خانوادم 🙂

۱۴ پاسخ

بیا از این زاویه نگاه کن‌ که خدا جقدر دوست داره
با اینکه هر دو ناقل ژن بودید و احتمال سالم بودن بچه فقط یک چهارم بوده حدودا اما بچه سالمه
با وجود ۱۰ سال تنبلی تخمدان، خدا بهت بچه داده
اینا یعنی بنده‌ی محبوبشی دوست داره خدا…
باور کن اینکه خیالت راحت باشه بچت سالمه آرزوی خیلیاست

عزیزدلم بابت حرفات عذر نخواه اتفاقا توی خودت نریز اینجا همه امون با یک شرایط تقریبا شبیه هم هستیم و همو درک میکنیم منم ولله تو خونه انگار چیزی به دلم نمیشینه مثلا همش فک میکنم کابینتا و وسایل بقیه از من قشنگ تره دلم میحاذ همه چی رو باز از نو بخرم در صورتی فقط دوساله عروس شدم همش به همسرم میگم بیا سنگای دور حونه رو رنگ کن من ازشون بدم میاد بیا تخت و این مدلی بزاریم دوسش ندارم و ختی وسیله ای میخرم برا خونه یک ثانیه بهدش ازش خوشم نمیاد و قشنگ حستو درک میکنم برا اقدام بارداریم من همسرم بابت کاشت مو یه قرص مصرف میکرد که برا بارداری و جنین مضر بود من سه ماه بهد اون قرص باردار شدم بعدش همش نگران بچم بودم🥲هنوزم هستم ولی هروز دعای توسل میحونم دلم اروم بشه اصلا نگران هیچی نباش فقط فقط امیدت به خدا باشه تو بهترین مامان دنیا میشی🫠

انشالله که تو دلیت صیح سالم سلامت بغلش کنی
باورکن منم الان همش خدا خدامیکنم که نی نی سالم باشه بخاطره واقعاشرایط خیلی سختی دارم بیشتروقتااعصابم خورده ودرحال گریه هستم

همش بخاطر بارداریته عزیزم...به این فکر کن رنگ کابینت شما برای هیچکس غیرازخودتون مهم نیست..پس خودتو بخاطرش ناراحت نکن
و همینطور بقیه جاهای خونه
بفکر کوچولوی توی شکمت باش
سعی کن تنها که هستی آهنگای شاد بذاری و باهاش بخونی
خیلی توی خونه تنها نمون سعی کن خونه دوست و فامیل بری که وقت نکنی فکروخیال بکنی
الان که از سلامت بچت خیالت راحته اما درکل بدون همه چیز دست خداست
انشالله بچتو صحیح وسالم بغل میگیری و این روزا هم تموم میشه
فکر هم نکن فقط تو اینطوری هستی خود من که الان دارم اینارو برات مینویسم بارها گریه الکی کردم فکروخیال هم تادلت بخواد دارم..پس همه عین همیم😄

قطعا بخاطر بارداریه این شرایط روحی
ولی خب هرکسی واقعا فکر میکنه شرایط خودش سخته و شرایط دیگری نعمته واسش
من دومی رو ناخواسته باردار شدم و چند ماه اول بارداریم اصلاااااا شرایط روحی خوبی نداشتم بخاطر این ناخواسته بودنه، حتی به سقط هم فکر میکردیم چون اصلا شرایطشو نداشتیم ولی خب به ناچار تصمیم گرفتیم این کارو نکنیم...اما واقعا بارداری با یه بچه کوچیک به شدت سخته بااین حال میدونم که هنوز روزای خوشمه و وقتی دنیا بیاد شرایط وحشتناک میشه با دوتا بچه کوچیک
بنظرم همونطور که میگیم خدایا به هرکی دلش بچه میخواد ارزو به دل نزارش، اینم میتونیم دعا کنیم که خدایا هرکی هم شرایطشو نداره و دلش نمیخواد یهو غافلگیرش نکن و ناخواسته بهش بچه نده چون هر دوش واقعا اذیت کننده ست

توی بارداری افسردگی ب وجود میاد اصلا یه حالی آدم میشه من خودم خیلی گریه میکنم دست خودم نیست ب بابام فک میکنم چرا فوت کرد از ناراحتی هایی ک بقیه برام درست کردن خیلی فکر میکنم ب اینکه بچم سالم بدنیا میاد
ولی توکل ب خدا بخاطر اینکه بهتر شم قرآن میخونم خیلی بهترم بنظرم

درکت میکنم.منم قبلش ی سقط داشتم.همش دلهره و نگرانی و استرس...حتی ی شونه ب موهام نمی‌زنم.تماما در حال سرچ انواع تاپیک ها توی نی نی سایتم ...ولی ایشالله برای همه بخیر بگذره برای ما هم بخیر بگذره

سلام عزیزم توکل به خدا کن

وای نگو منم خوشم از کابینتا نمیاد از یخچال . تازه جوری شدم که یه تلویزیون ال سی دی داریم خراب شده تو دلم میگم یا خدا درست نشه تا همسرم یکی بهترشو بخره. از همه وسیله های خونه بدم میاد . خوشم میاد همه رو عوض کنیم. ولی شوهرم گوش نمیده. امروز رفتم دودست استکان خریدم. اومدم خونه دلم ازشون سیاه شد. از مبلها خوشم نمیاد زیر تلویزیونی از هیچی خونه خوشم نمیاد نمیدونم چرا اینجوری شدم

به خاطره به هم ریختگی هورمون ها هست، من بعضی وقت ها به ازدواجم هم شک میکنم 😃 ولی بنده هم ناخواسته و یهویی باردار شدم و شدید استرس خودشو داره چون که من دو ماهه بودم متوجه بارداریم شدم و همش استرس داشتم الان با همه کارهایی که کردم بچم سالم است یا نه . سعی کن خودتو مشغول کنی

عزیزم نگران نباش توکل کن بخدا صبوری کن بهت قول میدم همه چیز اینطور که میخوای پیش بره فقط و فقط به چیزای مثبت فکر کن

میفهمم عزیزم ی بخش زیادیش به خاطر افسردگی استراحت تو خونه موندن هست من خودمم خیلی روزای سختی رو میگذرونم یا معده درد دارم یا استرس شبا از دردو خارش پوست خابم نمیبره،روزا میخابم همش کابوس میبینم قرصم که نمیشه خورد به نظر من به خاطر هورمون بیشتر این احساس ها ایشالا با به دنیا اومدن بچه و سالم بغل گرفتنش حالمون بهتر بشه

عزیزم بارداری کلا روحیه آدم رو می‌پوکونه
منم دائم سر چیزای بی‌خود گریه می‌کنم
سعی کن خیلی خودتو اذیت نکنی
ان شاءالله که صحیح و سالم کوچولو رو بغل می‌گیری

ایشالا نی نی رو صحیح و سلامت بغل میکنی❤

سوال های مرتبط

مامان دخملی😍😍😘 مامان دخملی😍😍😘 هفته سی‌وپنجم بارداری
من امروز ۱۶ بهمن وارد ۳۰ هفته شدم واسه من خیلیییییی زود گذشت یعنی برق و باد گذشت انگار همین دیروز بود که دکتر گفت جواب تست مثبته یادم نمیره که از ذوق گریه ام گرفت انگار شبیه کسی بودم که بااارها جواب تستش منفی میشد و بعداز سالها بهش گفتن مثبته اینجوری بودم خیلی برام خودمم عجیب بود که چرا دارم گریه میکنم و بار ها خدا روشکر کردم

اینو امشب نوشتم که بگم الان اون حس رو ندارم اصلا نمیدونم خوشحال باشم از اومدن نی نیم یا ناراحت نمیدونم واقعیتش یا آشوبی ته دلمه که منو میترسونه ترس از زایمان که خب میدونم طبیعیه چون همه مامانا مخصوصا اونایی که مثل من اولین تجربشونه دارن

ولی ترس من بیشتر بخاطر اینکه نتونم خوب تربیتش کنم یا نمیدونم مادر خوبی باشم براش نمیدونم کلا دلم اشوبه و هر چی که میگذره بدترمیشم درحالیکه من الان باید از این دوران بارداری که هم ویارنداشتم و بی خطر بودم کلا لذت ببرم و همینکه بقیه مخصوصا همسرم هوامو داره خوشحال باشم و این روزا رو خاطره خوب بسازم و همش ذهنم اشوبه گاهی وقتا میشینم الکی گریه میکنم و با خدا حرف میزنم حس میکنم افسرده شدم واقعا نمیدونم چمه

خلاصه که برای من داره خیلی زود میگذره دیگه هفته ۳۰ واسه من انگار سراشیبیه از خدا میخوام هم من و هم شما مامانا بسلامتی و دل خوش زایمان کنید و نی نیتون سالم به دنیا بیاد

راستی من اگه مشکلی پیش نیاد انتخابم طبیعیه با اینکه خیلییییی وحشت دارم ولی خب چون هم بیمارستانم میلاد هس و خب دولتیه هم اینکه کلا میخوام هر طور شده از پسش بربیام اگه اتفاقی نیفته 👩‍🦰