۱۰ پاسخ

عزیزم🥺صحیح و سلامت همدیگر و بغل بگیرین❤️

ای جونمممم😍😍

دقیقا سونو قلب یه حس خاص و عجیبی داشت من هنوزم وقتی میرم سونوگرافی وقتی صدای قلبشو میزاره برام اشکم سرازیر میشه و ذوق میکنم 🥹

چقد زیبا نوشتی دقیقا عکس اول خیلی قشنگه

من اینستا درخواست دادم🥴🤣🤣

جنینتون دختره؟

ای جانم💐الاهی بسلامتی و صحیح سالم تو‌بغلت بگیری…

واقعا بهترین سوناگرافی ک میریم سونایه قلب واقعا ی حس عجیب داره

عزیززززم

ای جانم😍

سوال های مرتبط

مامان پناه🍒 مامان پناه🍒 هفته سی‌وششم بارداری
سلام به همه خانوما گل 😚
امیدوارم حال دلتون خوب باشه رفقا😉♥️
بالاخره منم رفتم آنومالی 😰
فاصله زمانی بین سونو Nt و آنومالی خیلی طولانی شد اما خب خداروشکر شنبه رفتم 😊
همه چیز خوب بود و اینکه چقدددددددر زیاد چقدر زیاد حس خوبی داشت دیدن یک موجود شیطون بلا که مدام داره تو دلت ورجه وورجه میکنه
این حس خوب و ناب رو برای تمام تمااااااام خانم های دنیا اونایی که چشم انتظار هستن از صمیم قلبم آرزو میکنم 😍😊😄
الهی مامان هایی هم که باردار هستن بی استرس و با دل خوش و سلامتی کامل خودشون و نی نی های نازشون این مسیر پر پیچ و خم اما شیرین رو به پایان برسونن😘♥️
و اینکه دکترم تو سونو Nt بهم جنسیت رو 100 درصد گفت اما خب با گفته خیلی ها نتونستم خیلی خودمو باهاش امیدوار کنم
گفتم شاید درصدی خطا باشه
خلاصه که اینبار هم با قطعیت کامل گفت دختره و به رسم گهواره دنیا ما هم صورتی پر رنگ شد😁😁🍓🍒
البته سلامتی بچم از همه چیز مهم تر بود و اصلا به فکر جنسیت نبودم
اما از اون جایی که همسرم عاشق دختره و به روی خودش نمیاره این بار خدا به دلش نگاه کرد و پناه خانم بلا رو بهمون هدیه داد😍
خیلی دوست دارم از حرکاتش بگم از ورجه وورجه هاش از دست و پاهای کوچولوش اما دوست ندارم سرتونو به درد بیارم نازنین ها 😘♥️
البته اصلا اصلا نتونستم از سونو فیلم برداری کنم چون تایم طولانی زیر دست دکتر بودم و حتی درد هم داشتم چون دخترم اذیت نشه و دکتر بتونه با خیال راحت و آرامش کارشو انجام بده چیزی نگفتم حتی یادم رفت به دکتر بگم لطفا عکس های خوب دخترم رو تو سونو بزنه اما همین که سالم و سلامت بود خدارو هزاران بار شکر کردم 😊😍
اینم از دخمل تپلی من که امیدوارم با این عکس بی کیفیت بتونید تشخیص بدید صورتشو😂😂👇
مامان 🧑‍💼👶🩵 مامان 🧑‍💼👶🩵 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا😍
من و پسر کوچولوم با وجود تمام سختی ها به نیمه ی راه رسیدیم🥹☺️
جدا از تمام ذوق و شعفی که برای دومین بار تجربه کردم ،این مسیر برام با ترس و نگرانی همراه بود،ترس از دست دادن موجود دوست داشتنی داخل وجودم اما در کنار همه ی دلهره هام این مسیر تا همین الان سراسر بود از لطف و همراهی و کمک پروردگارم🥹❤️
آنومالی رو هم پشت سر گذاشتیم به لطف خداوند همه چیز خوب بود و فسقلم کاملا سالم بود جز این هماتوم که امید بسته بودم به برطرف شدنش
ولی متأسفانه باز هم بود
وجودش مانع از این شد که درست و حسابی با نتیجه ی آنومالیم کیف کنم😔
دکترم گفت شرایط الآنم که خوبه و نباید به چیزهای بد فکر کنم اما همچنان باید مدارا کنم چون اگر خدای نکرده خونریزی اتفاق بیفته احتمال کنده شدن جفت هست
دلم گرفت،ترسیدم،گریه کردم،طول کشید اما...
برای ادامه ی مسیر باز به لطف خودش امیدوار شدم با تمام وجودم باهاش نجوا کردم من که از اول همه چی رو،همشو به خودت سپرده بودم واسه بعد اینم راضیم به رضای خودت...
مطمئنم اونی که واسم پیش میاد بهترینهه👌🥹❤️
مامان دوقلوهام💙🐥💙 مامان دوقلوهام💙🐥💙 روزهای ابتدایی تولد
داشتم کشوم رو مرتب میکردم چشمم خورد به بی بی چکی که استفاده کرده بودم تا از وجودتون مطمئن بشم🤍یادمه لحظه ای که دو خط قرمز افتاد، دنیام از همون لحظه به قبل و بعد از اون اتفاق تقسیم شد..باورم نمیشد مادر شدم..ذوق اون لحظه با هیچ چیزی وصف نمیشه…روزام گذشت و شما دو تا فندق مامان بزرگتر شدین و الان که توی وجودم دارین تکون میخورین بیشتر داره باورم میشه هیچ عشقی بزرگتر از عشق مادر به فرزند نیست..از وقتی فهمیدم شما قسمتی از من و قلب منین،همه چیزم واسه شما بوده و تا ابد واسه شما میمونه..غذا خوردنم خوابیدنم حالت روحیم همش بخاطر حفاظت از وجود کوچولو و بابرکت شماست..لحظه شماری میکنم واسه دیدن و بو کردنتون پسر قشنگای مامان💙میخوام بدونین فقط مرگ میتونه من رو از شما جدا کنه..اینا رو نوشتم تا اگه روزی من نبودم بدونین ماریا عاشقتون بود و آرزوش تا همیشه خوشبختی شما دوتاس..بمونین برام دوردونه های من..مرسی که منو به آرزوی مادر بودنم رسوندین💙💙دوستتون دارم♥️
بمونه از آغاز شش ماهگیمون با هم🍓🫂
مامان Angel Kocholo مامان Angel Kocholo هفته بیست‌وهفتم بارداری
بماند به یادگار از ۱۴۰۴/۰۱/۱۷ اولین روز ۶ ماهگی
یکشنبه صبح که بیدار شدم هنوز تو تخت بودم به سمت راست دراز کشیده بودم یهو سمت چپ شکمم یه حرکتی حس کردم. برام سوال بود که آیا اینا حرکات دخترمه یا روده هامه چند دقیقه همون نقطه حرکت حس کردم مطمئن شدم دخترمه داشتم حرکت جدیدشو حس میکردم خیلی حس نابی بود خیلی برام لذت بخش بود که دختر نازم بزرگتر شده و حرکاتش بیشتر مشخصه آخه قبلا یه جا نبض میزد باید دستمو همون قسمت یکم فشار میدادم تا نبضشو حس کنم ولی یکشنبه کاملا واضح بود دستمو که آروم گذاشتم رو شکمم میشد حسش کنم😍😍😍😍🥹🥹🥹🥹موند دوشنبه که صبح همسرم خونه بود رفتم پیشش به سمت راست دراز کشیدم منتظر بودم بازم حرکت کنه تا دست بابا جونشو بذارم اون قسمت که حس کنه دیدم خبری نیست دست همسرمو گذاشتم گفتم شاید چند دقیقه طول بکشه حسش کنی، 😊ولی دخترم انقدر باباجونو دوست داره همینکه همسرم دستشو گذاشت چهار تا پشت سر هم لگد زد و پاهاش تکون داد تا باباجونش حسش کنه😍😍😍😍😍 ای جااااانم الهی که من فدای دختر ناااازم بشم که اینهمه مامان باباشو دوست داره😘😘😘😘😘😘 بعد اون هر بار دستمونو میذاریم دخترم باهامون ارتباط میگیره و حرکت میکنه. عزیزدلم از الان داره دلبری میکنه و همه رو شیفته خودش کرده❤️❤️❤️❤️❤️💝💝💝💞💞💞
خلاصه دیگه سوی جدیدی از حرکات دخترمو حس کردم برا منی که مادر اولی هستم خیلی خیلی این تجربه ها شیرینو لذت بخشه برام💋💋💋


الهی به حق ائمه دل همه چشم انتظارا رو شاد کن🙏🙏🙏🙏🙏 از خدا میخوام همه زنو شوهرا باعشق این لحظات رو تجربه کنن🤩