تجربه زایمان 4
گفت نه من سزارینت میکنم نترس اتاق عمل ها پره خالی بشه میبرمت، وای خیلی خوشحال شدم، ایشا.. هر چی از خدا میخواد بهش بده
من همینجور درد میکشیدم که ساعتای 1گفتن اومدیم ببریم اتاق عمل با ویلچر بردنم و ساعت 1 و 45 نورا جونم با وزن 4050 به دنیا اومد🥰
از سزارین خیلی راضیم اصلا درداش با طبیعی قابل قیاس نیست. ایشا... همه زود نی نی های خوشگلشون بغل بگیرن
)البته داستان خیلی مفصلتر بود من سعی کردم خلاصه اش کنم)

۳ پاسخ

خوش به حالت که سز شدی 😥😥😔😔 انشاالله که سایت به سلامتی وخوشی رو سره بچه باشه

دکترت کی بود عزیزم

مبارک باشه خداروشکر که راحت سزارینت کردن بچه منم بالای ۴ کیلو بود ولی یک روز کامل دردکشیدم بعد سزارینم کردن

مقالات مرتبط

کودکان سندرم داون
سندرم داون از چند ماهگی قابل تشخیص است؟علائم و مشکلات آن
نحوه خوابیدن بعد از سزارین
نحوه صحیح خوابیدن بعد از عمل سزارین
مراقبت های بعد از ختنه نوزاد
درمان خانگی عفونت بعد از ختنه | پماد و شستشوی محل ختنه
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان
عمل لابیاپلاستی بعد از زایمان و روش های انجام آن

سوال های مرتبط

مامان Bardia مامان Bardia روزهای ابتدایی تولد
تجربه سزارین ۲
سریع بعد سوند آماده م کردن رفتیم اتاق عمل
حالا خانوادم تو خونه خواب فقط ی خواهرم همراهم بود
همسرمم پایین بود هرکی گفتم بزارین ببینمش نذاشتن
خلاصه واسه من که خیلی ترسوام اتاق عمل اصلا ترس نداشت
همه مهربون و خوش اخلاق باهات ارتباط میگیرن
بلند شدم رفتم روی تخت اتاق عمل
قرار بود با بی حسی سزارین بشم
مامان دلوین👧🏻🫀 مامان دلوین👧🏻🫀 ۱ ماهگی
نی نی خوشگل منم به دنیا اومد
واقعا زایمان طبیعی خیلی دردناکه داشتم از درد میمردم بچه پی پی کرد بردنم سزارین
وقتی دیدمش همه دردام یادم رفت🩷خدا انشالله هرکی چشم انتظاره بهش نی نی بده
مشاهده ۴۶ پاسخ دیگر
مامان دخترجون🐣 مامان دخترجون🐣 ۲ ماهگی
😂😂😂😂تجربه زایمان سزارین
من شرایطم برا طبیعی اوکی بودا ولی بنابه دلایلی باید سزارین میشدم یعنی به نفعم بود درد و استرس قبل طبیعی برام خوب نبود
خلاصهه من اول دی رفتم دکترم که اصرار کنم
برا دوم ساعت ۵غروب گف بیا بستری شو😑خیلی یهویی خیلی خیلی
خلاصه از ساعت ده صبحانه خوردم هیچی نخوردم پنج رفتم بیمارستان زایشگاه پرونده باز کردم پذیرش شدم
اونجا لباسمو عوض کردن و برام سوند گذاشتن و انژیوکت واینا منتظرموندم تا دکترم اومد بردنم اتاق عمل
بیمارستان امیرمازندرانی سازی بودم جو اتاق عمل خیلی گرم و خوب و صمیمی بود دکتر بیهوشیشم خیلی مهربوننن
مشکلمو گفتم گفت باید بیهوش شی خیلی بهتره برات اینا
خلاصه من گریه
و استرس بالا یکی اومد شکممو بتادین مالید و دکترمم اومد گفت نگران نباش وهمین یه لحظه بهم گفت دارم امپولو میزنما با ده بشمار
من تادو یادمه😂😂😂😂
مامان Mahva🐣 مامان Mahva🐣 ۲ ماهگی
تجربه زایمانم🥰
امروز ساعت ۱۲اومدیم بیمارستان کارای پذیرش و انجام دادیم از من ان اس تی گرفتن ازمایش ادرار و خون گرفتن
یک ساعت بعدش بردنم اتاق عمل خیلی همه چی خوب بود زود پاهام سر شد
یکم که گذشت صدای گریه دخترم اومد
تا این جا همه چی عالی
ولی بعدش همچین فشار میدن مرگو جلو چشمام دیدم
بعدشم که باید راه بری واقعا دردناک بود خیلی با فشار و راه رفتن اذیت شدم.😥
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان گومبولی مامان گومبولی ۳ ماهگی
تجربه زایمان پارت۶


بعد از ۱۰دقیقه حرف زدن با شوهرم پرسنل اتاق عمل اومدن گفتن باید بریم دیگه خیلی ترسیدم و بزور از شوهرم دل کندم رفتم ورودی بعدی ک همه پرستارا و دکترا نشسته بودن اونجا سعی کردن باهام حرف بزنن تا من نترسم و دردام یادم بره بعد ۱۵دیقه دکترم زنگ زد ببرینش تو اتاق من اومدم با ویلچر بردنم اتاق عمل ولی اصلا ترسناک و قدیمی نبود بهم گفتن بلند شو بشین رو تخت وقتی بلند شدم ازم یکم آب رفت ک اول فکر کردن سوند بد وصل شده بهشون گفتم کیسه آبم پارس
مامان یاسین مامان یاسین ۱ ماهگی
پارت ۲
بعد بردنم تو یه اتاق ان اس تی اینارم چک کردن خداروضکر همه چی خوب بود فقط حال من زار بود 😂😂از ترس بعد از تقریبا سه ساعتی دکترم اومد منو بردن برای عمل وقتی رفتم (البته با گریه)🥹همه بهم میخندیدن که ترس نداره خلاصه دکتر بیهوشی اومد آمپول بی حسی به کمرم زد اصلا دردی ندارن خیالتون راحت نه ترس داره نه درد هیچی متوجه نمیشین وقتیم که دراز کشیدم که عملم کنن هیچی متوجه نشدم انگار که توی رویا بودم نه دردی داره نه چیزی حس میکردم هیچی من خودم خیلی از فشار افتادن و اینام میترسیدم ولی خوب یه نفر بالا سرم بود حواسش به من بود خلاصه همه چی خوب و عالی بود تنها فشاری که بعد برای تخلیه کردن خون میکنن یکم درد داره اونم تو اتاق عمل چون بی حسی داشتم چیزی حس نکردم ولی تو بخش چرا... خلاصه اصلا نترسین خریت منو نکنین هیچی نی نه درد داره نه ترس😂😂😂😂😂
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
۲ ماهگی
خانما من ۳۹ هفته زایمان کردم طبیعی با آمپول فشار
سخت بود ولی بعد زایمان واقعا آدم همه درداش یادش میره
انشالله همتون به سلامت نی نی هاتون رو بغل بگیرین😍
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رادین 😇💙 مامان رادین 😇💙 ۲ ماهگی
خدایا شکرت تو دلی منم بدنیا اومد 🥰🥰🥰
تو اتاق عمل از ته ته قلب برا همه کسایی که نی نی میخوان دعا کردم ، امیدوارم خدا ب همه اون کسایی در آرزوی مادر شدن هستن ب آرزوشون برسن انشااللله🥰❤️
مشاهده ۱۴ پاسخ دیگر
مامان کیان🩵 مامان کیان🩵 ۲ ماهگی
مامانا بالاخره منم زایمان کردم 😁 ، ۴۰ هفته و ۱ روز
خداروشکر طبیعی تونستم زایمان کنم
بیمارستان پاستور مشهد بودم که واقعااا از همه چی راضی بودم و عالی بود
اتاق خصوصی گرفتم و در کل رسیدگی و همه چی خیلی خوب بود
ماما همراه هم داشتم دلگرمی خیلی خوبی داشت
اپیدورال گرفتم (هرکس میگه نگیرین بنظرم دشمنتونه چون عالی بود و روس من جواب داد با اینکه ۲ـ۳ ساعت آخر زدم ولی خیلی خیلی خوب بود)
دکترم هم خانم دکتر طوبی موقر مقدم که خیلی با صبر و حوصله بودن
با اینکه قبل من ۳ تا سزارین داشتن ولی خودشون و رسوندن
امیدوارم همه تجربه عالی از زایمان داشته باشن
و همه بچه ها به سلامتی به دنیا بیان❤️🥰
مشاهده ۱۲ پاسخ دیگر
مامان مهراد مامان مهراد ۲ ماهگی
خانوما تو اتاق عمل میزارن گوشی ببریم؟ که عکس بگیرن وقتی بچه بدنیا اومد؟😂
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان نینی کوچولو مامان نینی کوچولو ۱ ماهگی
سلام خانوما
منم می‌خوام تجربه خودمو از زایمان سزارین بگم 🙂
جمعه ساعت ۱۰ شب من بیمارستان بستری شدم و ساعت ۴ صبح اومدن به من سوند وصل کردن و ساعت ۱۱ صبح شنبه عمل شدم
بددددددددترین قسمت و زجراورترین قسمت ماجرا سوند بود برای من
از اتاق عمل و بی حسی بگم که به عنوان یه آدم ترسو و بددرد به جرات میگم نه درد داشت و نه ترس
بعدشم با یه پمپ درد آروم و فوق العاده گذشت
فقط موقع حرکت کردن درد داشتم که اونم با پمپ خیلی قابل تحمل تر بود
ولی وقتی اومدن گفتن پمپ تموم شده و کندنش و بردنش موقع حرکت درد بیشتری حس میشد
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان دونه انار مامان دونه انار روزهای ابتدایی تولد
مامان های قشنگی که سزارین کردین؟اتاق عمل خیلی ترسناکه ؟اصلا چقدر طول میکشه عمل؟
من خیلی میترسم پس فردا انشالله زایمانم هستش
مشاهده ۱۰ پاسخ دیگر
مامان اااااا مامان اااااا ۲ ماهگی
دوستانی ک سزارین شدین بیاین از اتاق و عمل و درداش بگین
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان الینا🐣🌈 مامان الینا🐣🌈 روزهای ابتدایی تولد
#تجربه_زایمان
وقتی اتاق عمل بودم باتوجه به استرسی که نسبت به طبیعی داشتم واسه این اصلا استرس نداشتم واقعا همه هیچ عالی از رفتار پرسنل اتاق عمل تا امپولی که دکتر بیهوشی تو‌کمرم زد
یه خانمه هم امد سوند وصل کرد اینقدی راحت بود که اصلا هیچی نفهمیدم،ساعت ۷نیم بردنم داخل اتاق عمل ۸نیم اوردنم ریکاوری و تا ۹ربع تو ریکاوری بودیم بعد اوردنمون بخش
همه چی خیلی خوب بود دردی هم خیلی نداشتم خداروشکر البته که پمپ درد. خیلی تاثیر داشت در کنارش شیاف هم میزاشتن برام
وقتی بیمارستان بودم خیلی نمی تونستم راه برم حالت تهوع سرگیجه تاری دید داشتم اما از دیشب که امدم‌خونه دیگه خداروشکر خوبم درد ندارم وکم کم میتونم راه برم.
اگه بخوابم از هزینه ها هم بگم که دکترم هیچی نگرفت فقط بیمارستان گرفت اونم با بیمه هزینه عمل ۴خورده ای شد اتاق عمومی شون پر بود اتاق خصوصی گرفتیم شبی ۵ میلیون ، پمپ درد شد ۱٫۵۰۰
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان آدرین کوچولو مامان آدرین کوچولو ۱ ماهگی
محیط اتاق عمل با اینکه تجربه دومم بود سنگین بود زهنم فقط به این بود که کامل حالا که زودتر میاد خیلی ریزه دستگاه میره یهو صدا گریشو شنیدم التماسشون کردم بگم بهم دستگاه میره یانه گفتن خداروشکر خوبه همه چیز دکترم واقعا دکتر خوبی بودن دستمو میگرفتن چقدر ارامش گرفتم ازشون چقدر با صبر و حوصله این نه ماهو کنارم بودن دکتر خوان پایه به نظرم یکی از بهترین خوش اخلاق ترین صبور ترین دکترایی هستن که میشناسم خلاصه بعد بردن پسرم دیگه تحمل محیط اتاق عملو نداشتم خواستم که خوابم کنن و بعد تو ریکاوری بهوش اومدم یکی دیگه از خواسته هام از دکترم این بود حتما تا تو ریکاوری بی حسم شکممو ماساژ بدن خداروشکرم همینکارو کردن فقط اشتباهی که کردم البته نمیدونستم قبل ورورد به اتاق عمل باید درخواست پمپ درد میکردم که من فکر میکردم بعدش برام میزنن البته چون اتاق عمل اشنا داشتم گفت بهتره نزنی و بیشتر برای کسایی هست که بیهوش کامل میشن نمیگم بعدش با اینکه طاقت دردم کمه اذیت نشدم ولی با امپولو شیافت برام قابل تحمل بود و خداروشکر الان خودم همه کارو مو میکنم به جز اشپزی ولی سعی میکنم چهل روزو به خودم استراحت بدم هر سوالی بود من درخدمتم پسرمم با وزن ۲۴۰۰ تو ۳۷هفته و یک روز دنیا اومد
مشاهده ۶ پاسخ دیگر