بچه ها جونم میشه خواهری کنید در حقم
بهم بگید چجوری تحمل و صبرتون زیاد میشه در مقابل بچه هاتون ؟؟
من خیلی ادم نازک نارنجی ای هستم و خیلی لوس بودم کلا ؛ الان که مادر شدم واقعااا بعضی رفتارای بچم تا سر حد روانی شدن میکشتم ؛ مثله سینه گاز گرفتن و با اسباب بازی زذن تو سرم یا موهامو کشیدن ...
من وقتی اینطوری میکنه روانی میشم دسته خودم نیس خیلی جوون دوستم اصن تحمل ندارم یا وقتی همش میخاد بغلم باشه و به کارام نرسم دیوونه میشم... دلم میخاد بزنمش یا داد بزنم بعد کوچیکترین دادی که بهش بزنم خودم پشیمون میشم و حس عذاب وجدانه از همه اینا دردناک تره برام ...
من چیکار کنم صبر زیاد شه تحملم بره بالا کلا یکم بی تحملی هستم

میدونی بچه ها تازه اومدن تو این دنیا هیچ درکی ازینکه اگه بزنن تو سرت درد میگیره یا اگه سینه تو گاز بگیرن اذیت میشی ندارن
دارن کشف میکنن و پیش میرن
سعی کن درکش کنی طفلکی ها تازه واردن چیزی نمیدونن
منم وقتی بچه هام موهای همو میکشن خیلی ناراحت میشم دلم میخواد دعواشون کنم ولی چاره ای نیست اونا بلد نیستن چجوری ارتباط بگیرن و کارایی که تو ذات شونه فعلا انجام میدن
سعی کن از دید بچه ت به دنیا نگاه کنی

فهمیدی ب منم بگو

واییی خدا صبرررر ایووووب ک تنها نع بل از همه پیامبرانشو ک انقد صبور بودن و از همه امهات المومنین و به ما مادرا عطاکنه منم یکی دوماهه اینجوری با بچم میکنم قبلاً نع الان ن اینکه اذیت کردناش زیاده واسه همینه اونم فقط یه موقعای بعد بخاطر اینم بود که افسردگی گرفتم خیلی زود از کوره درمیرم ولی الان دوسه روزه یخاطر چنگ انداختناش زیاد می می ک میخوره چنگ میندازه بازی میکنه گاز محکم میگیره جیغم درمیاد از دهنش میکشم بچه گاهی وحشت میکنه و گاهی میخنده عذاب وجدان داااارم در حد مرگ گریم میگیره بخاطرش آخع میترسم رو ذهنش بد تاثیر بذاره همین امشب بهش گفتم گمشو الان نمیتونم بخوابم ن آروم دارم میگم این چه حرفی بود به بچت زدی آخه من اصن حرف زشت نزدم هیچی ولی الان به بچم گفتم باباشم چن باری امروز فوش دادم باورم نمیشه انقد عصبی میشم

فکرکردم کم سن و سالی ولی نیستی! من سرمو میزارم رو پای دخترم که موهامو بکشه چون خیلی خوشش میاد😄 هرروز خدا صورتمو چنگ میندازه. تو چشمم دماغم و دهنم انگشت میکنه. وسط مهمترین کاره دنیا هم باشم وقتی گریه میکنه همه ی کارامو میزارم و میرم بغلش میکنم چون هیچ چیزی مهمتر از دخترم نیست. اون خیلی کوچولوعه گناه داره. سرش داد نزن

همش به این فکر کن که اذیت داره ولی خداروشکرسالمه اگرسالم نبودهم اذیت داشت هم ازاین دکتربه اون دکتر
واینکه. باوجودبچه کلا یه مدت تمیزی خونه رو بیخیال بچسب به خودت وبچه بعدهافایدشومیبینی من اینکاروکردم

منم بچه اولم خیلی بد رفتاری میکردم باهاش حتی قبل ۶ ماهگی بعضی وقتا میزدمش فکر میکردم بچه رو باید دعوا کرد باید زد . یا وقتی میخواستم از پوشک بگیرمش خیلی طفلی رو اذیت کردم اصلا یه رفتارهای باهاش داشتم که اصلا نمیتونی فکرش رو بکنی
بعد من یه جاری دارم که بعد ۱۰ سال با دکتر رفتن و ای وی اف و اینا حامله شد بعد اصلا از روز اول بچه رو زن و شوهر میذاشتن رو تخم چشاشون الان هم از پوشک گرفته خونه همه رو هم قشنگ نجس کرده ولی اصلا نه دعواش میکنن نه اخم هیچی انقدر که قربون صدقه اش میرن منم پیش خودم گفتم بچه هر کسی برای خودش عزیزه چه اونی که خواست و خدا زود بهش داد چه اونی که بعد ۱۰ سال داده منم سر این یکی خیلی مراقب رفتارم هستم انقدر عذاب وجدان دارم الان که نگو