من ک نه تو بارداری ن بعد زایمانم نه درک شدم ن چیزی جز تنهایی هم تو این مدت هیچی بهم نداد همش جا رفیقاش بود الانم من اومدم خونه مامانم میخام طلاق بگیرم(ناگفته نماند ما پنج ساله ک ازدواج کردیم هرسال همین موقع من قهر کردم اومدم خونه مامانم بعد دو هفته با التماس و گریه زاری راضیم کرده برگردم ولی ایندفعه دگ بخاطر بچم کوتاه نمیام)
عزیزم بالاخره شرایط برای جفتتون جدیده،،وجود بچه باعث فاصله بین زن و شوهر میشه،،خودت هم الان سطح هورمون هات افت کرده نسبت به قبل و صد در صد آدم دچار افت خلق و خو میشه..ولی سعی کن باهاش صحبت کنی،،بگو من الان بیشتر به محبت و توجهت احتیاج دارم
مردا هم افسردگی میگیرین شاید اونم بهم ریخته حتما
عزیزم الان همسرت پدر شده و مسئولیت هاش بیشتر شده، نگران آینده بچه هست، گریه های بچه ، از طرفی تو و خستگیات و دردایی که کشیدی و تا الان اثارش هست، این وضع گرونی و تامین مخارج، واقعا مردارو کلافه میکنه، اما این باعث نمیشه که کلا رهات بکنه. سعی کن باهاش از احساست حرف بزنی بهش بگی که ناراحتی
باید باهاش حرف بزنی حرفاتو بگی بهش.شاید خودشم متوجه نیست اخلاقش اینجوری شده.شایدم یه مشکلی داره.درهر صورت باید صحبت کنین وگرنه که حل نمیشه
بهترین راه اینه باهم صحبت کنید و نیاز هاتونو بهم بگید
کلن گلم مردای اینشکلی همیشه اینجورن الان که زایمان کردی توجه میکنی قبل بارداری همین بوده ولیخودت و اذیت نکن همه همینیم مردای الان متاسفانه قهر و بی محلی و دارن
باهاش حرف بزن عزیزم همه حرفاتو بهش بگو نریز تو خودت اگ افسردگی بعد زایمان بگیری ب این راحتیا خوب نمیشی
چرا اینجوری شدن شوهر منم اینجوری شده ولی نمدونم از چیه😅
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.