۴ پاسخ

واااای عزیزم من یادمه ماه پیشم اینجوری شده بودی از همون پریودیه

همون بخاطر پریود
من نزدیک پریود وحشتناک میشم

من الان پریودم چندروز پیش فقط خودمو میزدم ازبس کلافه بودم

اگه همیشه موقع پریود اینجوری میشی قرص پی ام اس بخور ببین برات تاثیر داره
واسه من که جواب نداد 😅 فکر کنم باید ماهی چندروز باید برم بیمارستان اعصاب و روان بخوابم

سوال های مرتبط

مامان 💙دوتا فسقلی💙 مامان 💙دوتا فسقلی💙 ۵ سالگی
بچه ها اینقد ناراحتم اینقد ناراحتم
رفتم کارامو گرفتم چقدررررر بی حیا بود سالنداره مثلا مدرک از چند کشور خارجی داره خودشو مشهور میدونه و ....
چه حرفا که نزد زیر بار نمیرفت که کارا رو سالم تحویلش دادم
باورتون میشد ورداشت گفت تو اصلا به من چیزی ندادی حالا بیا ثابت کن میخوای چیکار کنی گفتم عذر میخوام مجبور میشم زنگ بزنم پلیس بیاد تکلیف رو مشخص کنه ورداشت داد زد که پلیس جیکار میخواد بکنه فلان کسم تو اماکنه میدم پدرتو دربیاره خیال کردی (بچه ها همه ی اینا رو دارم با گریه مینویسم)کی هستی میگم پدرتو دربیاره آبروی منو میخوای ببری و ....
وای اصلا فکر میکردی از چاله میدون اومده
وای وای
چه حرفا زد خدایا
اصلا روم نمیشه برا کسی تعریف کنم الان تنها تو خونه ام نشستم دارم گریه میکنم بچه ها خونه مامانمم
روم نشد با این حالم برم خونه مامانمم
بعد از کلی حرف تونستم ازش ۱۵۰ تومن بابت خسارت بادبزن بگیرم اونم مثلا منت گذاشته که برو دیگه نمیخوام ببینمت خاک تو سرم به تو الف بچه اعتماد کردم و ....
خدا ازش نگذره
من خر باشم دیگه بخوام با کسی اینجوری همکاری کنم
تازه تبلیغی هم نکرده ازم
کارتایی هم که بردم رو به کسی نداده
منکه راضی نیستم ازش خدا جای حق نشسته
مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
سلام خانوما وقت بخیر
نزدیک بیست روزه پدرم فوت شده وقتایی که بیمارستان بود بابام نه پسرمو بردم بیبینه نه مراسم سر خاک نه مراسم ختم هیچ کدوم پسرمو نیاوردم حتی کنار این بچه گریه هم نمیکنم چون دل بچه ها نازکه نمی‌خوام بیبینه غصه بکنه اما تقریبا از وقتی پدرم فوت شده من بچم خواب راحت نداره اول وقتی می‌خوابیم بخوابیم میچسبه بهم پاهاشو میندازه رو شکمم هر چقدر میگم اونطرف برو بخواب دست تو دست هم بدیم اهمیت نمیده بعدش وقتی خوابید این بچه تا صبح سه چهار بار بیدار میشه تو یکیش نق میرنه تو یکیش گریه می‌کنه تو یکیش حرف میزنه حتی خواب آلو لحاف و تشک رو هم میندازه اینور اونور بعداً بالشت رو پیدا نمیکنه گریه می‌کنه یعنی نمی‌دونم این بچه چرا اینطوری می‌کنه چشه منظورم از گفتن نبردنش تو مراسم پدرم این بود که هیچ کدوم رو ندیده بگم بچه ترسیده هیج جا نبردمش
اصلا عصر میشه میگم واییی شب میخواد بشه تا صبح قراره کم کم چند باری بپریم رو هوا از همسایه ها هم شرمنده شدم تا آروم بشه طول می‌کشه بگین چیکار کنم