بچه ها اینقد ناراحتم اینقد ناراحتم
رفتم کارامو گرفتم چقدررررر بی حیا بود سالنداره مثلا مدرک از چند کشور خارجی داره خودشو مشهور میدونه و ....
چه حرفا که نزد زیر بار نمیرفت که کارا رو سالم تحویلش دادم
باورتون میشد ورداشت گفت تو اصلا به من چیزی ندادی حالا بیا ثابت کن میخوای چیکار کنی گفتم عذر میخوام مجبور میشم زنگ بزنم پلیس بیاد تکلیف رو مشخص کنه ورداشت داد زد که پلیس جیکار میخواد بکنه فلان کسم تو اماکنه میدم پدرتو دربیاره خیال کردی (بچه ها همه ی اینا رو دارم با گریه مینویسم)کی هستی میگم پدرتو دربیاره آبروی منو میخوای ببری و ....
وای اصلا فکر میکردی از چاله میدون اومده
وای وای
چه حرفا زد خدایا
اصلا روم نمیشه برا کسی تعریف کنم الان تنها تو خونه ام نشستم دارم گریه میکنم بچه ها خونه مامانمم
روم نشد با این حالم برم خونه مامانمم
بعد از کلی حرف تونستم ازش ۱۵۰ تومن بابت خسارت بادبزن بگیرم اونم مثلا منت گذاشته که برو دیگه نمیخوام ببینمت خاک تو سرم به تو الف بچه اعتماد کردم و ....
خدا ازش نگذره
من خر باشم دیگه بخوام با کسی اینجوری همکاری کنم
تازه تبلیغی هم نکرده ازم
کارتایی هم که بردم رو به کسی نداده
منکه راضی نیستم ازش خدا جای حق نشسته

۱۴ پاسخ

من رفتم آرایشگاه گفتم عجله دارم بچم کلاسه وکس با رنگ ابرو
وقتی کارت زد زدم بیرون نگا کردم تا ۶۰۰کم کرده واسه ی وکس و رنگ ابرو

برگشتم گفتم اشتباه نزدی گفت ن قیمت همینه
خدا شاهده شب رفتم ب شوهرم گفتم میخام شکایتش کنم گفت تو عرضه نداری فقط بلدی گولت بزنن
صبح ناهرم بار گذاشتم بچم برداشتم رفتم اتحادیه بهشون توضبح دادم اونام قشنگ راهنمایی کردن ک بخای شکایت کنی باید هزینه کنی برو طبقه پایبن فلان اتاق مشکلت بگو زنگ بزنه بش
رفتم اقاهه زنگ زد ب زنه 😏یهو زنه اشغال گفت اقای فلانی رو میشناسید دامادمونه این اقام گفت داری منو تهدید میکنی سریع پاشو بیا اینجا تمام مدارکتم بیار ارایشگره ریده بود تو خودش التماس میکرد ن حتما کارا شاگردام بوده من نیستم فلان منم قبلش گفتم خودش کارت کشید نگه من نبودم
اقا خلاصه بگم پولم گرفتم ازم معذرتم خاست کونشم پاره کردم
تو هم پاشو فردا برو اتحادیه مشکلتو بگو یکی هست اونجا ک کمکت کنه
کمکت نکردن هم مهم تیس مهم اینه تلاشتو کردی
اصلا هم گریه نکن پدرشو دربیار تلاش کن موفق باشی

دیدی صبح بهت گفتم فقط تنها کاری که میتونی بکنی اینکه اینجا پیجش بزاری ریپورتش کنیم
عزیزم میخوای کاری به کارش نداشته باشی چهار روز سر یکی دیگه همچین بلایی میاره اینجور آدما باید یه جوری ادب بشن

آخی عزیزم ، بعصی ها خواهر شارلاتانن نه زن ،بعصی زناروادم خجالت میکشه اسم هم جنس خودمون روشون بزاریم نگران نباش تجربه شه برات

اینستا داری پیجشو تگ کن بگو ایشون این رفتار و کرد اصلا پیجشو بزار همگیمون بلاک و ریپورتش کنیم ریزش کنه

کارما بزنه به کمرش نصفشه
پیج شو بده برم فوشش بدم

خیلی کم پیش میاد با صدای بلند گریه کنم
ببین چی بهم گذشته که الان دارم با صدای بلند گریه میکنم😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭

ورداشت بهم گفت تو اخاذی میکنی😭😭😭😭

وای چه بی‌شعور اسم سالنش چیه

اینجور آدما کثیف هستن ولگردی کردن خیلی زبون بلدن عوضی خداخدا ازش نگذره

عزیزم برو صنف آرایشگرها شکایت کن اینا مثل چی از صنفشون میترسن

چی شده ؟!!
چرا. رفتی پیشش؟؟
این ادما بقولی مشهور از همه مزخرف ترن و‌ادعاشون بالاتره
زنیکه بیشعور باید زنگ میزدی پلیس بیاد

خدا جوابشو میده

واگذارش ک به خدا خودش جای حق نشسته

الهیییی جواب شو هیچی ندادی ؟

سوال های مرتبط

مامان پسرم مامان پسرم ۵ سالگی
سلام خانوما وقت بخیر
نزدیک بیست روزه پدرم فوت شده وقتایی که بیمارستان بود بابام نه پسرمو بردم بیبینه نه مراسم سر خاک نه مراسم ختم هیچ کدوم پسرمو نیاوردم حتی کنار این بچه گریه هم نمیکنم چون دل بچه ها نازکه نمی‌خوام بیبینه غصه بکنه اما تقریبا از وقتی پدرم فوت شده من بچم خواب راحت نداره اول وقتی می‌خوابیم بخوابیم میچسبه بهم پاهاشو میندازه رو شکمم هر چقدر میگم اونطرف برو بخواب دست تو دست هم بدیم اهمیت نمیده بعدش وقتی خوابید این بچه تا صبح سه چهار بار بیدار میشه تو یکیش نق میرنه تو یکیش گریه می‌کنه تو یکیش حرف میزنه حتی خواب آلو لحاف و تشک رو هم میندازه اینور اونور بعداً بالشت رو پیدا نمیکنه گریه می‌کنه یعنی نمی‌دونم این بچه چرا اینطوری می‌کنه چشه منظورم از گفتن نبردنش تو مراسم پدرم این بود که هیچ کدوم رو ندیده بگم بچه ترسیده هیج جا نبردمش
اصلا عصر میشه میگم واییی شب میخواد بشه تا صبح قراره کم کم چند باری بپریم رو هوا از همسایه ها هم شرمنده شدم تا آروم بشه طول می‌کشه بگین چیکار کنم
مامان 💙دوتا فسقلی💙 مامان 💙دوتا فسقلی💙 ۵ سالگی
بچه ها سر صبح شنبه چنان حماسه آفریدم که هنوز دارم میسوزم
خیر سررررررم رفتم چهارتا گرده نون گرفتم از نونوایی بیام تو خونه نون روغنی بپزم
دومین گرده رو که گذاشتم تو روغن برا اینکه کنجداش نسوزه نمیدونم با کدوم عقلم اومدم از حدود ارتفاع ۱۵ سانتی خمیر رو انداختم تو ماهیتابه
آقا انداختن همینو روغنا ریخت رو صورت و چشم و دستم همین
مثل تو فیلما با دستای آردی روی صورتم میکشیدم که روغنا رو تمیز کنم ولی سوخت دیگه چشمم روغن ریخت توش چند جا از صورتمم روغن ریخت دستم که بییشتر و سطح سوختگیشم بیشتر شد گرفتم سفیده تخم مرغ زدم بهتر شد ولی سوزشش اصلا تموم نمیشد زنگ زدم اورژانس گفت بری بیمارستان بهتره چون داخل چشمتم ریخته
دیگه زنگ زدم مامانم اومد پیش ثنا عرفان رو هم فرستادم مهد با بابام رفتم بیمارستان گفتن اگر بیناییت دچار مشکل شد عصر بری چشم پزشک واسه سوختگیا هم گفت آلفا باید بزنی

ینی حماسه آفریدم شدید اصلا نمیدونم چی فکر کردم که خمیر رو انداختم تو روغن بازم بخیر گذشت خداییش
مامان جانان مامان جانان ۵ سالگی
سلام مامانا روزتون بخیر التماستون میکنم جواب سوال منو بدین منو همسرم دوتایی جواب ها رو میخونیم مادرشوهرم خیلی خیلی رفتارهای بچه گونه ای داره و از اول بچه دار شدن ما به شدت تشدید شده میپره بالا پایین بچه رو میترسونه اذیت میکنه و… من اصلا اوکی نیستم با این کاراش و همسرم میگه از دوست داشتنه مشکل این نیست هیمشه به پسرم یاد میده درگوشی حرف بزنه از اون اسباب بازی بخواد تا براش بخره بره قایمکی تو اتاق باهاش حرف بزنه و ریز اطلاعات خونه رو از بچه بکشه بیرون شام چی بود ناهار چی بود کجا رفتین کجا بودین خونه ی کی رفتین
منم به جانان گفتم نرو دیگه تو اتاق
پسر منم نه گذاشت نه برداشت در اولین تماس به اونا گفت مامانم گفته حق نداری بری اتاق
اونا گفتن گوشی رو بده به بابات و کلی فحش و گریه و زاری قطع کردن
همسرم میگه تقصیر توئه
میخوام بدونم من مقصرم واقعا
و اینکه هر شب همسرم میاد سه بار زنگ میزنن یه ربع ده دقیقه حرف میزنن
و به گوشی من زنگ نمیزنن
همش هم به پسرم میگن به بابات گیر بده تو رو بیاره خونمون و چی و چی
مامان HeLiA مامان HeLiA ۵ سالگی
سلام خانما شبتون خوش ازتون یه سوال میخام بپرسم من در حد ۳سال طبیعی جلوگیری کردم بعداز ۴سال سال دخترم به دنیا اومد اون موقع که فهمیدیم جنسیتش دختره شوهرم قهر کرد حی میگفت سونوگرافی اشتباه کرده هزارتا حرف وقتی به دنیا اومد از خونه نمیرفت بیرون انقد بچه رو دوس داشت و اندازه دخترم پول دکترا دادیم که بچه دار شیم شوهرم بیش از اندازه علاقه نشون میده به دخترم هر چی میخاد میخره هرچی بلا سرش میاره هیچی نمیگه و حی در گوشش میگه من نوکرتم من خر توام من سگ توام بابا فدای تو وقتی میخابه هزاربار بوسش میکنه بیدارمیشه من روانی میشم میگم چرا بیدارش کردی به زور خابوندمش پرا این حرفا رو میگی ناسلامتی پدری مثلا ما ماشین نداریم هرکجا میریم بغل میگیره نیم ساعت راه بریم نمیزاره بچه با پای خودش بیاد هر وقت میگم میگه تو خسیسی یا حسودی میکنی هر چی بچه دستشو میزاره میخره شب میگه بابا بیا پشت گردنمو ناز کن یا سرم رو ناز کن آقا سه ساعت بچه رو میخاره میگم بزار بخابه بسه لوسش نکن میگه بچمه دختر بچه رو باید نوازش کنی محبت کنی من میتونم دخترمو قانع کنم ولی شوهرمو نه بنظرتون من حسودم چیکار کنم