مامانا بچه این دوره چرا اینجوری شدن بخدا زخم معده گرفتم معدم عصبی شده هی میزنم توسر خودم منی که انقد صبور بودم آروم روانی شدم بچم خیلی اذیتم می‌کنه بخدا دوست دارم بمیرم نه بیرون میشه رفت باهاش نه جایی نه خونه آرومه خستم از همه چی از بچه آوردن سیر شدم .بخدا زن داداشمم میومدن اونجا می‌داشت زمین بازی میکرد بچش این اصلا قوز زدم دیگه موهامم وقت نمیکنم شونه کنم بخدا منی ک همیشه باآرایش بودم مسواکم نمیتونم بزنم زندگیم همسرمم ک هیچ انگار وجودنداره برام ....چکار کنم کم آوردم دوس دارم برم جایی جیغ بزنم گریه کنم دلم گرفته واقعا خستم تواین مدت یه نفس راحت نکشیدمم کمرمم نابود شده دیسک گردن کمر دارم 🥹🥹😞

همه مثل همیم منو باش فک میکردم تنهام😂 هرشب با دخترم روضه داریم تا صب مغزم رگ ب رگ شده از بی‌خوابی و تنهایی خونه نشینی ولی خداروشکر بچم سالمه و حسرت مامان شدن ب دلم نموند نگاهم ک میکنه میخنده برام صدا درمیاره اینا ب همه چی می‌ارزه میگذره این روزای سخت مثل روزای سخت حاملگی ، درد زایمان و....

ببین من چی میکشم پسرمم کلاس اولیه تو شهر دیگه غریبم کسی نیس بچه رو یه ساعت نگه داره آدم بره بیرون حالش عوض بشه

نگران نباش عزیزم همه ما همینجور شدیم من خیلی عصبی شدم خیلی کم حوصله شدم ولی وقتی اعصابم خورد میشه با پسرم بازی میکنم هم اون اروم میشه میخنده هم من خیلی حالم بهتر میشه

شباهرنیم ساعت بیداره وگریه میکنه چیکارکنیم دیگ فقط توبغل میخابه

همه همینیم هممون

صبور باش کم کم بهتر میشه ، بعد از عید دیگه میوفته به غذا هوا هم خوب میشه خودشم بزرگتر میشه راحتر میشه

اوووف منکه دیگه روانی شدم
عصبی شدم دیگه از دستش مثل چی پشیمونم از بچه دار شدن

بهترمیشه اوضاع فقط تحمل و صبر زمان میخواد همه همینیم من بدترم

وای اروم باش چقدر گفتی 😂😂😂😂😂
چرا اروم نیست جاییش درد میکنه رفلاکسی کولیکی چیزی داره