سلام مامانا
من اصلا نگران کم حرف زدن یا مهارت کم دخترم نیستم، آیا کارم اشتباست؟
فقط ماما، بابا، اون چیه، بدش میگه
قبلاً دنگ دنگ می‌گفت الان نمیگه
خیلی کم هم آب میگه
و فقط وقتی چیزی میخاد، آب ، شیر، غذا، یا اسباب بازی که نمیتونه باز کنه تند تند ماما ماما میگه
قبلا سرسری میکرد، به نشونه نه سرش بالا می‌برد الان نمیگه، فقط به نمونه اره، سرشو تند تند پایین میاره، کشمش میخوای؟ آره آره آره، این شکلی....
راه می‌ره خیلی خیلی با احتیاط، گاهی میبینم دستش زخم شده، زخمی که باید گریه میکرد، یا کبود شده، صورتش زخم شده، اصلا گریه نمیکنه
من نمیفهمم، به خودم میگم چه مادری هستم نفهمیدم صورت دخترم زخم به این بزرگی شده یا لپش کبود شده جایی زده من نفهمیدم، حتی گریه نمیکنه....
آیا باید نگران چیزی باشم؟ یا بیخیال باشم خودش به وقتش درست میشه ؟؟
یه چیز مهم دیگه اینکه من بهش رقصیدن شونه بزنه چندبار گفتم، الان شونه هاشو گاهی بیخودی میاره بالا شوهرم میگه تیک گرفته، تو باعث شده، شونه هاشو یه جوری جمع می‌کنه مثل کسایی که فشار زندگی کمرشون خم کرده( دو شونه جمع می‌کنه و کمرش از پشت غوز میکنه), خنده دار میشه ولی این کارو برای رقص یا برای بازی نمیکنه، خیلی اوقات اینکار میکنه، آیا تیک عصبی هست؟

تصویر
۱۰ پاسخ

نه عزیزم مشکلی نیست.
برای مهارت حرف زدنش خیلی باید باهاش حرف بزنی داستان بخون. تکرار کن مرده جلو چشماش حرف بزن از نزدیک فیس تو فیس. اگه چند کلمه میگه هیچ مشکلی نداره.
برای شونه هاشم فکر میکنم یه ماری یاد گرفته واسه خودش داره تکرار میکنه. تیک عصبی زمانی میشه که شخص موقعی ک مشکلی براش پیش میاد نمیتونه حل کنه با اضطراب و استرس یا عصبانیت و اینا یه حرکتی رو مدام و بی اختیار تکرار کنه و اصلا خودش متوجه نشه داره چیکار میکنه.
پسر منم میرقصه حرفه ای هم میرقصه.
پسر من هم کف پاش زخم شده بود نمیدونستم چطوری و کجا خورده بود. اشکال نداره اه دردش میگرفت گریه میکرد حتما موردی نبود ولی دقت کن کم حسی نباشه

همه اینا رو بچه ی سال و دو ماه انجام میده؟ بیخیال عزیزم از بچه ی ساله خیلی انتظار داری بزار آروم آروم همه چیز رو خودش یاد میگیره دختر من فقط بابا ماما میگه چیز بیشتری هم انتظار ندارم خودم میبینم بعد چن روز ک ی چیزی زیاد تکرار میشه تو خونمون خودش یلد میگیره

عزیزم باید بیخیال باشی
تمام این مهارت هارو بچه ها کم کم یاد میگیرین
من حتی روی وزن و قدش هم حساس نیستم
سر آتریسا روی کوچکترین چیز حساس بودم ، الان میبینم چقدر اشتباه کردم
ماشاالله الان کلاس چهارمه هم وزن منه و سالم
قدش داره میرسه به من

نه عزیزم

نگران نباش بنظرم هنوز مگه چندسالشه.

به نظرم تیک عصبی نیست اون این کارو یاد گرفته گلهی برای خودش انجام میده دختر منم مثل دختر تو اصلا گریه نمیککه مثلا پاش کشیده شده بود به چسب کمر بند من قر مز قرمز شده بود ولی گریه نکرده بود من بفهمم چش شده

عزیز دختر من وقتی سرما میخوره شونه هاش میده بالا مثل دختر شما

نه اینا هیچ کدوم نشونه خطری نیست .
به نظرم طبیعی هست

عزیزم خیلی خوبه که،دختر منم همینطوره.کلمه های محدود میگه اما هرکاری داشته باشه منظورشو میرسونه همین برام کافیه.
برای تیک عصبی هم اصصصلا الان سنی نیست که بچه تیک عصبی بگیره،نگران نشو.تو ذهنش مونده انجامش میده.به وقت خودش همه ی کارا رو انجام میده عزیزم

پسر منم خیلی کلمات محدودی میگه ولی همه چیو میفهمه واکنش نشون میده
یسری اداها درمیاره

سوال های مرتبط

مامان 🌛ماهلین خانم مامان 🌛ماهلین خانم ۱۵ ماهگی
بچها اینکارا رو دختر من انجام میده کافیه برا این سن
ببینید قبلا هفت یا هشت تا کلمه گفت الان دو هفته میشه دیگ هیچکدوم رو نمیگه جز بابا
کارهای عملی رو معمولا انجام میده
ولی تو حرف زدن تنبله
صدای شیر بگم درمیارع دستش رو چنگ می‌کنه
گیره و شونه میاره میزنه به موهای من یا خودش
جوراب هاش رو خودش درمیاره
چسب مایبیبی رو خودش باز می‌کنه
شلوار تا زیر باسنش باشه یا پیرهن دکمه باز رو درمیاره کلاه سر خودش می‌زاره
اسباب بازی هاش رو جم می‌کنه سفره جم میکنم لیوان قاشق همه رو می‌زاره تو سینی
کلید رو میزنه به در دست زدن و رقصیدن بای بای بلده
قبلا بوس می‌فرستاد چشمک میزد یادش رفته میگفتم ماهی شو لبش رو غنچه میکرد اینم یادش رفته
عادیع ؟
ولی کلمه الان دوهفته س فقط بابا میگه
چیزی هم بخواد با دست اشاره نمیکنه
ولی مثلا دستمال کاغذی رو اپن باشه ببینه میگیره از دیوار ک مثلا بره بالا بیاره اما وقتی نمیدونه گریه می‌کنه هی نگاه می‌کنه تا من میفهمم
آب هم بخواد می‌ره سمت ظرفشویی ولی با انگشت نشون نمیده
مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
بعد من طبقه بالا مادرشوهرم اینام ، تا این بچه گریه میکنه زنگ میزنه به من که چشه ، خب بچه گریه میکنه دیگه ، میزم دسشویی گریه میکنه میرم یه کاری کنم گریه میکنه، میخواد بره سر گاز و اینا نمیزارم گریه میکنه ، گریه های وحشتناک میکنه انگار چی شده ، اینم زرتی زنگ میزنه به من که چشه بچه ، به خدا انگار شکنجه میکنمش
امروز دیگه همه چیزو گذاشتم کنار عصبانی بودم از دست بچم و این گریه های الکیش، بهش گفتم لابد میخواد یه کار بکنه من نمیزارم خطرناکه ، گریه میکنه ، میخوای من ایندفعه بزارم بره سر گاز یا دسشویی نرم اروم باشه بچه اره؟ شکنجه نمیکنمش که ، گفت نهههه گفتم شاید تب داره یا دندونش درد داره اذیتت میکنه ، میگم خب درد داشته باشه یا تب استامینوفن میدم بهش دیگه ، گفت باشه و خدافظی کرد ، اه خستم به خدا ، انگار من خودم دلم میخواد این گریه کنه ، خسته شدم به قران،‌گاهی از دستش یه دو دقیقه میرم تو اتاق فقط اروم شم و برگردم نمیفهمم چشه، فقط بهونه و غر ، دندوناشم تازه دراومده اخه
حالا اگه مادرشوهرم بنده خدا میتونست نگهش داره میگفتم یعنی میخواد یکم کمکم کنه ، ولی نمیتونه ، مشکلیم براش پیش بیاد ازش بپرسم میگه من نمیدونم ببر دکتر ، حالا تا گریه میکنه زنگ میزنه چشه😑😑