کلمه هایی که پسر من میگه نون الو آب هاپو بیا بابا جوجو یکی دوتای دیگ ک یادم نیست ولی همنیا رو هم کم استفاده میکنه مثلا هیچوقت باباشو صدا نمیکنه بابا ولی مثلا باباش بره تو اتاق میدوعه دنبالش میگ بابا یا باباش کلید میندازه تو در بیاد خونه انقد خوشحال میشه ذوق میکنه میگه بابا نمیدونم الان این مشکله ک باباشو صدا نمیکنه نمیدونم باید ببرمش دکتر یا ن🥲کاملا همه چیزو متوجه میشه هرکاری ما میکنیم تقلید میکنه جای خیلی از چیزا رو میشناسه مثلا تو بازیش یبار بهش نگاه میکردم رف مایع لباسشویی برداشت تو خیال خودش در جای مایع لباسشویی باز کرد الکی ظرف مایع رو خم کرد ک داره میریزه تو لباسشویی دوباره درشو بست گذاشت سرجاش...یا یبار خودش شیشه شیرشو یجا گذاشته بود هرچی خونه رو گشتم پیدا نکردم بهش گفتم شیشت کو دیدم بدو بدو رف آورد واسم ولی نمیدونم چرا کم کلمه میگه یا ما رو صدا نمیکنه من باهاش زیادم حرف میزنم همیشه تهه دلم میلرزه نکنه بهم بگن مشکلی داره🥲😭

۸ پاسخ

پسر منم همینه
همه کار میکنه کارای مارو تقلید مبکنه ما نماز میخونیم اونم سجده مبره لباس میبره میندازه ماشین لباسشویی و...
ولی کلمه نمیگه خیلی ‌کم
بخدا انقد باهاش حرف میزنم تکرار میکنم

پسر منم آب بابا د د ب ب زیاد حرف نمیزنه
ولی همه چی متوجه میشه
بهش هرچه دستش باشه بگم بیار یا هرچیز که بخوره آشغالا شو می‌ریزه سطل آشغال

عزیزم بچه هیچ مشکلی نداره
تو این سن کلمه گفتن ملاک نیست ، اینکه درک داشته باشه از اسامی مهمه
مثلا ممکنه بگه مَ منظور مامان یا بگه آ یعنی آب همین کافیه
بعد اگر میخوای کلمه هاش بیشتر بشه باید هدفمند باهاش بازی کنی

مثلا وقتی توپ پازی میکنی واضح و شمرده بگی توپ بنداز
توپ افتاد
با دست اشاره کنی توپ بیار
یا با پا شوت کنی و هی بگی شووت شووت تا یاد بگیره دقیق تر

برا پسرمن دعا کن که هیچی نمیکه وجیغ میزنه همش

دختر منم چیز زیادی نمیگه بهداشت پرسید گفتم چند کلمه بیشتر نمیگه گفت خوبه اتفاقا دخترمم خیلی باهوشه نگران نباش خواهر زادم هم ۲سالشه خیلی کلمه هارو نمتونه بگه مشکلی هم نداره دخترخودم بابا میگه ولی مامان نمیگه بهش میگم بگو نمیگه

مشکلی نداره عزیزم خیلی هم باهوشه بچتون

انفاقا خیلی خوبه افرین بهش 👌👌👌👌
دختر منم متوجه میشه ولی فقط تو شرایط خاص صدامون میکنه

ماشالله بهش
چه انتظاری داری گلم
همین خوبه دیگه نگران نباش

سوال های مرتبط

مامان رایان مامان رایان ۱ سالگی
سلام مامانای گل خسته نباشبن
از ساعت یک نیم در تلاشم شازده رو بخوابونم اصلا انگار ن انگار
بیچاره شوهرمم شب کار بود اونم نمیذاره بخوابه هی میره از ویترینش اسباب بازی میاره بازی میکنه با خودش حرف میزنه باباشو صدا میکنه اون بیچاره هم خوابه جواب نمیده اسباب بازیو پرت میکنه تو صورتش یا میره سوار میشه رو شکمش میشینه هر کاری کردم نمیخوابه فقط بازی بعد جالبه امروز صبح زودم بیدار شده 🤐🤐(مثلا خواستم صبح زود بیدار بشه ظهر زود بخوابه تا شب هم زودبخوابه ) بدتر شد که نمیخوابه ۵ هم باشگاه دارم نمیدونم چیکار کنم کم مونده اشکم در بیاد 😢😢گریه هم نمیکنه داره میبینه من با حرص نگاش میکنم میخنده میخونه برا خودش 🤐🤐🤐 اخر سر شوهرم پاشده گذاشته تو تاب بخوابونتش میگه ی بچه رو نتونستی بخوابونی 😒😒😒😒 من هیچ 😶 من نگاه 😶 من سکوت 😶
الان شوهرمم هرچی ازش میپرسه میگه نه 😄
میگه نهارخوردی ؟ میگه نه
میگه اب خوردی؟ میگه نه
میگه بازی میکردی نخوابیدی ؟ میگه نه
شما اینجور مواقع چیکار میکنین ؟؟؟ به نظرم همون سکوت بهتره ☺️☺️☺️