۱۰ پاسخ

نه بابا، مگه دیوونم،البته کار زیادی هم ندارم، یا شوهرم خودش انجام بده یا کارگر بگیره یه روز

ما پارسال هم خونه‌تکونی نکردیم خونه‌مون خیلی کثیفه. چند روزه شروع کردیم. با همسرم با هم تمیز میکنیم. ولی بچه نمیذاره. خیلی تو دست و پامون میپیچه

من باید پلارارو بدم قالیشویی اشپزخونم ک مرتب درحال تکون داده کمدام مرتبه فقط کمددیواری اتاق پسرم مونده با انباری بزنن

من انجام نمیدم . ماه رمضونه کسی زیاد جایی نمیره . نهایت اگه کسی گفت میخواد بیاد ی جارو و گردگیری همین

تابستون که بزرگ تر شدن ان شالله اساسی تمیز میکنم

کمد لباسا تمیز میکنم کابینت هم ی دستی میکشم بهش گردگیری میکنم کل خونه رو زیر تختمم تمیز میکنم آخر سر هم حموم دستشویی میشورم تموم شد رفت سخت نگیر با بچه کوچیک خیلی سخته

زیاد سخت نگیر ب خودت همینطور بچه داری سخته آروم آروم انجام بده

کارایی که میخوام بدم بیرون رو انجام میدم مثل قالیشویی و خشکشویی مبلشویی🤣🤣

والا پسر من مثل چسب چسبیده هیچکی نیست ده دیقه نگه داره منکه دیگه خسته شدم ول کردم

من وقتایی که پسرم خوابه یا شبا که باباش هست کم کم کارامو میکنم

وای من چند روزه شروع کردم واقعا خیلی سخته بابچه از اینور تمیز میکنم از اونور میریزه پشت سرم میاد اصلا جمع نمیشه خونه داغونم داغون

سوال های مرتبط

مامان زهرا کوچولو مامان زهرا کوچولو ۱۶ ماهگی
تجربه_مریضی_دخترم

از جمعه هفته گذشته گاهی دخترم تو طول روز بی قراری میکرد و بهونه میگرفت، چند شب هم تو خواب تب میکرد که با استامینوفن کنترل میشد. هیچ علائم دیگه ای نداشت ، نه آبریزش نه سرفه نه خلط نه اسهال نه استفراغ..‌
روز چهارشنبه که عروسی دعوت بودیم از صبحش خیلی بی قرار بود و اذیت میکرد، خودم حدس میزدم از دندونش باشه.
اشتها تقریبا صفر شده بود! بجز شیر خودم!
تو مراسم هم حال و حوصله نداشت و بهونه می‌گرفت،
ما هم بعد شام سریع برگشتیم خونه،
اون شب همسرم مسافر بود و من تنها خونه موندم،
اما تا صبح دخترم تب داشت و اصلا با استامینوفن کنترل نمیشد.
شیاف و بروفن هم نداشتم.
خیلی شب سختی بود، حدود ساعت ده صبح بود که پدرشوهرم اومد و رفتیم اورژانس بیمارستان و اونجا بود که فهمیدم یکی از گوش های دخترم عفونت داشت و علت همه بی قراری ها و تب بالاش همین عفونت گوش بوده نه چیز دیگه ای!!!

چقدر از خودم ناراحتم که دخترم یه هفته اذیت بود و نق میزد و من همه ش فکر میکردم از دندونه!😔