پارت دوم زایمان من
شب امپولمو زدم و شام خوردیم و خوابیدیم
فردا صبح پاشدم صبحونه خوردم مامانمم خونمون بود
ساعت های ۹ این حدودا دیدم خیس شدم پاشدم دیدم ک اصلا کنترل ندارم یکم دیگه هم ازم اب بود سفید شفاف
زنگ‌زدم ب دکترم گفتم شرح حالمو کفت حرکت کن بیا سمت کرمان بیمارستان راضیه فیروز من هماهنگ میکنم
خلاصه درد نداشتم فقط اب ریزی کم
زنگ ب همسرم زدم ب ابجیم زدم اومدن حرکت کردیم سمت کرمان تویه مسیر درد داشتم با فاصله های زیاد رسیدیم رفتم زایشگاه نوار قلب بچه رو گرفتن و همچنان درد میگرفت ول میکرد
خلاصه ی نفر اومد گفت باید معاینه شی گفت نه و اشکام ریخت و ابجیم کنارم بود
خانومه گفت ی انگشت فقط باید مطمئن شیم سر بچه تویه لگنت نباشه
ادامه دارد.....

۸ پاسخ

عزیزم پس یکم دردایه طبیعی هم کشیدی

عزیزدلم عیبی نداره قسمت بوده مهم اینه که دایان جون و خودت صحیح و سلامت هستین ❤❤😘😘

قسمت معاینه حتما سخت بوده برات😪

خداهزار مرتبه شكر كه به موقعه رسيدي خودت و دايان كوچولو خوب هستيد☺️💚

دستگاه نرف که خداروشکر نه ؟؟؟

واااای😪🥺

اخی عزیزم 😢😢😢

عزیزم🥺

مقالات مرتبط

واکسن ب ث ژ
واکسن ب ث ژ در بدو تولد و علت ماندن جای واکسن
روش های رفع درد گردن در شیردهی
روش های رفع درد گردن در شیردهی
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
چرا حوصله بازی با کودکم را ندارم؟
عوارض واکسن ب ث ژ
عوارض واکسن ب ث ژ (BCG) بعد از تزریق در کودکان

سوال های مرتبط

مامان دلوین 🧸🥹 مامان دلوین 🧸🥹 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت اول..
من از روز شنبه درد داشتم.. بعد تحمل کردممممم تا یک شنبه.. یکشنبه
هم تحمل کردمم تا عصر از عصر ب بعد بی طاقت شده بودم یکم رفتم دستشویی دیدم ترشح یکم خونی تر دارم. بعد زنگ زدم ب ماما همراهم گف من مطبم بیا همین الان ک معاینه بشی و نوار قلب بگیرم. رفتم معاینه کرد میگه سه سانتی... نوار قلب بچه.. خوب بود. گفت برو تو اتاق ورزش ورزش کن رفتم.. ورزش کردم ی ساعت اومد بهم ورزش های مناسب و گف بعد گف بیا معاینه کنم. ۴ سانت شدم. گفت برو زایشگاه بستری شو.
رفتم و ماماهمراهمم اومد باهام بستری شدم.. بعد از ی ساعت دید پیشرفتی ندارم.. ی معاینه تحریکی کرد گف ساعت ۱۱ شب ۶ سانتی... و من ورزش کردم و درد کشیدم.
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان دایان💙💙💙 مامان دایان💙💙💙 روزهای ابتدایی تولد
پارت سوم زایمان

خانومه گفت ی انگشت فقط باید مطمئن شیم سر بچه تویه لگنت نباشه
خلاصه ب زور دوتا انگشت معاینه کرد و بششدت درد داشت و من جیغ میزدم
دهانه رحمم بسته بود و گفت هنوز باز نشده
اماده ام کردن واسه اتاق عمل
دکترم اومده بود منو بردن گذاشتن تویه راهرو
حدود نیم ساعتی اونجا بودم سردم بود فاصله دردام کم شده بود زیر دلم میگرفت ول میکرد دگ تحملم لبریز شده بود و فقط جیغ میزدم دکترم اومد کنارم گفتش تمام اتاقا عمل دارن باید صبور باشی
چند تا پرستار میومدن بهم سر میزدن دلداری میدادن
گذشت و بردنم عمل
سوند وصل کردن درد نداشت فقط نفس عمیق بکشید
نشستم بهم امپول بی حسی زدن
اکسیژن وصل کردن و دکتر شروع کرد ۵ دیقه بعد صدای گریه پسری اومد تمیزش کردن لباس پوشوندن اوردنش کنارم قششششنگ ترین حس دنیا ک اصلا قابل وصف نیس تمام دردا و تهوع ها و حال خرابی ها شست برد😍😍😍😍
ادامه دارد.....
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان نیلا مامان نیلا روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی پارت ۱
روز ۴ شنبه بود ۳ بهمن ماه درد های زیادی داشتم دردم اونقدر زیاد بود که شب از درد پریدم و خوابم نمی برد تا صبح نشستم نرفتم بیمارستان صبح ساعت ۷و نیم رفتم بیمارستان ۴۰ هفته بودم گفتم درد دارم و ازم نوار قلب گرفتن ۳ بار گفت یکم مشکل داره نوار قلب بزار معاینه ات کنم معاینه کرد یک سانت بود گفت طبیعیه ولی چون نوار قلب یکم مشکل داشت برو سنو رفتم سنو گفت آب دور جنین نیست و بدون آب هست جوری جواب سنو رو نوشت که بستری کنن منو منم نشون بیمارستان دادم منو بستری کردن
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۹ ماهگی
زایمان طبیعی پارت یک😐
۳۹ هفته و ۶ روزم بود هیچ دردی نداشتم با دختر خالم هماهنگ کردم رفتم باهاش لیزر به عنوان همراه کیک و رانی خریدیم خوردیم ی خرده گشتیم اومدیم سمبوسه و سیب زمینی سرخ کرده خوردیم رفتیم خونه ی ما رو تمیز کردیم حسابببییییی بعدش رفتیم مرکز خرید دو تا لیوان آب میوه بزرگ خوردیم ی خرده گشتیم و یه سیب زمینی بزرگ خوردیم و من شام رفتم خونه ی مامانم شام خروس خوردم😂🤦🏻‍♀️ بعدش احساس کردم دلم و کمرم درد می‌کنه فکر نمی‌کردم درد زایمان باشه 😂 تصورم از درد زایمان درد رحم بود زنگ زدم ب دکترم گفتم دردم این مدلیه چی بخورم خوب بشم دکترم گفت شوخی میکنی این درد زایمانه پاشو برو بیمارستان😂😂😂
......!
مشاهده ۲۵ پاسخ دیگر
مامان فسقل 👶🏻🫀 مامان فسقل 👶🏻🫀 ۱ ماهگی
تجربه زایمان سزارین پارت ۳

رفتم دستشویی دیدم اندازه چهار سانت در چهارسانت شورتم خیسه عین اب بی رنگ زنگ زدم ب مامای دکترم گفت ی نوار بذار خیس شد پاشو بیا بیمارستان نوار گذاشتم و خیس شد.. اخر شب با شوهرم رفتیم بیمارستان نیکان اقدسیه ک دکترم اونجا بود … تست امینوشور گرفتن منفی شد ولی ان اس تی یکم انقباض نشون داد ک گفتن مهم نی و سونو بیوفیزیکال نوشت و بیمارستان اون ساعت سونو نداشت و رفتم بیرون گفت نمرش شد ۶ از ۸ و از تنفس هیچ نمره ای نگرفت…جوابشو بردم بیمارستان گفت باید فردا تو بیمارستان پیش دکتر خودمون سونوت تکرار شه معاینه هم کرد بسته بودم ساعت ۵ صبح رسیدیدم خونه جاریم و دوباره ۱۰ صبح رفتیم بیمارستان واسه سونو…ساعت ۱۲ نوبتم شد و سونو گفت همه چی عالیه و ۸ از ۸ شد… جوابشو بردم دکتر شیفت نگاه کرد و دوباره ان اس تی گرفت و دوباره انقباض نشون داد و البته خودمم از شب قبل درد داشتم میگرفت فشار میومد ب لگن و واژن و مقعدم و ول میکرد گفت باید معاینه شی
مامان سامیار💙🫀 مامان سامیار💙🫀 ۱ ماهگی
سلام وقت بخیر.
تجربه زایمان، طبیعی میخاستم ولی اورژانسی سز شدم.
روز ک این تاپیک و گذاشتم و فک نمیکردم زایمان کنم.
دو شب بود پای چپم از کمر تا نوک انگشت خیلی درد میکرد فک کردم برای اینکه همش سمت چپ خوابیدم اینجوری شده، چون من درد پریودی رو تجربه نداشتم درد و نمشناختم پریودیه یا زایمان، البته ۴ ۵ روز قبلش ترشحات موکوسی شروع شده بود و منم منتطر بودم دردهای منطم کمر و شکم با هم بیاد که این حرفو از خانمای گهواره شنیده بودم ک درها باید منطم باشه هی بگیره و ول کنه، شب ۷دی بچه حرکت نداشت فک کردم چون خیلی درد دارم حرکت بچه رو حس نمیکنم، تا فردا صبر کردم حرکتی ندیدم، فردا از خواب پا شدم لک خون دیدم روی ملافه رفتم دستشویی دستنال کشیدم ک خونی غلیظ دیدم، ترسیدم، دوش گرفتم و همسرمو گفتم باید بریم بیمارستان، ساعت ۱۱ بیملرستان رفتم گفتم لک خون دیدم و بچم تکون نمیخوره، ماما معاینه کرد حین معاینه یه آب گرم ازم خارج شد گفت کیسه آبت پاره شده متوجه نشدی گفتم نه من آبریزشی ندیدم فقط صبح خون دیدم، ماما گفت باید بستری بشی، همسرم کارای پذیرشو انجام داد ساعت ۱۲ بستری شدم و نوار قلب گرفت از بچه و گفتن ضربان قلب بچه خیلی تنده ساعت یک گفت باید سزارین بشی، منی ک از هفته ۳۵ پیاده روی و ورزش های آمادگی زاتیمان طبیعی رو شروع کرده بودم خیلی نا راحت شدم😥😥😥 هی ب دکترم زنگ میزدن دکترم گفته بود باید سز بشم و ساعت دو خدارو شکر به سلامتی پسر خشکلم بدنیا اومد.
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان گيسو مامان گيسو ۴ ماهگی
خانوما من یه دو سه روز پیش رفتم دکترم نوار قلب گرفت گفت پرداخت شروع شده ک معاینه کرد گفت اندازه یه بند انگشت باز شده دهانه رحم این چند روز درد می‌گرفت ول میکرد منم مدام دارم ورزش میکنم و پیاده روی ولی الان بچه خیلی تکون میخوره با تکوناش هم دردم میگیره و ول می‌کنه الان به شدت کمر درد دارم ب نظرتون عادیع یا برم بیمارستان ؟!
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان آوین کوچولو🩷 مامان آوین کوچولو🩷 ۶ ماهگی
تجربه زایمان سزارین....
ومنی ک از طبیعی میترسیدم رفتم بیمارستان شخصی بیمه هم نیستیم ۳۵تومن هزینه کردم ک درد نکشم شانسم صبح عمل دردم شروع شد ...هم درد طبیعی کشیدم هم سزارین ساعت نه نوبت عمل داشتم از شیش صبح ک پاشدم دل درد پریودی داشتم ب مامانم و مادرشوهرم گفتم میگفتن از استرسه چیزی نیس نگو نی نی داره میاد پایین 🫤🤣
رفتم بیمارستان دل دردم خیلی کم می‌گرفت ول میکرد اونجا ب پرستار گفتم گفت چیزی نیست الان میری برا عمل تا اینکه یهو دردم گرفت و دیگه ول نکرد دل درد پریودی شدید بود خیلی شدید داد زدم اومدن بالا سرم گفت بزار معاینت کنم من گفتم ن توروخدا معاینه نکن من نمی‌خوام طبیعی بیارم
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دو تیکه ابر کوچولو☁️☁️ مامان دو تیکه ابر کوچولو☁️☁️ ۱۲ ماهگی
شرح زایمان
پارت 1
5 اسفند با شوهرم بحثم شد سر ی چیز الکی
6 اسفند پاشدم هی چک کردم دیدم حرکت بچه ها کم شده هی چیزی خوردم دیدم نه تکون هاشون مثه قبل نیست
ساعت 8 به مامانم گفتم بچه ها از صبح درست و حسابی تکون نمیخورن و رفتیم بیمارستان و شوهرمم اومد
آن اس تی گرفتن گفتن قل دوم خوبه
از قل اول گرفتن ماما گفت خوبه ولی دکتر گفته بود تکرار بشه
دوباره تکرارش کردن فرستادن برا دکتر
منم میگفتم خب اینا الکیه دیگه الان میگه برو خونه
فکرشو نمیکردم بچه بمون حتی از ماما پرسیدم ک ممکنه زایمان کنم گفت نههه عزیزم اوکیه
بعد گفت برو سونو بده پارسیان
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🐣یاسین مامان 🐣یاسین ۳ ماهگی
خب بگم زایمانم چطور بود
من چهارشنبه معاینه شدم گفت دیگه وقته شروع بشه امشب فردا منم تیکه تیکه داشتم ولی مثل پریود چند ساعت یبار ی حالت دلدرد ریزی بعد دیگه پنجشنبه شب ازدو صبخ تا چهار هی دردم میگرفتم کفتم ادامه دار بود میرم دکتر دیگه زیاد نبود صبح رفتم بیمارستان گفت ماما داری خودش باید بیاد معاینه دیگه ب زور گفتم معاینه کرد میگف ب زور ی سانتی گفتم من چند روز پیش ی سانت بود دیشب معاینه شدم گفتن بیشتر گفت نمیدونم منم اومدم خونه دیگه ولی مثلا تیکه ای درد داشتم فقط درحد پریود اونم ن شدید اومدم تا عصر ادامه داشت ماما هم زنگ زدم گفتم گفت شب بیا باهم بریم بیمارستان شب ساعت ۸ رفتم بیمارستان خودش معاینم کرد گفت خوبه دو سه سانت بودم فک کنم حداقل بستری شدم سرم زد یکم هم امپول فشار زد توش ولی کنترل شده
اتاقم رفتیم اتاق زایمان دیگه اونجا بودیم گاهی سرم کم میکرد قطرع ریز گاهی قطع گاهی هم یکم قطرع قطره منم دردادم داشت شروع میشد معاینه ای کرد و کیسه اب زد ترکوند گفتم چرا ترکوندی زوده گفت دردات باید شروع بشه کمن دردات چون اب بچه کم بود ابی هم ک ریخت کف دستی بدون حساب انگشت بود 🥲
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان ساحل مامان ساحل ۵ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی

من از ۲۵ هفته درد داشتم و امپول ریه زدم بعد ۳۷ هفته دقیق بودم بچم از صبح تکون نخورد ساعت ۳ونبم عصر رفتم بیمارستان نوار قلب بگیرم بعد ک رفتم صدا قلبش گوش داد و گفت برو شیر کاکاعو و کیک بخور بیا تا ان اس تی بگیرم ازت منم رفتم شیر کاکاعو و کیک و ابمیوه گرفتم خوردم رفتم ان اس تی
گرفت و حرکتی نکرد ولی تو نوار قلب درد داشتم هر دودقیق یه بار بود بعد گفت باید دوباره برم بستنی بخورم بیام ب مامانم گفت رفت گرفت برام تا مامانم اومد منو معاینه کرد و دوفینگر بدون حفاض دهانه رهمم باز بود برا اولین بار اصلا درد نداشت معاینه بعد رفتم بستنی خوردم و اومدم دوباره گرفت و یکم
مامان مَلِکا مامان مَلِکا ۶ ماهگی
تجربه زایمان ۵ :
ب ماماهمراهم گفتم من احساس میکنم الان دسشویی میکنم
گفت احساس فشار داری ؟ گفتم اره گفت ب کجات ؟ گفتم هم ب مقعدم هم ب واژنم ... واییییییییییی الان جیش میکنمممم😫😫😫😫😂😂 دااااد میزدم تو زایشگاه ک من الان پی‌پی میکنممممم منو ول کنین برم سرویس 😂😂🤦🏻‍♀️ ماماعه میگفت نههه اون سر بچه‌اس داره فشار میاره ( اینم بگم وقتی اومدم تو زایشگاه و چک کردن منو گفتن سر بچه هنوز کامل تو لگن نیس اگه ورزش نکنی و نیاد پایین ، زایمان برات سخت میشه . منم با درد ورزش میکردم )
ساعت ۱۰ دقیقه ب ۹ این حالت رو داشتم ک دردام شدید بودن !
ماما زایشگاه اومد گفت باید معاینه بشی . بهش گفتم ۲۰ ثانیه صبر کن من دردم ول کنه بعد معاینه کن . گفت نمیشه توی درد دهانه رحمت بیشترین حالتِ باز شدگیشه .. الان باید معاینه بشی خلاصه هرررچی خودم درد داشتم هرچی هم معاینه بهم درد داد دیگه داشتم دااااد میزدم از درد زیاد ک یکهو ماماعه گفت عه ! این ک فول شده 😍😍 سریع زنگ بزنین دکترش بیاد ....
منو حرکت دادن بردن روی تخت زایمان حالا در همین حین هی ب مقعد و واژنم فشار شدید میومد در حدی ک گلاب ب روتون احساس می‌کردم بچه الان از باسنم میزنه بیرون 😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫🤦🏻‍♀️
روند زایمان من انقد سریع شده بود ک دیگه نمیشد صبر کنیم دکترم بیاد ک زایمان رو انجام بده ..
ماما زایشگاه اومد خودش( ب شدت خانم خوش اخلاق و کار درستی بود ♥️) اومد گفت هروقت بهت گفتم زور بزن .. گفتم من بلد نیستم چجوری زور بزنم ک !! گفت چونه تو بذار روی سینه‌ات ب داخل خم شو زور بزن هرکاری گفتم انجام بده گفتم باشه (این صحبت ها حین درد کشیدن من رد و بدل میشد!)
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان امیر 💙 مامان امیر 💙 ۴ ماهگی
پارت سه زایمان
ساعت ۱۲ شب درد شدیدی داشتم معاینه کرد گفت ۴ سانتی لگنتم خیلی خوبه و زایمانت طبیعی هستش بچه هم خوبه درد شدید داشتم گفتم برام بیحسی بزن گفت هنوز زود تا ۱۲ و نیم نزدیک ۱ صبر کردم دکتر گفت برام بی حسی بزنه
دیگه اون رو زد تو رگ خیلی خوب بود دیگه خوابیدم تا ساعت ۲ وای چه خوابی بود 😂🥹 وقتی پاشدم خیلی گیج بودم ولی درد داشتم اینقد که یادم میشد بگم هی خواب می رفتم بعد شدید شد دکتر اومد معاینه کرد گفت ۹ سانتی
یکم دیگه صبر کن دیگه هی می‌گرفت هی ول میکرد تا ۲ معاینه کرد دکترم گفت فول شدی
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان رستم دستان مامان رستم دستان ۱ ماهگی
از دیشب کمی انقباض داشتم اما صبح خوب شد
عصر رابطه داشتم یهو دردهای شدید اومد سراغم ب مقعد و زیر دل ک میگرفت و ول میکرد
از بیمارستان رفتن پشیمون شده بودم اما حس کردم شاید وقت زایمان،با ذوق زایمان پاشدم رفتم بیمارستان‌....
معاینه کرد گفت هییییچ هم بچه بالاست هم رحم باز نشده
نوار قلب هم خوب بود ...
گفت ۳۹ هفته و ۶ روزی ،دکتر گفته دو روز دیگه بیا برای بستری ....
گفتم برم پیاده روی ،گفت ب خودت فشار نیار فایده نداره
فردا بیا بهت قرص بدم و امپول فشار دنیا میاد ...
میگفت اذیت نمیشی مطمین باش....خلاصه شب اومدم خونه اما هنوز دردم میاد و ول میکنه
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان دایان💙💙💙 مامان دایان💙💙💙 روزهای ابتدایی تولد
زایمان پارت چهارم
ادامه بخیه زدن  ده الی ی ربع
بردنم اتاق ریکاوری
(اونجا ی خانوم بود ک از لحظه بدنیا اومدن و اومدن بابای بچه فیلم برداری میکرد)
۲ساعتی تویه ریکاوری بودم اکسیژن وصل کردن یکم لرزش داشتم همسرم اومد دیدنم بچه هم دید
ب پسرم شیر دادم
دگ اوردنم تویه بخش پسری هم همرام بود (اتاق خصوصی گرفته بودیم و پمپ درد صورتحساب با بیمه تکمیلی رو ببینم میگم جقدر شده
ساعت ملاقات رو ب اتمام بود اکثرا دگ رفتن
مادر همسرم و همسرم موندن کنارم تا ۱۱ شب
عصرم چند نفر دیگه اومدن دیدنم
شب شد و ابجیم و همسرم موندن
پسری اصلا نخوابید گرسنه بود شیرم سیرش نمیکرد قرص شیرافزا خوردم هیج ب هیچ
دکتر اطفال چکش کرد واسش ی سری‌ویتامین و مکمل نوشت
وزنش ۲۳۰۰
خداروشکر زردی نداره تا ۳ روز دیگه برم دکتر اطفال باز چک شه
حالمون خوبه
اگ ب عقب برگردم بازم سزارین رو انتخاب میکنم و حتماااااا دکتر شفیعی رو انتخاب میکنم بشششششدت صبور و مهربون و بشدت دلسوز
بهم سر زد زنگ زد حالمو پیگیر بود امروز اومد پیشم کلی سفارشمو گرفته بود الهی ک دست ب خاک میزنه طلا شه واسش😘😍🌷
همتون رو موقع عمل یاد کردم واسه مامانا ک نی نی شون دنیا بیاد
واسه اقدامی ها ک دامنشون سبز شه
تمامتون رو دعا کردم
درد دارم سوزش بخیه درد کمر
نمیشه گفت همه چی خوش و خرم هستش بهرحال سختی های خودشو داره
صورتحساب بیمارستان با اتاق خصوصی ۴۵۰۰
فیلم برداری ۱۵۰۰
جمعا ۶ میلیون
بماند ب یادگار از تولد یهویی و عجله ای پسر قشنگم ۲۰ / ۱۱ / ۴۰۳بیمارستان راضیه فیروز 😍😍😍😍😍😍😍😍
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر