۷ پاسخ

من سربچه اولی زور نمیزدم فقط که دردم میگرفت جیغ ودادمیزدم و نمیدونستم باید زور زد
بعد ماماسربچه دومی ام گفت موقعی که دردت گرفت زور بزن که بچه زودتر بیادمنم همینکارکردم جواب دادوسربچه سومم جیغ نزدم فقط موقع دردزور میزدم

خداروشکر که سزارین بودم 🥲🥲🥲

من همیشه از زایمان طبیعی میترسیدم برای همین تن ندادم به طبیعی رفتم برای سزارین از اول با همسرم شرط گذاشته بودم

تلگرام گروه زدیم میای دورهمی

منم زایمان سختی داشتم بعدش بیهوش شدم😕

من سز شدم خداروشکر ینی خیلی سخته؟؟البته من رفته بودم برا طبیعی اما بچم دستشویی کرده بود سز اجباری شدم بهترین لطفا بچم در حقم کرد🙂

وای منگ دیدم زنا رو چقد جیع میکشیدن خداروشکر سز بودم

سوال های مرتبط

مامان پـسَـری❤️👶 مامان پـسَـری❤️👶 ۱ سالگی
سلام ماماناکسی بوده بچش عین من باشه؟ این بچه از روز اول ک بدنیا اومد تاالان ک 15ماهشه ی روز بدون گریه نگذرونده ینی صب ک بیدار میشیم گریس مدام تااخرشب ک بخابیم دیگ دق کردم بخدا من هیچ خاطره خوبی از هیچ تاییمی ازش ندارم ازبس بچه بدی بود واسم یکسره گریه و نق زدنه اصلا انگار دوس داره واقن روانی شدم یوختایی ب حدی از عصبانیت میرسم ک سرمو دستمو میکوبم درو دیوارو داد میزنم غذاشو میدم شیر میدم میبرم پارک میبرم تو جمع خرید هرچی ک فکرشو کنید بازی میکنم ولی اصن انگار ن انگار فقط باید گریه کنه واقن دیگ بریدم هیچ احدی درکم نمیکنه هیچکس هیچکسم نیس ی ساعت نگرش داره من ی نفس بکشم با چشمای کورشون میبینن اذیت میکنه بچه بدیه ولی ی درصد حق نمیدن و این منو عذاب میده!! من دیگ نمیدونم چیکارکنم کی این بچه میخاد خوب شه؟؟؟ دیگ پیرشدم واقن حس میکنم ی روانیم داد میزنم ی وختایی دیگ جوری میرینه ب اعصابم ک دست میخام روش بلند کنم اخه این چ شانسه من دارم چ بختیه اخه😭😭😭
مامان 🤍Mahan.jan🤍 مامان 🤍Mahan.jan🤍 ۱۶ ماهگی
خانماااا بیایید از زایمانتون بگیددد
خودم ب شدتتتت زایمان خیلی بدی داشتم روزی ک دارم میرم بیمارستان برای زایماننمم اسهال شده بودم تا فرداش ک بچه ب دنیا اومده بود من اسهال بودم بعد زایمان هر دارویییی بهم میدن من خوب نمیشم و چقد خجالت میکشیدم دسشوییم نمیتونسم برم چون زایمانم نزدیک بود درد داشتم
و این ک مامانمم کلن از اول تا اخر زایمانم پیشم بود چون میترسیدم مامانم گذاشتن بمونه پیشم بیرونش نکردن
اولش ک کلی دردو با بدبختییی اذیت بلاخره بچه بدنیا اومد از شدت درد پسرمو اورده بودن گذاشتنش پیشم پسش میزدم اینقد ک درد داشتمممم
بعد موقه زایمانمم ۶/۷تا خانم بود با ی دکتر دکتر وایستاده بود یجا ب کار اموزاش میگفت چیکار کنن چون خوده دکتر کاری انجام نمیداد کار اموزاش انجام میدادن برای همون کلی عذاب کشیدم اینقد ک بیشورا بلد نبودن
خلاصه ک بعد زایمان اومدم تو بخش کلی خونریزییییی ینی ب شدت خونریزی داشتم ی دختر دیگم ۱۵سالش بود زایمان طبیعی کرده بود ریلکس نشسته بود بدون دردو خونریزی بدون معاینه منو هر ۵دیقه میومدن معاینه میکردن و ۲۰تا زیر انداز عوض کردن پاشدم رفتم دسشویی هیچکس کمکم نبود حز مامانم اونم زورش نمیکشید بخاد نگهم داره یا بلندم کنه رفت پرستار صدا کنه ک یهو داد زدم مامان بیا حالم بده همینو گفتم با سر رفتم زمین بعد ۵دیقه ب هوش اومدم نفهمیدم چی شده بود
دیگ تا فرداش ک مرخص شدم ۲۰بار معاینه شدم خدا لعنتشون كنه با اون ناخوناشون پدرم دروووومد اینقدددد حالم بد بود دو س تا دکتر از بیمارستانای دیگ اومدن برای حالم ک ببینن چم شده خلاصه با بدختی مرخص شدم خونه اومدم باز تو خونه دور ور ۲۵روز بخیه هام درد میکرد شبا کریه میکردم تا صب

هیییی چه روزاییی بود دیگ از زایماننن ب شدت میترسم و متنفرم