من ۳تابچه روطبیعی به دنیاآوردم
اولی۱۲ساعت دردکشیدم
دومی رو۶ساعت
سومی رو۳ساعت دردکشیدم وبخیه نزد
وسر زایمان اول دومی ام خوب بخیه زدن
وسرهرسه تازایمانم ماما بود خیلی خوب بودن واخلاقشون خوب بودن وخودم صداشون میزدم میگفتم بیاین معاینه ام کنی که ببینی دهنه رحمم چندسانت بازشده و خودشون الکی نمیومدن تندتند معاینه کنن بیمارستان دولتی بودم
خداخیرشون بده خیلی خوب بودن
من سر زایمان آسفالت شدم بدون درد رفتم بستری شدم چقدر التماس دکتر رو کردم سزارین کنه گفت نه لگنت خوبه طبیعی گفتم پول میدم الا و بلا گفت طبیعی رفتم بستری شدم فک کن یکشنبه نزدیکای ظهر بستری شدم بعد تازه اونجا فهمیدن نشتی کیسه اب داشتم باز با این حال سز نکرد موندم تا شب شروع کردن آمپول فشار ینی هیچ یادم نمیره نمیدونم نفرینش کنم یا چی ینی انقد درد کشیدم که نگو بعد ماماها میامدن میگفتن شبه سعی کن زیاد جیغ نزنی خدایا ینی من فقط میرفتم تو دستشویی میکوبیدم تو دیوار انقدم ترسیده بودم که نگو انقد جیغ میزدم مامانم رو رفتن اوردن تو همسرم گفت بابا ببرش خصوصی دستمزدتم میدم گفت برید ببینید قبول میکنه بیمارستان خصوصی ببریدش میام اونجا هم گفت چون امپول فشار خورده الان دیگه نمیتونیم هیچی دیگه من تا فردا ظهر مردم ینی انقد اذیتم کردن خیر نبینن هی رفتن امدن دهانه رحم رو چک کردن دم به دقه فک کن چه حس بدی میدادن بهم اخرشم که زایمان کردم با کلی درد بعدش که امدم خونه دیدم اصلا ادرار نمیتونم کنم برگشتم دوباره بلوک زایمان گفتن چک کنید اشتباه بخیه نکرده باشید هیچی اونم یه درد بعدشم که مشخص شد از استرس احتباس ادرار شدم ببخشید جیشم بند امده که دکتر گفت ده روز بهش سوند بزنید بعد ده روز سوند هم خب عفونت گرفتم و خیلی چیزا ینی خیر نبینن بابا ادم نمیخواد طبیعی زایمان کنه اخه چرا بعضی از دکترا انقد بی شعورن ینی بدن من کلا نابود شد گوشت اضافه تو جای بخیه عفونت ینی واقعا نمیبخشمشون الهی اون دنیا ج بدن خداروشکر بابت داشتن دخترم ولی خیلی اذیتم کردن
من سزارین بودم ولی بدترین زایمان داشتم بعدها عمل خونریزی رحمی کردم که ازبالاپاین فشارم میدادن هرپنج دقیقه شکمموتاحدهدمرکفشارمیدادن هشت ساعت تمام پدرم دراومد میخواستن برم گردونن اتاق عمل رحممو دربیارن خونریزی بندنمیومد دیکه هیچ خونی نداشتم دوتاکیسه خون وصل کردند دکترگفت فکربچه رو از سرت بیرون کن دیگه..اولی خصوصی بودم خوب بود.ایندفعه دولتی قتلگاه بخاطر نفهمی پرستارا این بلاسرم اومد
من سزارین بودم. میخواستم پمپ درد بگیرم یکی تو اتاق عمل گفت مخدره بچه میخوای شیر بدی به دردت نمیخوره منم دیگه ترسیدم نگفتم تو اتاق. ولی چشممتون روز بد نبینه یه درد وحشتناکی داشتم یعنی مرگو به چشمام دیدم ورم داشتم بعد عمل هم بدتر شد دو برابر ورم کردم. دو بار بیحسی بودم ماساژ رحمی کردن دفعه اول نفهمیدم دفعه دوم درد حس کردم ولی دفعه سوم کلا بیحسی رفته بود و ماساژ دادن یعنی وحشتنااااک بود دقیقا بعد اون هم حدود ساعت ۵-۶عصر بود درد وحشتناکی گرفت تا فردا ۸-۹ صبح هیچ مسکن و شیاف و آمپولی هم جوابگو نبود تا خود صبح جیغ کشیدم از درد. حتی ساعت ۵صبح بود گفتم مامان من دارم میمیرم تروخدا مواظب سامین باش. وضعیتم وحشتناک بود دکترا هم نگفتن از چیه فقط صبح به مامانم گفت خطر رفع شد دیگه.بعد اینکه دردم کم شد.
من سزارین اختیاری بودم و تجربه خیلی عالی داشتم و پمپ درد هم داشتم ذره ای درد نکشیدم
منم زای مانم این قدر سخت بود یادش میفتم میترسم چرا ماما ها این قدر بی رحم و اواس پرتن من بچم تو شکم ممم موند بود از وقتش گزشته بود باید به دنیا میومد دکتور گفت باید به دنیا بیاد رفتیم بیمارستان که بچه رو با آبپول فشار به دنیا بیاریم شب رفتیم تا صبح منتظر موندیم تا آنپول فشار بزنن تا بچه به دنیا بیاد این ماما ها این قدر بی اواس هستن یه بار آنپول زده دوبار اومد میخواست همون آمپول بزنه خوبه مامانم بود مامانم گفت خانوم یه بار زدی این آنپولو گفت هااا یادم رفته بود خلاسه خیلی سخته من بچه رو به دنیا آوردم بعد دکتور اومد خدا ازش نگذره
وای دلم یجوووری شد😣😣😣
ماله منم مثل شما بود
ولی من بعدع ۱۹روز شدید خونریزی کردم دوباره بستری شدم از جفت مونده
من تو دسشویی از حال رفتم
مامان ماهان چقدر خدا دوست داشته که با اون حجم از خونریزی کارت مجدد به اتاق عمل نکشید خداروشکر
چقدر تجربه های تلخ همه داشتن 😢 منم کیسه ابم پاره شد با اونکه خودم ماما هستم بچم بریچ بود سزارین اورژانسی شدم یک هفته بعد حساسیت به نخ بخیه دادم و مجددا بستری شدم تا یک هفته آنقدر آنتی بیوتیک های قوی میگرفتم شیرم بد بو و بد طعم میشد همش میدوشیدم با چند تا سرم تو دستم داروها آنقدر تزریقشون درد ناک بود مدتی که میرفت تو انژیوکتم فقط اشک میریختم تمام رگام میسوخت بعد هر بار تزریق اون رگ داغون میشد دوباره یه رگ جدید باید میگرفتن دیگه رو دستام رگی نبود آخ مردم و زنده شدم تو اون چند روز .
من طبیعی کردم تو۳۵ هفته دکتر نگرفته بودم چون خیلی یهویی شد ازاول تااخر دکتر بالاسرم نبود فقط یه ماما کنارم بود اخلاقش خوب بود ولی خب هی بعضیا میومدن انگشت میکردن سرهمین کلی اذیتم کردن کلی دردکشیدم اصلا راضی نبودم ازاین وضعیت شایداگ دکترمیگرفتم خیلی بهترمیشد ولی بعداینکه زایمان کردم دگ هیچی نفهمیدم حتی درد بخیه هامو خیلی خوب بخیه زده بود ماما همراهم زیبایی زده بود ازاین خیلی راضی بودم بعدشم ک دکتر شیاف نوشته بودبرادرد بخیه هام ک مصرف کردم دگ هیچ دردی رو احساس نمیکردم
زایمان منم افتضاح بود،24ساعت درد کشیدم تا 10سانت باز شد دهانه رحمم،3 ساعت هم فقط زور زدم بچه نیومد که نیومد،فشارم رفت بالا،تب ولرز گرفتم،حرکت بچم تو شکمم صفرشد تا بردن سز اورژانسی،آخرشم گفتن خدا بهت رحم کرده طبیعی نزاییدی وگرنه مغزش مشکل دار میشد یا دستاش میشکست🥲بخاطر وزن بالاش.بازم خداروشکر که بخیر گذشت
من خیلی زایمانم خوب بود فقط وقتی سوند زدن لرزم گرفت بعد خوب شدم من اصلا درد نداشتم به زوربرام شیاف گذاشتن سزارین بودم خیلی راضی بودم خداخیرش بدم دکترم دستش سبک بود
من اولی طبیعی بود3دردام شروع شد 9صبح پسرم به دنیا اومد.نزدیک 4کیلو بود واقعا اذیت شدم همش معاینه میکردن.روز بعدش قشنگ سرپاشدم.
واسه دوقلو اذیت شدم ولی نه به اون شدت.سر 2روز پامیشدم کاچی درست میکردم .
واسه این پسرم خیلی اذیت شدم چون چسبندگی داشتم تا40روز خونریزی درد.داشتم
منم زایمان خیلی سخته داشتم منم کیسه آبم خودشون پاره کرد بچه خود شون میکشید خیلی اذیتم کردن خونریزی شدت داشتم ۱۰ شیاف گذاشتن قرص داد تا خونریزیم کم بیشه دکتر ک من رفته بودم هم همیشه دانش آموز بود دکتر خودیش هیچ کاری نمیکرد منم پیشم کسی نبود شما حداقل مادر ک بود
من سزارین اورژانسی شدم و ساعت ۳ رفتم اتاق عمل ۴ اوردنم بخش
درد شدیدی داشتم کم کم دردم کمتر شد اما اذیت شدم سزارین سخته
من سز بودم موقع ترخیص رفتم که پرستار چسب رو از رو شکمم برداره چنان چسب رو محکم کشید که پوست شکمم ب اندازه 6 7 سانت با چسب کنده شد
خیلی سخت بود
من ۳۳ هفته زایمان طبیعی کردم
کل پروسه زایمانم ۵ ساعت بود یعنی از وقتی بستری شدم تا وقتی زایمان کردم
خیلی راحت زایمان کردم کل دردی ک کشیدم شاید یکساعت بیشتر نبود
بخیه هام خیلی راحت بود بدون درد بود
دکترم و پرستارا خیلی مهربون بودن و مواظبم بودن بهم نرمش میدادن.
با اینکه بیمارستان دولتی بودم و همه بدون استثنا از این بیماستان فراری بودن
شایدم چون زایمان زودرس داشتم انقد مواظبم بودن. خلاصه خیلی راضی بودم
من سزارین کردم تو بیمارستان خصوصی دکترم اومد بالا سرم سنمم کم بود ولی اذیت نشدم
بیمارستان های دولتی قتلگاه هستن
من طبیعی بودم ولی ماما خر بخیه بدزده بود به پشت مجبور شدم اتاق عمل ببرنم حال بخاطر گروه خونیم تا سه روز بیمارستان بستری بودم و فقط سرم غذای بهم وصل میکردن نباید غذا میخوردم و بااینکه خیلی خونم ازدست دادم یکسرم میومدن بخاطر ازمایش ازم خون میکشیدن ازرو تخت بلند نمبتونستم بشم اون سه روز دگه وقتیم مرخصم شدم نمیتونستم درست بشینم خیلی بد بود
اخی عزیزم چقدر سخت
منم خیلی شیک لباس پوشیدم فیلم گرفتم و رفتم...سزارین اختیاری بودم...پمپ درد داشتم
واقعا چیزی حس نکردم.
فرداشم مرخص شدم و برگشتم خونه.
من ک درد طبیعی کشیدم اورژانسی عمل شدم اخه عروسکم تو شکمم مدفوع کرد بند ناف دور گردن بچم پبچید بود خدارحمش کرد ک فهمیدن دو روز درد طبیعی کشیدم
من زایمان خیلی خوبی داشتم
دکترم خیلی مهربون بود
با اینکه دوقلویی بود خیلی اذیت نشدم
فقط تو ریکاوری خیلی سردم بود
چه تجربه سختی داشتی
برای من خوب بود شکر خدا. بی حسی اپیدورال گرفته بودم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.