۲۱ پاسخ

خب صحبت کن باهاش بگو این چ وضعشه یکم شعورم خوب چیزیه

گاهی نیاز به حرف زدن نیست ، سیاست زنونه داشته باش. بگو خواب بد دیدم خیلی ترسیدم که دیگه تنها بخوابم. قدم اول مث دختر خوب برگرد سر جات ، بعد دیگه دعوا نکن ، اصلأ نگو بهم نزدیک شو ، لباس باز بپوش🥴 بگیر بخواب کنارش.... اصلأ نگو سردی و ... حالت دفاع و لجبازیشو قوی نکن.... خوشبو باش.... با بچه ت آروم باش فضای خونه رو امن و آرامش بخش کن..خودت یه خانم شاد باش. اگه درست نشد اونوقت فکر خیانت باش.... خودتم مقصری دختر

خوب الان شما جدا کردی. فکر نمی کنی قدم اول بی محلی از سمت شما بوده و بقیه ش لجبازی بچه گانه دوطرفه تونه و الکی ادامه پیدا کرده و کش اومده و حساسیت شما رو دامن زده؟

عزیزم شما الان بارداری اصلا ناراحتی استرس برا خودت اون بچه بده خطر داره.بشین باهاش حرفبزن هرچی تو دلته بهش بگو با آرامش البته بگو

من بجات باشم پامیشم میرم خونه باباش . به بهانه سرزدن . تهش درمیارم که اگه سو تفاهم هست کمتر اذیت بشم

سلام عزیزم خودت رواذیت نکن..شوهرهاارزش غصه خوردن ندارن به فکرکوچولوت باش عزیزم

خب خودت جا خواب رو جدا کردی اینم حتما لجبازی گرفته

ببین اگه با مادر و پدرش راحتی برو باهاشون صحبت کن.اونام با پسرشون حرف میزنند.شاید تاثیر داشته باشه حرف مادرش

تایمی ک میگه میخام برم خونه مادرم وترو باخودش نمیبره .شما بعد ازاینکه مطمئن شدی الان دیگ رسیده وباید اونجا باشه به خونه مادرشوهرت زنگ بزن هم حال احوال کن هم اونارو بااینکارت منت سرشون میزاری ک زنگ زدم حالتونو پرسیدم هم اینک متوجه میشی شوهرت اونجا بوده یانه

این دوران طبیعیه حساس شدن اونم تحت تاثیر هورموناته .همه کم وبیش تجربه میکنیم.الکی بدون اینکه مطمئن بشی به خودت ونی نیت استرس وناراحتی واردنکن.شاید چون جاتو عوض کردی اونم میخادلج کنه ولی کارش درهرصورت اشتباهه وحق باشماس.بهش بگو من حس خوبی ندارم ازاینکارت من بچه جفتمون باردارم و تمام تایم وزمانم الان صرف بچمون وحالاتی ک باهاش دست پنجه نرم میکنم شده .وازشما توجه وعشق میخام نزار فکرم الکی درگیر باش دوست دارم کنارت بخوابم وپیشم باشی .بگو من تواین شرایط پاک پاکم خودمو وترو وزندگیمون واگذار به خدا کردم .اونجور اگ چیزی هم باشه میترسه .بعدم مردی ک کاری بکنه خیلی تابلو میشه رفتاراش نگران نباش

علکی استرس نده برای بچه بعدا تاثیر می‌کنه پشیمون میشی

عزیزم منم چند روزیه رفتار شوهرم اینجوری شده بدون شب بخیر میخوابه و اصلن انگار ن انگار زمانی که تو خونه است من حضور فیزیکی دارم
من ازش سوال کردم ولی میگه تغییر نکردم منم بخاطر شرایط بارداریم قول دادم دیگه عصبی نشم
گفتم چند روز دیگه ادامه پیدا کرد میرم مشاوره ب نظرم شما هم از مشاوره کمک بگیر

ببین عزیزم درسته استرس دست خودآدم نیس اماکم کردن استرس دست توهست ...الکی جوش نزن بسپاربه خدا.خودش کمکت میکنه ....منم یه موقعی موقعیت توروداشتم اماالان خوب شده شوهرم

من که رو ز ها شوهره سرکاره خودمم تا ظهر سرکارم الآنم چند ماهه جدا می‌خوابیم چون میگه یه وقت دستی پایی نخوره بهم حاکم تنگه میشه وقتی میاد نمتونم بچرخم ولی روزها چند ساعت جای هم مبخابیم یا جمعه ها تعطیله

من ک از اول ک باردار شدم دیگ همسرم ت سالن می‌خوابه خودم رو تخت البته خودم خواستم

ببین نمیخام ناراحتت کنم امابچت پراسترسی میشه ...چون رفیقم میگفت بچه اولش تومحیط پراسترسی بوده بعدالان بچش ۶ساله هست اماخیلی خیلی استرس داره ...الان رفیقم میگه به خاطرهمون استرس های خودم هست

فدای سرت ک نمیخوابه قصته چی رو میخوری اینجور ادم ها لیاقت ندارن ک بخوایی براشون بچه بیاری

دختر اس بچا

با شوهرت حرف بزن و همه چی رو بگو ،شاید جور دیگه فکر میکنه که اینجوری راحت‌تری!!
یه بحث کوچولو بهتر از پادر هواییه، بعدم یه آشتی شیرین ایشالا

منم از اول چقدر ذوق حاملگیم داشتم اما الان دلم خون کرده فقط می‌خوام نباشم این دنیا

جا خواب رو کی جدا کرده؟ شما یا همسرت؟

سوال های مرتبط