۸ پاسخ

من که ترس از اینکه نیافته مجبور سدیم رو زمین بخوابیم

دقیقا مثل ما،
البته دختر من تو گهواره میخابع گذاشتم کنار تختمون از زیر هم ثابت کردم شده مثل تخت کنار مادر
ولی صبحا ک همسرم می‌ره دخترم بیدار میشه میارم جای همسرم میخابع

زمین بخوابید مگه مجبورید رو تخت بخوابید اذیت شین

والا ما گفتیم پیشمون میخابه تختمون جم کردیم رو زمین میخابیم اون میره تو تخت 😂😂فقط میخاست ما تختمونو جم کنیم😂😂😂دیشب تو خواب یهو حس دلتنگی بهم دس داد اوردمش پیش خودم ی چند دیقه خوابید بعد چند بار پاشد گریه کرد شوهرم گفت ب تختش عادت داره بزارش تخت من گذاشتمش تختش🙃🙃😥😥

من ک از نوزادی تو تخت کنار مادر گذاشتم بعدشم ک الان تو تخت خودش میخوابه. اصلا عادت ندادم پیشمون بخوابه

من تخت زحمع مردم

حرف حرف دلاناس😂شما برید زمین بخابید😂😂

ما که دیگه رو زمین میخابیم😑😂

سوال های مرتبط

مامان Delarose🎀🫧 مامان Delarose🎀🫧 ۱۱ ماهگی
مامانا شما از روازای اول زایمانتون خاطره خوب دارید یا بد 🤕!!!
من خودم روز زایمانم خیلی قشنگ بود خیلی حس خوبی بود برام
جوری ک دوسدارم هر روز تجربش کنم حسی قشنگتر از اون لحظه من تو زندگیم ندیدم و همیشه دلتنگ اون روز هسم 🫧🤍
ولی….. فردای اون روزی ک اومدم خونه..
امان از آدمایی ک هیچ درکی هیچ فهمی هیچ شعوری ندارن…
یادمه وقتی اومدم خونه اطرافیان ک عیادت میومدن از دخترم ایراد میگرفتن ک وای چرا بچه اینقد ریز و لاغره وای تیره پوستش
برای منی ک اولین باااره مادر شدم اولین تجربه زندگیمو خراب کردن قشنگترین حس مادرانمو ازم گرفتن منی ک شب و روزم شده بود گریه بعد از رفتنشون حتی دلم نمیخواس ب بچم نگاه کنم
یادمه یکی از آشنای شوهرم ک مثلا تحصیل کرده بود میگف
وای نگاه کن چرا اینقد درازه ،پاهاش دختر بچه بزرگ بشه سایز کفش براش چی
بعد این حرف دیگ بغضمو جلوی مامانم شکوندم زدم زیر گریه ب هق هق اوفتادم مامانم همینجوری با من گریه میکرد میگف نمیبخشم این آدم و ک اینجوری دل بچمو شکوند ک اولین بااره مادر شده
من تا اونجا رسیدم ک ب مامانم میگفتم ب شوهرم میگفتم بچه رو از خونم ببرین من نمیخوامش دیگ 🥲