این متن خوندم چقدر زخم زبون شنیدیم از خانواده هامون..
کاش ما برای بچه هامون استفاده نکنیم 🥺


مامانم همیشه بهم میگفت تو اینقدر حواس‌پرت و شلخته‌ای که یه بچه بهت بدن یا به کشتنش میدی یا یه جا میذاریش یادت میره...
باردار که بودم این جمله همیشه جلوی چشمم میومد، ساعت ها گریه میکردم که اگه نتونم چی؟ اگه چیزیش بشه چی؟ هی به همسر میگفتم این بچه رو نکشم یوقت؟
از ترس صدتا دوره کلاس های اولیه، بارداری، زایمان، بچه داری و اینا رفتم.
بعد سه هفته که مرخصی زایمان همسر تموم شد پر از استرس بودم، التماسش میکردم زودتر بیاد خونه تا یوقت بچه چیزیش نشه.
الان که نگاهش میکنم نه تنها دست تنها با اتفاقات عجیب بزرگش کردیم، بلکه سه تا قاره مختلف هم بردیمش، زندگی جدید ساختیم، شغل جدید، دوستای جدید و هیچ اتفاق وحشتناکی نیافتاد...
هیچوقت نفهمیدم چرا بعضی از والدین بدون توجه، یه سری از حرف‌ها رو به بچه‌هاشون می‌زنن بدون اینکه بدونن این حرف‌ها ممکنه چه عواقب بدی برای بچه‌ها داشته باشه.

۱۰ پاسخ

جالب بود

یه سریا فقط از زندگی کردن سرزنش کردن و خراب کردن اعتماد به نفس به بقیه رو یاد دارن

مامان بودن آدمو خیلی قوی میکنه منم خودم تنهایی سپهر رو بزرگ کردم مامانم دور بود ازم نزاشتن زیاد خونه بابام بمونم همش شوهرم میگفت بیا خونه خودم کمکت میکنم مامانم کمکت میکنه ولی هیچکی نبود کمکم خودم بچه ی دو کیلویی رو تنها بردمش حموم وقتی یادم میاد دلم میخواد گریه کنم ولی خوشحالم که منت کسی رو سرم نیست که بخواد بگه من بهت کمک کردم ❤️🫀

سلام عزیزم
همه حس های الانمون بخاطر ناآگاهی والدین مون بوده
انشالله بتونیم نسلی بهتر تربیت کنیم

تست عرق دادی برای سپهر؟؛ من واقعا موندم چیکار کنم خسته شدم

مامان سپهر جون خوبی

مادر من هنوزم میگه تو از پسش برنمیایی
چرا چون لاغره
بهم‌میگه خیلی بی مسئولیتی چرا چون وقتی میریم اونجا تمام هلن رو خودش گردن میگیره و نمیزاره کاری کنم
بهم میگه ازوقتی ازدواج کردی حواس پرت شدیی چرا چون با فردی که دل بخواهش نبود ازدواج کردم
من هنوزم میشنوم
هنوزم احساس بی کفایتی میکنم
هنوزهم یه بار نگفت شهر غریب تک و تنها بچه رو بزرگ کردی یه خال نیقتاده بهش یه بار مریض نشده
نمیدونم چرا هیچ وقت هیچ وقت کارای خوب من به چشمش نمیاد

عزیزم خیلیاخیلی چیزامیگن ت بشون نشون بده اینجور ک میگن نی ت بایدقوی باشی توجه ب حرف بقیه نکنی ایشالله هیچوق غمشونبینی راحت بزرگش کنی شادیاشوجشن بگیرین کنارهم

حالا من گریه میکردم میگفتم مامان نرو من تنها چطور بزرگش کنم مامانم میگفت منکه همیشه نمیتونم پیشت باشم باید از پس کار خودت بر بیای هنوزم میگه اگر من نزدیکت بودم سپهر رو بزرگ میکردم خودت دیگه اینقدر باتجربه و دل گنده نمیشدی

بعضی والدین خیلی ظالم هستن فقط همینو میتونم بگم.. 😮‍💨🥺

سوال های مرتبط

مامان 🧸𝒟𝑒𝓁𝓋𝒾𝓃 مامان 🧸𝒟𝑒𝓁𝓋𝒾𝓃 ۱۵ ماهگی
سن مجاز استفاده از #ادویه ها برای نوزادان👇👶

دارچین +6
پودپیاز+6
زردچوبه+6
فلفل سیاه+12
پودرسیر+8
نعناع خشک +8


همه مواردی که گذاشتم (حبوبات ،میوه ها ،سبزیجات و...) نیاز به تست حساسیت داره بچه هایی که سابقه حساسیت نداره تست سه روزه اونایی که سابقه حساسیت دارن پنج روزه

روش تست حساسیت سه روزه برای کودکان⬇️

قبل از استفاده از هر ماده جدید حتما باید تست حساسیت بگیرید

وقتی یه غذای جدید رو به کودک میدیم حداقل تا سه روز بعد از اون غذای جدید دیگه ای بهشون ندیم تا واکنش بدن کوچولومون رو بسنجیم،
مثلا اگه برای اولین بار در روز شنبه به کودکمون موز دادیم این کار رو تو روز های یکشنبه و دوشنبه هم تکرار میکنیم هر بار به مقدار کم و مواد غذایی جدید دیگه ای بهش ندیم تا ببینیم بدنش نسبت به موز واکنشی نشون میده یا نه
اگر ظرف چند دقیقه یا چند ساعت بعد از خوردن یک غذای جدید، علائم زیر رو در کودک خودتون مشاهده کردید لازمه که با پزشک کودکتون در میون بزارید اگه شدید بود سریعا به بیمارستان مراجعه کنید

🔰علائم شایع در حساسیت به مواد غذایی:

حساسیت پوستی
کهیر
استفراغ یا اسهال
خس خس سینه
مشکل در تنفس
و.....
یعنی هر علائم غیر عادی
مامان زهرا کوچولو مامان زهرا کوچولو ۱۶ ماهگی
چقدر خوبه میتونم اینجا بیام و درد و دل کنم،🌱
و همینکه یکی از مامانا بهم میگه درکت میکنم، فکر می‌کنم پس تنها من نیستم اینقدر با بچه داری چالش دارم.
اون وقته که سبک میشم و سعی می‌کنم حالم با دخترم خوب تر باشه🥹

دقیقا از هفته گذشته که دخترم مریض شد خیلی بد اخلاق و لجباز شده، از خود صبح که بیدار میشه گریه میکنه و بهانه میگیره!
در صورتی که اصلا اینجور نبود و من همیشه بهش میگفتم "خوش اخلاق مامان"
ولی این روزا...💔 به شدت بهانه گیر شده و الان یه هفته بیشتره بجز شیر هیچی نمیخوره!
و مدام بهم آویزونه، چون سیر نمیشه!!!😭

امروز که با مامانم تلفنی حرف میزدم گفتم از خدا میخوام شیرم خشک بشه و این بچه دیگه ولم کنه! مامانم ناراحت شد و گفت ناشکری نکن، برو خداروشکر کن خدا همچین لذتی رو بهت چشونده.
اون لحظه عصبانی بودم و با ناراحتی گفتم کاش از اول شیر خودم رو نمیدادم‌‌.

ولی الان که خوابه و به صورت مظلومش نگاه میکنم ، دلم براش میسوزه و از خودم بدم میاد...

خدایا منو ببخش این روزا اینقدر بی حوصله و خسته م🥺🥲
مامان امیرشایان مامان امیرشایان ۱۷ ماهگی
ادامه حرفای قبلی کلا از لحاظ روحی هم خوب نبودم دل آشوبه استرس ترس همش دلم آروم نداشت انگار دلم میدونست قراره این بچه مریض بدنیا بیاد حال خوبی نداشتم هم جسمی هم روحی چند وقت پیش با دختر خالم حرف میزدم میگفت مادرا همیشه حس میکنن حال بچه هاشون رو تو حس میکردی که یه اتفاقی میخواد بیوفته دیدین وقتی یه چیزی برای بچتون پیش میاد یدفعه یه دل آشوبه ای میاد سراغتون استرس ونکران میشید انگار مادرا یه حس ششم دارن که وقتی مثلا بچه هاشون ناراحتی داشته باشن به اونا الهام میشه منم تو بارداریم این حالت هارو داشتم انگار بهم الهام شده بود نگرانی درپیش دارم بگذریم ولی من از اول خیلی آدم کم توقعی بودم تو زندگی موقع هایی که بچه دار نمی‌شدم همیشه با خدا رازونیاز میکردم سر نماز میگفتم خدایا اکه صلاح من یدونه بچه باشه سالم بده با زور نمیخوام ازت هیچی رو ولی حیف صد حیف که نشد همون آرزوهای کوچیکی که داشتم همونام نابود شد لعنت به بیماری های عجیب که برای بعضیاشون درمان پیدا نکردن واقعا سلامتی بزرگترین نعمت وهدیه برای آدماس که همین نشستن که همین گردن گرفتن دیدن دستاتو سمت صورتت بردن یه زندگی معمولی چه قدر مهمه که بخاطر بیماری بچه من از همه اینا محروم شد همه اینا مهمه تو زندگی ولی چون سالمیم نمی‌بینیم قدرش رو نمی‌دونیم وقتی یه اتفاقی میوفته تازه قدر میدونیم کاش درمان هر مریضی رو پیدا میکردن دارم دق میکنم ولی بخاطر پسرم هرروز نقاب قوی ترین دختر و میزنم و ادامه میدم زندگی رو راضی ام پسرم بتونه چشماش ببینه بخنده بشینه چیز زیادی نخواستم هیچوقت حتی جنسیت بچمم هیچوقت نگفتم پسر بده دختر بده ادامه داره...