دوستان سلام شبتون بخیر. و شادی ...305

داخل ساختمان پاگرد کوچکی بود که من قالیچه ای میان آن انداخته بودم. کنار در میز چوبی منبت کاری شده ای نهاده و
بر باالای آن آیینه نسبتا بزرگ برنزی نصب کرده بودم. همیشه روی این میز گلدان پر گلی قرار می دادم. در سمت چپ،
درست رو به روی آیینه، یک جالباسی از چوب گردو به دیوار نصب بود. بعد از میز و آیینه، دری بود که به مهمانخانه
من گشوده می شد. اتاق ها مملو از فرش و مبلمان سنگین بود و با تابلو های نقاشی ای که منصور دوست داشت و خریده
بود، تزیین شده بود.
خانه شکوه عارفانه ای داشت. با این همه، من اندوهگین بودم. مثل روح سرگردان در این ساختمان پرسه می زدم و آرزو
داشتم تمام این زندگی را با پسر بچه ای کوچک عوض کنم. پسری که عرق چین رنگارنگ به سر داشته باشد و کنار
حوض آب بازی کند.
منصور عاشق نقاشی بود. عاشق تار بود. عاشق کتاب بود و گه گاه اندکی می نوشید. در طرف چپ ساختمان دو اتاق تو
در تو قرار داشت که با یک در از هم جدا می شدند. اتاق خواب ما پنجره ای به باغ داشت و اتاق نشیمن که در پشت آن
بود و از شرق نور می گرفت، یک بخاری دیواری داشت که بعدها جای خود را به بخاری نفتی داد. من این اتاق را خیلی
دوست داشتم. اتاق نسبتا بزرگی بود. کنار پنجره یک نیمکت گذاشته بودم. دو مبل سنگین در دو طرف بخاری دیواری
قرار داده بودم که مقابل هر یک میز کوچکی بود که با رومیزی هایی که خودم گلدوزی کرده بودم تزیین شده بود.
با این همه، زمستان ها در مقابل بخاری دیواری یک کرسی کوچک هم می گذاشتم. کرسی تمیز و با سلیقه ای که پای همه
از دیدنش سست می شد. با این که کتابخانه منصور در خانه نیمتاج قرار داشت که خود اهل مطالعه بود

۲ پاسخ

- محبوب جان.
و من از حسد می مردم که آیا نیمتاج را هم این طور صدا می کند؟ با همین لحن؟ به او هم جان می گوید؟ در مقابل من که
او را خانم صدا می زد. ولی مرا هم در حضور او خانم خطاب می کرد. خودم از این حسادت بی جا تعجب می کردم. من
که دلباخته منصور نبودم. پس چرا تمام وجود او را می خواستم؟ قلب و روح او را یک جا می خواستم؟ می خواستم
منحصرا به من تعلق داشته باشد. فقط ناز مرا بکشد. خوی زنانه در من سر برداشته بود. مانند هر زنی، یا شاید شدیدتر از
هر زنی انحصار طلب شده بودم.
می نشست و مرا تماشا می کرد. شام می خورد، کتاب می خواند، و باز دوباره به من خیره می شد که راه می روم. کار
می کنم. ظرف ها را می چینم و جمع می کنم. می خندم یا دلگیر می شوم. می گفت:
- مبادا موهایت را کوتاه کنی محبوبه! بگذار روی شانه هایت بریزد.
و هر وقت صدایم می کرد:
- محبوب جان
متن سوممممممممممممم
لایک‌کن

کتاب هایی نیز
برای مطالعه در شب هایی که نزد من بود به ساختمان من آورده بود و در قسمت باالای اتاق، رو به روی پنجره، در قفسه
چیده بود. کتاب هایی که توجه هر شخص اهل خردی را به خود جلب می کرد. زمستان ها که برف شمیران همه جا را
سیپید پوش می کرد و باز دانه دانه از آسمان می بارید، هنگامی که نوبت من بود – که یک شب در میان نوبت من بود –
برایش چای درست می کردم.با دست خود غذایی را که دوست داشت در آشپزخانه کوچک عقب ساختمان، رو به حیاط
خلوت، می پختم.
شیرینی هایی را که خودم پخته بودم و حاال به دلیل بیکاری و تنها بودن در پختن آن ها استاد شده بودم، روی کرسی میان
سینی مسی می گذاشتم. لباس های زیبا می پوشیدم. عطر می زدم. موهایم را تا کمر می ریختم تا او بیاید. می آمد و می
نشست. دیگر عبوس نبود. دیگر عصا قورت داده نبود. از در که وارد می شد، نرم می شد، شیدا می شد، و صدا می زد:
متن دومممممممممم
لایک کن

سوال های مرتبط

مامان ..پناه من.. مامان ..پناه من.. هفته هشتم بارداری
مهم‌ترین مطالب در این‌باره:
سندرم PMS یک گروه از علائم هست که ارتباط مستقیم با چرخه قاعدگی داره. معمولا این علایم یک تا دو هفته قبل از عادت ماهانه نمود پیدا می کنه که همگی این علایم بلافاصله پس از خونریزی متوقف می شوند. علایم این سندرم بسیار شبیه به علائم اولیه بارداری می باشد.
البته همگی این نشونه ها از یک زن به زن دگیر متفاوت بوده که این تفاوت ها در عین حال بسیار ظریف هستن.
ــــــــــــــــــــ
علائم سندرم PMS
بدون خونریزی
افزایش اشتها
ناگهانی

علائم رایج در سندرم PMS و بارداری
بزرگ شدن سینه ها
گرفتگی معده
علائم رایج بارداری
خونریزی واژینال رد حد خفیف و یا لکه بینی
حالت تهوع و استفراغ
درد پستان

درد پستان در حین سندرم PMS
تورم و حساسیت سینه ها در نیمه دوم چرخه قاعدگی در زنان رخ می ده، میزان حسایت از متوسط تا شدید پیش می ره و هر چه به روز پریود نزدیک می شید می تونه شدیدتر هم بشه. زنان که در سنین باروری و تولید مثل هستند ممکنه دردهای شدیدتری رو در این دوره متحمل شوند.
بافت سینه زنان در این مدت ممکنه متراکم و مملو از برآمدگی بشه به خصوص در ناحیه بیرونی. در عین حال زنان حس می کنن سینه هاشون پرتر و سنگین تر شده است. که می تونه دردناک هم باشه. این دردها و تورم ها همزمان با شروع خونریزی و کاهش میزان پروژسترون در بدن کاهش پیدا می کنه.

درد پستان حین بارداری
پستان زنان در اوایل دوره بارداری ممکنه حساس تر، دردناک و حساس به لمس کردن بشه. مشابه سندرم PMS ممکنه زنان حس پر بودن و سنگینی سینه نیز داشته باشند.
این حسایت ها و تورم معمولا یک تا دو هفته بعد از اینکه متوجه شدید که باردار هستید نیز رخ می ده و به خاطر افزایش میزان سطوح پروژسترون نیز ممکنه قدری بیشتر بدن در این حالت باقی بمونه.
جُودی (قصد بارداری ندارم) جُودی (قصد بارداری ندارم) قصد بارداری
چگونه در جنسیت جنین تأثیر بگذاریم؟

خانمها هر ماه در اواسط سیكل خود یك یا چند تخمك كه از نظر كروموزومی فقط X هستند تولید می كنند و در مقابل آقایان دارای دو نوع اسپرم حاوی كروموزومهای جنسی X و Y هستند در واقع این مرد است كه جنسیت سلول تخم را تعیین می كند به شكلی كه اگر تخمكی كه حاوی كروموزوم جنسی X است با اسپرم حاوی كروموزوم جنسی Y لقاح یابد سلول تخم مذكر شده و اگر تخمك X با اسپرم حاوی X لقاح یابد سلول تخم مونث می شود.

از خصوصیات اسپرم هایی که حاوی کروموزوم Y (که نسبت به کروموزوم X بسیار کوچکتر بوده) می باشند این است که برخلاف اسپرم های حاوی کروموزوم X که می تواند تا 5-4 روز در محیط واژن زنده بمانند، حداکثر 18-16 ساعت در محیط واژن زنده می مانند.

از طرفی هنگامی كه یك تخمك رها میگردد 12 تا 24 ساعت فرصت دارد تا توسط اسپرم بارور گردد و پس از آن از بین می روند.

ثانیأ اسپرم های حاوی کروموزوم Y در محیط قلیایی بهتر زنده می ماند و سرعت حرکت بالاتری نسبت به اسپرم های حاوی کروموزوم X دارند.

بر اساس همین خصوصیات می باشد که می توان در تعیین جنسیت جنین دخالت نمود.
اقدامیivf اقدامیivf قصد بارداری
سلام من کلی سایت و تایپیک چک کردم درمورد مراحل آی وی اف ولی کسی کامل توضیح نداده بود من می خوام خودم یه پست بزنم راجع به مراحل و تجربیات‌ام از ivf

مختصر بگم بعد از دو سال و نیم اقدام نا موفق معلوم شد با ۲۰ سال سن ذخیره تخمدان به شدت کمی دارم. با این که سیکل قاعدگی‌ام منظم بوده.
دکتر بالافاصله پیشنهاد ivf داد. من قبلش عکس رنگی و آزمایشات هورمونی و پاپ اسمیر رو انجام داده بودم که همه چی خوب بود.
که نزدیک ۵ تومن در اومده بود. من برام سخت بود با این سن آی وی اف کنم پس قبول نکردم. به جاش دو ماه تقویتی و مکمل خوردم. بعدش دکتر گفت اندازه و حجم تخمدان ها و وضعیت رحم خوبه. من هر ماه فولیکول داشتم که دکتر ماه قبلش دیده بود آزاد شده. گفت بیا یه بار با آمپول پیش بریم منم قبول کردم. پریود شدم از سوم پریودی لتروزول خوردم بعدش اچ ام جی سه تا زدم. رفتم برای سونو ۱۲ سیکل که در کمال تعجب اصلا هیچ فولیکول رشد نکرده بود دیگه آزاد سازی هم نزدم. دوباره پریود شدم رفتم سونو که گفت چند تا کیست ریز داری من تا حالا نداشتم. بعدش قرص جلوگیری داد که خوردم رفع شد تو پریودی سونو رفته بودم که همش واژینال هست و با ویزیت و پول سونو ۵۵۰ تومن هزینه می کنم. دکتر که سونو کرد دید کیست ها رفع شده گفت می‌خوای آی وی اف کنی؟ گفتم بله شروع کنیم
اینم بگم ذخیره تخمدان من همش ۰.۰۵ هست که به شدت پایین هست.

خلاصه داروهام رو باید از سوم پریود یعنی همون روز شروع می کردم که شامل سینال اف و هورمون رشد و اچ ام جی می شد.
بقیه اس تو پست بعدی می‌گم