۱۲ پاسخ

من فقط عکس بچم از اتاق عمل

من طبیعی بودم اومدن گفتن فیلم نمیخوای من گفتم نه
از بغلیم ولی فیلم گرفتن بچه رو که گذاشتن تو بغلش
الان پشیمونم چرا نگرفتم

منم ندارم

منم بیمارستان خصوصی بود و انجام ندادن

من😢😢اخه بیمارستان نظامی بود

وا الان همه فیلم میگیرن
خصوصیا ک مشکلی ندارن
از تمام لحظه هاش میگیرن

من دارم یادگاری میمونه

قانونی نیست فیلم از داخل اتاق عمل، بخاطر همین گفته

اره من فیلم گرفتن فیلممو دارم یادکاری میمونه خودش بزرگ شد میبینه

چرا بیهوش بودی مگه الان کسیو بیهوش میکنن

من ،البته دکتر دوست مادرم بود انجام داد

من انجام دادم

سوال های مرتبط

مامان آدرین وآنیسا🧿 مامان آدرین وآنیسا🧿 ۴ ماهگی
بچه هامو برده بودم بهداشت برای معاینه شنوایی بعد یه خانومی بدون اینکه اجازه از من بگیره همینجوری اومده پتوی روی اون یکی بچمو که بغلم نبود میزنه کنار و پررو پررو میخواد که بغلش کنه به چه حقی باید همچین کاری بکنن آخه شعور ندارن یه اجازه بگیرن یا بپرسن اینکارو میتونن انجام بدن یانه نفهمن یکسریا اصلا بابا نارسن تازه یک ماهم نشده آوردمشون خونه اصلا یکی مثل من شاید خوشش نیاد سمت بچش کسی بیاد یا دست آلوده رو که به صدجا زدین رو به بچش بزنین چرا انقدر بی لولن یکسریا آخه بخدا انقدر عصابم خورده کلی سختی کشیدم سر سلامتی بچه هام ۴۰روز ان آی سیو بودن دلم خون بود توی خونه بخدا دائم من و پدرشون دستامونو میشوریم و ضدعفونی میکنیم با الکل انقدر حرص خوردم سرم درد گرفته😓با اون ناخن های بلند و چرکش میخواست به صورت بچم دست بزنه و بغلش کنه همه جا همینجورین بلد نیستم اجازه بگیرن با کسی هم هم کلام نمیشیم ولی شعور ندارن دوقلوهستن بامزه هستن جذابن درست یه اجازه بگیرن خوبه بخدا خصوصا توی این وضعیت هوا و مریضی های جدیدی که اومده😪😪
مامان سورنا مامان سورنا ۲ ماهگی
سوال:سلام خانما میخوام تجربه زایمان طبیعیمو بگم. بعد از دو ماه😁
شب رفته بودم دکتر برای معاینه تحریکی که گفتن رحم دو سانت بازه اما بچه تو لگن نیومده و احتمالا هفته بعد زایمان میکنم، صبح ساعت 9 بود از خواب بیدار شدم برای خودم نیمرو درست کردم که حس کردم لباسم خیس شده، رفتم سرویس اما فکر نمیکردم کیسه آبم باشه، رفتم صبحانمو خوردم و موقع بلند شدن یهو یک عالم آب ازم ریخت ، به مامای خودم زنگ زدم گفت برم بیمارستان دولتی چون اونجا مریض داره منم قبول نکردم رفتم خصوصی و اون گفت نمیتونه بیاد، خیلی حس بدی بود که زیر حرفش زده، به بیمارستان خصوصی زنگ زدم و گفتن اونجا خودشون ماما همراه دارن، وقتی وارد بیمارستان شدن ساعت یک ربع به یازده بود، اصلا درد نداشتم، معاینه کردن و گفتن لگنم عالیه و انقباض هام شروع شده ، ساعت دو ظهر هفت سانت شده بودم و ساعت پنج عصر زایمان کردم، از ساعت دو تا پنج برام خیلی سخت بود، دردش اینجوریه که دوس داری سرتو بکوبی تو دیوار و اینکه خسته کننده اس، مامای همراهم خیلی خوب و مهربون بود ، فقط اینکه با اینکه من سر جوش خوردن بخیه هام خیلی اذیت شدم و هنوزم درد واژن دارم. اما خود زایمان اونقدرا هم که تصور میکردم سخت نبود فقط خسته کننده بود، اینم بگم بند ناف دور گردن نینی بود و نمیتونست دنیا بیاد بخاطر همین بیشتر طول کشید و خیلی بخیه خوردم
پسرم تو سی و هشت هفته و سه روز با وزن 3/400 دنیا اومد