۱۷ پاسخ

عزیزم بذاری آیلین هم باز ۶ ماه دیگه دلشو میزنه، اصلا چرا باید این همه اجازه دخالت بدی وقتی اخلاقشو میدونی، انتخاب اسم بچه حق خودت و همسرته، سعی کن ازش نظر نخوای که نره رو مخت هرچی هم گفت بگو ما اینو دوست داریم و بهمون حس خوبی میده. اصلا واکنش نشون نده برات مهم نباشه چی میگه.

وا مگه اسم بچه ی یک ساله رو هم عوض میکنن😐بخاطر وسواسی یکی بچه چه گناهی داره.
اسمش خیلیم قشنگه.
ببخشید عزیزم ولی نباید اصلا رو بدی

ما اول ک میخواستیم بذاریم رادمهر همه مخالفت کردن.سمت ما فامیلی رادمهر هست هی میگفتن اسم نیس فامیلی هست
بابام میگفت من محمد صداش میزنم
الان همه میگن رادمهر😀

مادرت چن ساله؟؟؟
فکر نمی کنی
زیاد دخالت دادی؟؟؟؟
من اسم پسرکم

شوهرم انتخاب کرد

اصلا اهمیت نده اسم چیزیه که باید همون اول قشنگ فکراتوبکنی که نمیشه بازعوض کرد الان بچت به لنا عادت کرده مگه میشه بازیه چیزدیگه صداش زد خودت که اهمیت ندی مامانتم بیخیال میشه حالا بگه بچه هم چه اشکالی داره مهم خودتی که چی صداش بزنی

عزیزم لنا دخترشماس نه مادرتون پس تصمیم گیرنده شمایین بگوماهمینودوس داریم ولطفااسمشوصدابزنین

اسم به این قشنگی 😍من اولین بار ک شنیدم خیلیییی خوشم اومد اتفاقا خیلی هم بهش میاد اسمش .بچرو اذیت نکنید بعد بزرگتر شه تو روحیش تاثیر میذارع .مادرتم شورشو در اوردها تو همه چی مگه دخالت میکنن .بگو منو باباش می‌پسندیدم خودشو جمع کنه .بعدشم لنا واقعا با کلاسه

اسم به این قشنگی و نازی آیلین چیه

مادرتون بنده خدا وسواس فکری داره
دست خودش نیس
وسواس ارثی هم هست
شما هم خیلی حواست باشه
مشاور میتونه کمک کنه

😵‍💫😵‍💫😵‍💫😵‍💫پشمام

مامان منم همینه

لنا اسم خیلی قشنگ و باکلاسی اصلا حساس نشو

اسمش خیلی باکلاستر و خوش آوا تر از ایلینه. توجه نکن بالاخره از رو میره

اسم دخترت خیلیم قشنگه ودلنشینه عزیزم
اصلا هرچی درباره اسمش میگه تو انگار نمیشنوی مهم نباشه برات
اذیت نکن خودتو

ایلین هم قدیمی شده

خودت همش صداش کن لنا جون تا اونا هم عادت کنن. اسمش عالیه اصلا شک به دلت نندازن. من خودمم اوایل عادت به اسمش نداشتم چون جدید بود ولی الان عاشقشم

اهمیت نده
مادر شوهر منم اسم کیانو نمیگه ب بچم میگه علی😐😂😂😂هی میتوپیم بهش ولی بازم بعد دوبار کیان گفتن میگه علی😂

سوال های مرتبط

مامان گل پسر مامان گل پسر ۱۴ ماهگی
بعد من طبقه بالا مادرشوهرم اینام ، تا این بچه گریه میکنه زنگ میزنه به من که چشه ، خب بچه گریه میکنه دیگه ، میزم دسشویی گریه میکنه میرم یه کاری کنم گریه میکنه، میخواد بره سر گاز و اینا نمیزارم گریه میکنه ، گریه های وحشتناک میکنه انگار چی شده ، اینم زرتی زنگ میزنه به من که چشه بچه ، به خدا انگار شکنجه میکنمش
امروز دیگه همه چیزو گذاشتم کنار عصبانی بودم از دست بچم و این گریه های الکیش، بهش گفتم لابد میخواد یه کار بکنه من نمیزارم خطرناکه ، گریه میکنه ، میخوای من ایندفعه بزارم بره سر گاز یا دسشویی نرم اروم باشه بچه اره؟ شکنجه نمیکنمش که ، گفت نهههه گفتم شاید تب داره یا دندونش درد داره اذیتت میکنه ، میگم خب درد داشته باشه یا تب استامینوفن میدم بهش دیگه ، گفت باشه و خدافظی کرد ، اه خستم به خدا ، انگار من خودم دلم میخواد این گریه کنه ، خسته شدم به قران،‌گاهی از دستش یه دو دقیقه میرم تو اتاق فقط اروم شم و برگردم نمیفهمم چشه، فقط بهونه و غر ، دندوناشم تازه دراومده اخه
حالا اگه مادرشوهرم بنده خدا میتونست نگهش داره میگفتم یعنی میخواد یکم کمکم کنه ، ولی نمیتونه ، مشکلیم براش پیش بیاد ازش بپرسم میگه من نمیدونم ببر دکتر ، حالا تا گریه میکنه زنگ میزنه چشه😑😑