طبق تایپک قبل

پناه و بردم بیمارستان صارم پیش دکتر خودش معاینه کرد و گفت گوش و گلوش به شدت عفونتیه باید بستری بشه

شوهرمم مخالفت کرد و گفت به هیچ عنوان من بچمو بستری نمیکنم پناه از دکترا می‌ترسه جوری عصبی شده بود که بغض کرده بود شوهرم بعد دکتر گفت تشخیص من اینه فکراتونو کنید و تصمیم بگیرید
اومدیم و من رفتم کارای بستریشو انجام بدم
شوهرم رفت به عروس عمش که پرستار بیمارستان طبی کودکانه زنگ زد
اونم گفت بیاریدش اینجا من ببینمش
رفتیم و اونجا ما رو فرستاد یه مطب که همون رو به روی بیمارستان بود آقای دکتر حمید اسحاقی گفت اون هر چی تشخیص بده با خیال راحت انجام بدین واقعا دکتر باسواد و خوبیه آشنا هم هست بگید از طرف من میرید اونجا
رفتیم و بعد معاینه دکتر گفت عفونتش زیاد هست ولی نه در حدی که بچه سرم و آمپول نیاز داشته باشه تو خونه دارو مصرف کنه خیلی بهتره
بهش قطره و شربت و اسپری دهان و بینی داد و اومدیم
الان هم داروهاشو خورده و خوابیده
ولی نه غذا نه سیر هیچی هنوز هم نخورده🙂

خدایا از ته قلبم آرزو میکنم هیچ بچه ای تو دنیا مریض نشه🙏🌿

تصویر
۱۷ پاسخ

تاپیکاتو‌خوندم
فرذا ببرش حمام که بخار جمغ شده باشه یه ربع نکهش دار تو اب گرم بازی کنه
بعد بغل کن حالت سجده
کف دستت صاف بگیر گود نکنیا از پشت کتف ریه ها از چپ به راست تا یه پایین چند بار تکرار کن و ضربه یزن
تمام خلطاش کنده میشه دختر مند۲ هفته درگیر بود اینو تو اینستا دیدم انجام دادم فرداش تو پی پی خلطاض اومد کلا سینش خوب شد

ان شاء الله بچت هرچه زود تر خوب بشه، بیمارستان خیلی بده، من بچمو 11 روزش ک بود بستری کردم نصف عمرم کم شد خیلی سخته ان شاء الله پای هیچ کی به بیمارستان باز نشه

ای جان ایشالله زودی خوب میشه تو فکرتون بودم❤️❤️

پناه چطور شد حالش خوبه

خوشگله درخواست بده

خداروشکر عزیزم که بستری نکردن ان‌شاءالله زود خوب بشه گلم

انشالله خیلی زودخوب میشه براش ایت الکرسی زیاد بخون

خدا یا بچه ی منم مدام مریض به قرآن رد دادم دیگه

بخاطر همین غذا نمیخوره
عزیزم بیمارستان نبر مگر در زمان اضطراری

اسپری دهانی حتما بزن سرفه هاش کم میکنه

انشالله ک زود خوب بشه طفل معصوم

عزیزم علائمش چی بود؟؟؟

عزیزم دلم خوب ازش مراقب خودت بهش برس ایشالله زودی خوب شه ازته قلبم واست آرزومیکنم من یه هفته با بچم اسیری کشیدم ایشالله سر هیچ مادری نیاد ک بچش مریض شه

عزیزم انشاءالله بهتر بشه
اسم قطره بینیشو میگی بی‌زحمت

تو خواب شبر بده
چرک خشک زیتروماکس خیلی خیلی عالیه

ایشالا خیلی زود خوب بشه

خدارو شکر عزیزم نگرانت بودم منم الان از دکتر اومدم

سوال های مرتبط

مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۵ ماهگی
پارت یازدهم
ما بدلیل اینکه تو فامیل مورد داشتیم که بچه هاشون به دلیل فامیلی عقب مانده ذهنی بودن باید حتما ازمایش ژنتیک میدادیم
من افسردگی گرفته بودم و هیچ جا نمیرفتم و هیچی نمیخوردم انقدر شرایطم بد بود که مامانم وقتی منو دید مدام غصه داشت که چرا به این روز افتادی و بریم خونه خودمون بمون حواسم بهت باشه که گفتم نمیشه من اینجا رفتم متخصص و پرونده دارم و مدام داره چکم میکنه تو ماه اول از شدت افسردگی پنج کیلو کم کردم و همیشه بدی مادرشوهرمو گفتم از خوبیش هم بگم
تو تایم بارداری من هر روز از خونشون برام غذا میاورد و میومد کارهای خونه کمکم میکرد و چون من تمام علائمم شبیه پسر بود البته طبق گفته اونا هرروز یه اسم پسرونه هم انتخاب میکرد و خداییش تا سه ماهگی هوامو داشت همه جوره منم گفتم خدایا شکرت که با وجود بچم اینا درست شدن تا اینکه چهارده هفتگی رفتم سونو تشخیص جنسیت دکتر گفت دختره و من هیچی نگفتم تا انومالی که دکتر صددرصد گفت دختره ما هم رفتیم یه جعبه شیرینی صورتی خریدیم رفتیم خونه مادرشوهرم و دیگه اونموقع خیالم از بابت بچه راحت بچه که تو تمام غربالگری ها گفتن سالمه وقتی پرسید بچه چیه گفتم در جعبه رو باز کن میفهمی که تا دید صورتیه یه جور یخ گفت دختره؟! گفتیم اره و خیلی سرد گفت مبارکه ایشالا سالم باشه برگشتیم خونه من همش انگار یه چیزی رو دلم سنگینی کرد
مامان فاطمه نورا مامان فاطمه نورا ۱۵ ماهگی
پارت سیزدهم
دیگه ما که جنسیت رو فهمیدیم مامانم یا از تهران خرید میکرد عکس میفرستاد یا میومد اینجا با من میرفت خرید سیسمونی
گذشت و اینا از شهرستان برگشتن و ما کلا خودمون یه دست بلور شلوار خریدیم که تا اونو نشون دادم گفتم اینم خودمون خریدیم سریع گفت ولش کن زیاد لباس نخرید براش و من واقعا ناراحت شدم گفتم ما کلا یدست لباس خریدیم و بعد به شوهرم گلایه کردم که چرا فک میکنه چون دختره نباید خرید کنیم براش من واسه بچم بهترینارو میخرم و ....و مجدد چند روز بعد دوباره تکرار کرد حرفشو و پدرشوهرمم گفت اره لباس نخرید میخواد چیکار شوهرمم گفت من واسه دخترم همه چی میخرم خدا ارزومو براورده کرده داره بهم دختر میده منم کم نمیزارم براش
خلاصه گذشت و سر بیمارستان رفتن هم داستان داشتم هی میگفت باید بری دولتی طبیعی بیاری منم هیچی نمیگفتم درحالی که قبلش با دکترم هاهنگ کرد که خصوصی سزارین باشم و بعد که فهمید گفتم دکترم خودش تشخیص داده و حالا گیر داده بود شب من باید بمونم پیشت تو بیمارستان نه مامانت که منم گفتم نه مامانم نه تو من میگم خواهرم بیاد بمونه
مامان 🌛ماهلین خانم مامان 🌛ماهلین خانم ۱۵ ماهگی
یه سوال ذهنم رو درگیر کرده من زایمان کرده بودم یه خانومی هم بود سزارین کرده بود نمی‌توانست بشینه شیر هم نداشت من طبیعی بودم زایمانم افتضاح بود ولی باز سرپا تر بودم شیر هم فرواون داشتم
خلاصه بچه اش خیلی گریه کرد مامانم اومد گفت بهش شیر بده
من قبول نکردم ☹️ بخاطر اینکه شیر برا دخترم نمونه نهااا بخاطر اینکه دور از جون شاید من مریضی داشته باشم انتقال بدم
بعد بچه ک دنیا میاد کلی میکروب تو دهنش هست مخصوصا زایمان طبیعی کلی آب آمونیاک خورده دو تا بچه ها هم امکان مریض شدن داشتن
خلاصه گفتم نه ولی با شیر دوش میدوشم از دکتر بپرس بعد بده
منم شیرم اون موقع آغوز بود دوشیدم زرد بود داد ب خانومه اونم نمیدونم نداد یا نخورد بچه نفهمیدم
ولی بنظرتون اشتباه کردم ندادم ؟
ابجیم هم زایمان کرده بود یه خانومی پیشش دو قلو داشت ابجیم هم شیرش زیاد بود سه شب بیمارستان رو ابجیم هی دوشید داد بچها خوردن
آخر ک ما مرخص می‌خواستیم بشیم اونا باز موندن
بابای دوقلو ها خیلی مذهبی بود اومد به شوهر خواهرم گفت حلال کنید خانومتون شیر داد به بچهام
شوهر خواهرم گفت اشکالی ندارع نوش جونت 🤣😁
من یکی زدم با دستش فهمید چی گفته 🤣😁😁
گفت نوش جون بچهاتون حلاله 🤭😁
مامان آیلار و تودلی مامان آیلار و تودلی ۱۷ ماهگی
یکی از تجربیاتمو از سرماخوردگی و مصرف آنتی بیوتیک میخام در اختیارتون قرار بدم البته میدونم مامانا اکثرا میدونید والی خوب شاید یه درد یکی دو نفر خورد
تو انتخاب دکتر واسه کوچولوهاتون سعی کنید یه دکتری انتخاب کنید اول تشخیصش درست باشه و بعد تجویزش دقیق باشه ...
آیلار سرماخورده بود من بردم پیش یه دکتری که یه مشما دارو داد که سه تاش آنتی بیوتیک بود و چهارتا شربت دیگه و بیشترش هر هشت ساعت دو روز دادم من اینارو بچم خوب نشد ک هیچ بدتر میشد و داروهارو میدید جیغ و داد میزد چون تعداد دفعات دارو دادن زیاد بود
بردمش پیش یه دکتری که خیلی تعریفشو شنیدم بهم گفت همه داروهارو بریز بره خانوم میدونی آنتی بیوتیک چقد سیستم ایمنی بچه رو میاره پایین اینجوری با این دارو ها دخترت با به باد کوچیک بدنش سرما میخوره به من کلا سه تا شربت داد پروفن آموکسی کلاو و پاراکید گفت با همینا خوب میشه و خداییش اینجوری هم بچم کمتر اذیت شد و هم زودتر خوب شد
حتی یکبار کنار واژنش دون دون شذه بود و قرمز پیش دوتا دکتر بردم یکی گفت ادرار سوختگیه پماد ترکیبی داد یکی گفت حساسیته سه تا پماد داد دوهفته بچم از خارش هلاک شد بردمش پیش این دکتر باز گفت این نه سوختگیه نه حساسیاه قارچه و فقط با یه پماد تو سه یا چهار روز دخترم پاش خوب شد ..هرچند گفت تا دوهفته بزن...
واقعا خیلی از دکترا علم ندارن حواستون باشه خصوصا آنتی بیوتیکایی که میدن..
پوزش پرحرفی کردم😁😁😁
مامان آرسام وپسته👑🧿 مامان آرسام وپسته👑🧿 روزهای ابتدایی تولد
سلام خانوما رفتم دکتر سونو کرد گفت انقباض داری برو بستری بشی بهتره الان تو 38 هفته هستم نامه بستری داد ولی نگفت کی زایمان کنم پرسیدم چقدر بیمارستان بمونم گفت چند هفته هستی گفتم 38 هستم گفت نهایت یه هفته میمونی بعد آمپول ریه هم نزدم ینی بهش گفتم گفت دیگ نمیخواد الان دیگ فایده نداره از یه طرف دلم راضی نمیشه پسرم تنها بزارم دلم تنگ میشه براش از یه طرف هم هفته دیگ برف سنگین گرفتن ماهم روستا هستیم راه دوره تا بیمارستان یه ساعت نیم راهه شوهرم میگه هفته دیگ برف سنگین بباره نمیتونم ببرمت برو بستری شو بیمارستان از یه طرف هم تنهام کسی ندارم خالم میگه برو بستری شو قبل زایمان زنگ بزن بیام منتها شوهرم میگه بگو الان بیاد برف بباره راه بسته میشه نمیتونه بیاد از تهران قراره بیاد ما فومن هستیم شمال از یه طرف هم خالم میگه من نمیتونم الان خونه زندگیمو وبچه هامو ول کنم بيام البته حقم داره بنده خدا مغازه لباس فروشی داره دم عیدم هست حالا شوهرم ناراحت شده میگه چرا نمیاد هفته دیگ برف سنگین میاد نمیتونه برسه تا اون بیاد تو زایمان کردی موندم چیکار کنم تنهام 😢💔☹️