۳ پاسخ

چی شده عزیزم. چرادوری ازبچه

خانومه چی میگفت مگه

گذشته تموم شده الان بچت صحیح و سالم کنارته عزیزم ناراحتی نداره

سوال های مرتبط

مامان مهرسانا مامان مهرسانا ۱۱ ماهگی
خانوما من به یه مشکلی خوردم که شدیدا داره آزارم میده💔
من تو بارداریم و بعد از زایمانم بخاطر شرایط خاصم از مادرشوهرم خیلی تیکه شنیدم خییییییلی زیاد
مثلا بارداریم استراحت بودم دائم میگفت قدیما فلان جور کار میکردن و این حرفا
بچم زردی داشت دائم میگفت بچه های من اصلا زردی نداشتن
بچم کم وزن بود میگفت بچه های من فلان قدر بودن
این حرفا بود تا اینکه خواهرشوهرم باردار شد و این تیکه ها صدبرابر شد
تو بارداریش دائم بارداری منو به رخم میکشید و میگفت ن.... اینجوری نیست(خواهرشوهرم)
تا اینکه خواهرشوهرمم به یه عالمه مشکل خورد
اصلا دست خودم نبود ولی ته دلم خوشحال میشدم از ناراحتی مادرشوهرم
یا مثلا میگفت بچه ی ن.... زردی نمیگیره یا اصلا لباس صفر واسش لازم نیست بچه‌ش بزرگه
اول اینکه الان بچش به دنیا اومده و ۲/۵ کیلوئه و امروزم بخاطر زردی بالا بستریش کردن(۲ روزشه)
من اگه بچه ای اذیت بشه پا به پاش گریه میکنم حتی اگه فیلمی ببینم که یه بچه مشکلی داره کلا شب نمیتونم بخوابم
ولی الان ته دلم یه راحتی خاصیه انگار که منتظر این روزا بودم
اینا یعنی من بد شدم خیلی بد و در کنار اون راحتی عذاب وجدانم ولم نمیکنه
چیکار کنم که از این بدی و افکار مزخرف نجات پیدا کنم💔