بچه ها تو اشپزخونه ظرف میشستم یهو دیدم دخترم نیست تو هال
رفتم اتاقا رو گشتم نبود ترسیدم گفتم نکنه شوهرم درو نبسته باشه بچم رفته تو راهرو یهو از پله بیفته چون اب باز بود ممکن بود صدای درو نشنوم
اونجام نبود یهو برگشتم دیدم نشسته تو چادر بازیش زیپش هم کشیده
شوکه شدم حالم بده چیکار کنم خوب شم اصن دست و پاهام حس نداره ی جوری ام🥲

اوف سکته کردمم تاپیکتو خوندم چه برسه خودتتت آب و گلاب بخور

آب طلا بخور عزیزم

دختر منم اینجوری کرد با من یک لحظه رفتم دشویی اومدم دیدم بچه نیس کلا اتاق ها اشپز خونه رو گشتم چقدم صداش کردم داشتم سکته میکردم دیگ دیدم رفته یگوشه دیوار نشسته پشت مبلا چندساعتی حالم بد بود خوبشدم دیگ🤣

یک ای قند گلاب یکم نمک بزن زلون

الهی بگردمت درکت میکنم
خداروشکر به خیر گذشته

حامله ای ؟؟