با امروز شد ۵ماه و ۲۰روزه که از زایمانم میگذره
روزای اول زایمان قطعا برای همه خیلی خیلی شیرینه برای منم بود ولی منتها کمتر طوری که کمتر بخوام به اون روزا فکر کنم
من از چند روز بعد از زایمانم افسردگی بعد از زایمان گرفتم حملات پنیک بهم دست میداد
خیلی اون روزا رو برام ترسناک و وحشتناک کرده بود .
که باعث شد نتونم شیر خودمو به بچم بدم و شیر خشک بهش بدم همینم چقدر حرف و تیکه از بقیه شنیدم که خیلی تو حال روحیم تاثیر میزاشت (گفته بودم میام از تجرم از افسردگی بعد از زایمان میگم ولی وقت نشد یه روز حتما میام میگم)☹️
خداروشکر الان نسبت به اون روزا خیلی خیلی بهترم هنوزم گاهی حس های منفی میاد سراغم ولی اصلا مثل اون روزا پنیک و اینا نمیشم
چاره افسردگی بعد از زایمان فقط و فقط رفتن پیش روانشناس هست که اصلا چیزه بدی نیست چون بعضی ها این دیدگاه و دارن که هر کسی بره پیش روانشناس دیونس و مشکل داره در صورتی که اصلا اینطوری نیست خیلی تو بهتر شدن حالتون کمک می‌کنه

فردا نوبت سونوگرافی دارم
چون دوباره باردارم ☹️
که ببینم قلبش تشکیل شده یا نه😕
میدونم نباید میشد و خیلی خیلی زوده ولی خوب ناخواسته شد
با وجوده اینکه میدونم خیلی روزای سختی پیش رو دارم با وجوده ۲بچه کوچیک ولی اصلا دل اینکه بخوام بندازم ندارم 😕😔😔
از حسم بخوام بگم کاملا خنثی هستم هم خوشحالم هم ناراحت 😕
یه اتفاقی برام افتاد که متوجه شدم عمره و روزی این بچه به این دنیا هستش
ان شاالله که فردا رفتم سونوگرافی قلبش تشکیل شده باشه
برام دعا کنید شب اول ماه رمضان که بتونم از پسش بر بیام و دیگه افسردگی بعد از زایمان نگیرم 😕🙏

۱۶ پاسخ

عزیزم هرچی خیر هست همون اتفاق میفته و این روزا سریع مبگذره و سال ها گذشته و تو دو تا فرزند داری که دبگه بزرگ شدن و کنارتن

عزیزم دلم منم همینجوری خداروشکر بابت پسرم ولی از روزای بعد زایمانم خوشم نمیاد دلگیرن برام اون روزا
ان شاءالله روزای بهترو بهتر نی نی هامون صحیح و سالم بزرگ شن بهشون افتخار کنیم
الهی بسلامتی توکلت برخدا

عزیزم 🥲 انشاالله برات راحت بگذره و خدابهت قوت و اعصابشو بده ک بتونی از پسشون بربیای

اول اینکه مبارکه دوم اینکه امیدوارم همیشه قوی باشی سخته ولی تو حتما میتونی💪🏻
امیدوارم روزی برسه تو کارهای هم دخالت نکنیم وبدونیم کجا و کی چه حرفی بزنیم چه حرفی نزنیم
همه قرار نیست طبیعی زایمان کنن همه قرارنیست شیرمادر بدن و امثال این چیزا
از نظر بقیه ما هرکاری کنیم کامل نیستیم

انشالله که سالمه نی نی قشنگت
خدا عمر با عزت ب دوتاشون بده

عزیزم منم ب کسی نگفتم الان ک تو گفتی میگم. دوس ندارم از بارداری سختم و روزای اول زایمانم ک چی کشیدم بگم. من هنوزم استرس و وسواس فکری و نشخوار ذهنی ولم نمیکنه خوب نیسم اصلا منم فردای شش ماهگی دخترم فهمیدم باردارم رفتم سونو جنین دیده نشد فقط ساک بارداری بود و تقریبا رشدش ده روز از چیزی که باید باشه کمتر بود😞😢سه شنبه هفته بعد میرم مجددا سونو دعا کن سالم باشه رشد کرده باشه بمونه برام اخه سابقه سقط هم دارم چندبارم با شوهرم دعوام شد کفر گفتم ب خدا و گفتم دنیا نیاد بهتره زبونم لال بعدش توبه کردم کاش خدا ببخشتم و نخواد گوشمو بپیچونه😭دعا کن برام خلاصه

مامان پسته میشه حس درد وسختی رو که کشیدی درک کرد، منم دوران بارداری خیلییی سختی رو تحمل کردم نه شب خواب داشتم نه روز،هر زمان ممکن بود یه کار اشتباهی کنم وبه زندگیم پایان بدم تنها چیزی که قوی نگهم داشت یاد خدا و حس شیرین دیدن بچه ام بود، منم مث شما از مشاور کمک گرفتم و خداروشکر اون روزا تموم شد ،ولی نمیدونم خدا دوباره قدرت وجسارت باردار شدن رو میده بهم یانه ،ولی من برات دعا میکنم و امیدوارم که بتونی از این مرحله ی زندگیت به آسونی رد شی و هر زمان یادت بیاد تو دلت بگی میارزید،بابت تصمیمی که گرفتی تحسینت میکنم واینو بدون خدا مراقب خودت و کوچولوهات هست بخصوص نخودی توی دلت ،اینکه نتونستی شیر خودتو بدی به کوچولوت هیچی از ارزشهات کم نکرده ونمیکنه ،خیلی مراقب خودت و تودلیت باش و دعای من و خیلی از مادرای دیگه بدرقه ی راهته،انشاءالله از این سختی که الان توش هستی به سلامت گذر میکنی وبعد میای از خاطرات خوب وشیرینش برای ماهم تعریف میکنی
طلب خیر برای خودت و تو دلیت ⚘️🫂

چه جالب دو روز باهم فاصله داره زایمانمون دخترم امروز پنج ماه و بیست و دو روزشه
انشالله که همه چی اونجور که میخواید پیش بره

عزیزم چقدر تو قوی هستی اولین چیزی که تو ذهنم اومد این بود
قوی بودن به این‌نیست که وقتی سختی میکشی بگی من میتونم و چیزی نیست اتفاقا به اینه که بپذیری که حالت خوب نیست و نیاز به کمک داری و بری و خودتو مهم بدونی ..
ان شاءالله خدا کمکت کنه و بارداری راحتی بگذرونی به سلامتی
حتما که سختی داره اما خدا قدرتش رو میده بهتون سعی کن تونستی قرآن بخونی برای آرامشت خیلی خوبه
برای ماهم دعا کن عزیزم 💚

عززززیزززمم😘انشالله که خیره. نگران نباش 😘
البته ک ههمون مشکلات خودمونو داریم. از مریضی مادرم بگیر تا دوری همسرم از وقتی باردار شدم ب همسرم ماموریت خورد وقتی دخترم ب دنیا اومد ماموریتش تموم شد. باز وقتی دخترم شد سه ماهش بهش ماموریت خورده و ما از هم دور هستیم. الانم 20روز پیش مامانم ابله گرفته. در حال حاظر من ابله گرفتم کل بدنم پر از دونه هست و ترس از اینکه دختر 6ماهم نگیره و اینکه ب همسرم هم نگفتم. واقعا سخته سردرگم هستم

برای منم روزای بعد زایمانم خیلی روزای سخت و تلخی بود هیچ خاطره خوشی از اون روزا ندارم جوری روح و روانم له شد که واقعا هنوزم نتونستم کمر صاف کنم
انشاالله بتونی این مرحله زندگیتم با موفقیت پشت سر بزاری 🌹
میشه بپرسم چجوری متوجه شدین باردارین؟ من یک هفته است عقب انداختم بی بی چک زدم منفی بود ولی پریود نمیشم

انشالله هر چی صلاحته عزیزم

ان شاالله از این ب بعدش برات قشنگ میشه و از هرروزت لذت میبری

انشاالله صحیح و سالم بغلش بگیری حتما خبرشو بده

افسردگی رو‌ چطوری درمان کردی؟ بدون مصرف قرص؟

روش جلوگیرت چی بود؟

سوال های مرتبط