۷ پاسخ

در ضمن اومدن معاینه کنن نذاشتم گفتم اصلا ترسیدم کیسه آبم پاره بشه دردام بیشتر بشه گفتم من سزارینم معاینه نمیزارم بشم
سوندم گفتم عمرا نمیزارم بزارید دیگه زنگ زدن به دکترم دکترم گفت اینو‌ول کنید خودشو شوهرش منو دیوونه کردن بزار بیاد اتاق عمل😂😂دیگه کم آوردن هرجا با یوند دنبالم بودن انگار من بچم😂

مبارکه

مبارک باشه عزیزم چطور بود زایمان دوم خیلی سختتر از اولیه؟

مباااارکه عزیززززم
سالم و سلامت باشید هردو
چند کیلو بود؟؟اختلاف خطا با سونو چقدر بود؟؟

خوب بدون سوند مگه میشه عمل کرد؟

طبیعی بود یا سزارین

بسلامتی مبارکه انشاءالله زیر سایه پدرمادرشون بزرگ بشن

سوال های مرتبط

مامان جوجه نازم❤️ مامان جوجه نازم❤️ ۲ ماهگی
خب اومدم از تجربه زایمان طبیعی بگم
من دیروز صبح ساعت ۵ ربع کم صبح رفتم سرویس بهداشتی ترشح زیاد آبکی دیدم با رگه های خونی زیاد توجه نکردم و گفتم حتما ترشحات موکوسی شروع شده و تا چندروز دیگه زایمان میکنم چون من ۳۹ هفته و ۴ روز بودم و هیچ دردی نداشتم هیچی معاینه هم نشده بودم تا حالا
خلاصه رفتم خوابیدم دوباره ولی دستمال هم گذاشتم برای احتیاط دوباره رفتم سرویس بهداشتی دیدم ترشحات قهوه ای همراه با لکه های خونی دارم یه دردای کمی هم داشتم ولی خب توجه نکردم دوباره رفتم خوابیدم که ساعت ۶ دردام شروع شد و هرچی تایم می‌گرفتم دردام منظم نمیشد و هی بیشتر میشد اما منظم نمیشد تا ساعت ۸ونیم تحمل کردم دردارو و دیگه گفتم پاشم برم حموم و بعدش هم یه صبحونه بخورم برم بیمارستان
رفتم حموم قر کمر رفتم زیر آب گرم کمرمو ماساژ دادم و بعدش اومدم بیرون از حموم و همچنان دردام ادامه داشت اما دیگه فاصلشون رو نمیگرفتم ببینم چقدره مامانم روز قبلش اومده بود خونمون برام صبحونه آماده کرد که نتونستم جز یه لقمه چیزی بخورم شوهرمو از خواب بیدار کردم و لباس پوشیدم رفتیم بیمارستان.....
مامان فسقلی مامان فسقلی روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان قسمت سوم

...
همه دکتراشونم میگفتن سزارین میشی ان اس تی خوب نیست اما خبری نبود هرچی میگفتم پس چیشد میگفتن معلوم نیست ،دکتر اینجوری گفته ولی باید بیاد نامه تو بده ،که نمیومد ،میگفتن دکتر رفته سزارین داره باید بیاد بعد،که تا میخواست بیاد شیفتش عوض میشد و منه بیچاره همین جوری اونجا تک و تنها ،کلافه شده بودم خسته شده بودم نخوابیده بودم ،اونا بهم وصل بود ،جواب دقیق نمیدادن ،هعی شیفت عوض میشد و داستان دوباره تکرار میشد ...
تا ساعت ۳ اینا که دیگه شیف همون دکتری شد که چهارشنبه هفته پیش سونو و ان اس تی نوشته بود برام گفته بود جوابشو چهارشنبه بیار که چون ان اس تی خوب نبود همون سه شنبه رفتم بیمارستان..
دکتره اومد دید گفت این اصلااا خوب نیست هنوز صبر میکنیم ببینم چی میشه که دیگه ضربان قلبش رفت بالا و دستگاه بوق بوق میکرد دکتره اومد گفت نفس عمیق بکش ببینم خوب میشه میاد پایین.گفتم بابا دیشبم یبار اینجوری شده بود ...برای بچم خطرناکه من آخرش تکلیفم چیه پس
مامان 💗👶🏻panah مامان 💗👶🏻panah ۲ ماهگی
مامان ماهی کوچولو مامان ماهی کوچولو ۱ ماهگی
خلاصه از۲۸هفتگی تا۳۷هفتگی هرهفته سونو بیوفیزیکال و نوارقلب و بعدش بایدمیرفتم پیش پزشکم که اگه مشکلی بود سریع ختم بده .باهزار ندر ونیاز و دارو و اینا تا۳۶هفته رسیدم و دکترم نامه دادواسه۳۷هفتگی ولی من دلم رازی نبود دوست داشتم بیشتر نگهش دارم که دکترم اجازه نداد و گفت اگه فشارم از ۱۵بالاتر رفت برم بستری بشم.چون من با روزی ۷قرص فشارم۱۵بود.جمعه آخرشب کارامو کردم دوش گرفتم همچی آماده که صبح شنبه بریم .شب اینقدر گریه کردم از دخترم عذرخواهی کردم که نتونستم بیشتر نگهش دارم وهمش به خدامیگفتم خداجون یه نشونه جلوم بزار که بعدن نگم ای کاش بیشتر تحمل میکردم.صبح صبحانه خوردم حاضرشدم لباس زیرمو پوشیدم یه پدم گذاشتم چون به خازر فشار تکرر ادرار هم داشتم گاهی.یهو دیدم یه چیزی با فشار ازم ریخت نگاه کردم دیدم یه مایع شفافه.شک کردم کیسه آبم باشه.نوارو عوض کردم دیدم دوباره خیس شدم دیگه سریع با پسرم خداحافطی کردم و از زیر قرآن رد شدم و رفتیم به طرف بیمارستان وقتی رسیدم دم بیمارستان قشنگ خیس بودم.رفتم زایشگاه ازشانسم دکترم اونجابود یه زائو دیگه هم داشت .ماماتا نامه بستریمودید که دکترم توصیح داده بود شرایطمو و بعدشم همونجا رفت مشورت کرد باهاش اومد تو تریاژ و سریع منو گذاشتن رو ویلچر و بردون تواتاق چون فشارم ۱۷بود و دکترم اومد معاینم کرد دیده بله کیسه آبم پاره شده و ۲سانت نیمم.