از اون مامانام که بچه بخوره جایی منم دعواش میکنم😑
انقدر سربه هوا دوید که کار دست خودش داد
دراز کشید گفت چراغو خاموش کن خاموش کردم پاشد دوید سمت مبل پیشونیش کبود شد انقدر ترسیدم قلبم هنوز تند میزنه دعواشم کردم امروز خیلییی اذیت کرد
با ماژیک رو تختیو خط خطی کرد سس ریخت رو فرش تو مهمونی کلیییی جیغ زد و بزور آوردیمش غذاشم نخورد آخرم با پیشونی کبود دراز کشیده
😭😭😭😭😭

ولی سعی کن وقتی ضربه میخوره یا ترسیده تو پناهش باشی و بدترش نکنی

دختر من امشب به بابام گیر داد منو کول بگیر اونم گرفت یهو دستاشو ول کرد از کول بابام افتاد پیشونیش کبود شده باد کرده

بخدا همه بچه ها همینقد شیطونن ۱ساعت پیش پرستار بچه ها زنگ زده میگه آنیسا سیخ برداشته دنباله خواهر برادرش می کنه میخوام بگیرم جیغ میزنه ی بار افتاده سیخ خورده ب دستش خون‌اومده گفتم دیگه بهش کارنداشته باش بزار دردش بگیره دیگه دست نزنه بچه ها همینجورین کله پوکن تا تجربه نکنن ول کن نیستن

الهی 🥺🥺🥺

عزیزم بچه ن دیگه من بعضی شبا تا ساعت ۱ دنبال دخترم میامو میرم نمی‌نمیخوابه غذاشم افتضاحه کم میخوره

بچه ها یه روزا واقعا ادمو تا مرز جنون میبرن .....دقیقا مثل امروز من

قلبم تیر میکشه