مامانا من 3روز بود شبو رو چشم رو نذاشتم فقط درد داشتمممم
روز ب روز دردم بیشتر شد دیروز رفتم بیمارستان امام رضا معاینه کردن گفتن وقت زایمانت نیست برو 10روز وقتت مونده
منم برگشتم خونه دردام بیشتر شدددددد تا صب فقط درد داشتم بعدش صب که شد اومدم بیمارستان کوثر معاینم کردن گفتن 6سانتی دیگ رفته رفته در دام بیشتر شد زود بستریم کردن بردن بالا اتاق زایمان
واییییی ک چق درد کشیدم با اینک زایمان دومم بود باور کنید موهامو میکشیدم از شدت درد ساعت 12من درد کشیدم تا 6مغرب بلاخره کیسه ابمو زدن و با زور زیاد بچم ب دنیا اومد
(اینم بگم من قبل اینک دردم بگیره چن روز فقط رو توپ مینشینم. روزی 2بار زیر اب جوش میرفتم. همش ت خونه قدم میزدم تا رحمم باز شد
الانم نی نی بغلمه حالش خوووبه
ان شالله اونای ک میخان زایمان کنن زایمان راحتی داشته باشن
اونای هم ک چشم انتظارن ان شالله ب زودی دامنشون سبز شه
اینم از تجربه زایمان ( طبیعی)

۱۶ پاسخ

ب سلامتی قدمش مبارک

خداروشکر عزیزم ای کاش اپید‌ورال میکرفتی شما که ۱۲ساعت درد رو‌کشیدی.

مبارک باشه قدمش پر خیر برکت باشه
بچه اولتون چن‌سالشه؟ اخه من دوسال پیش زایمان کردم میترسم بعدی ام درد زیادی بکشم

قدم نورسیدتم مبارک عزیزم

من با امپول فشار زاییدم ۵ ساعت طول کشید..موقه درد فقط ناله میکردم و میون دردام یهو خوابم میبرد😂

اما شیش سانت بودی چقدر دیر زیمان کردی باید ساعت اولش دیگه زیمان میکردی

مبارک باشه عزیزم

عزیزم بچه اولت چند وقت شه

عزیزم مبارکت باشه مادر شدن
درداتو ببخش به فرشته ای که الان تو بغل داری
خدا حفظش کنه برات

مبارکه عزیزم پس چرا میگن تا 5سانت اول درد داره بعدش نداره

مبارک باشه عزیزم چرا ۱۰ روز زودتر دردات شروع شده

منم موقع درد موهامو میکندم.و اصلا نمیتونستم نفس عمیق بکشم

مبارکه گلامن‌خدا بوته بهلی

بسلامتی ، مبارکهههه
منم زایمانم طبیعیه و بشدت هراس دارم

از بی حسی اپیدورال چرا استفاده نکردین؟

مبارکهههه

مقالات مرتبط

آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد
آیا بخیه زدن در زایمان طبیعی درد دارد؟
مراقبت از بخیه زایمان طبیعی
مراقبت‌های لازم از بخیه زایمان طبیعی
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان
درد هنگام مدفوع بعد از زایمان و علت آن
درد مفاصل بعد از زایمان
درد مفاصل و زانو درد بعد از زایمان و علت آن

سوال های مرتبط

مامان صدرا مامان صدرا ۱ ماهگی
سلام مامانا من یه روز پیش با درد زایمان رفتم بیمارستان بد معاینم‌ کردن گفتن دو فینگر دهانه رحمت باز شد برو وقتی دردات‌ بیشتر شد بیا بنظرتون‌ کی دردام بیشتر میشه و چیکار کنم ک دردام‌ بیشتر بشه از همون موقع تا حالا درد دارم و زیاد نیست
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هدیه مامان هدیه روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستان منم زایمان کردم ..پریشب دل درد بودم نمی‌تونستم بخوابم شکمم می‌سوخت دیروز ساعت۸:۳۰صبح بیدار شدم ازم یکم آب اومد تا ساعت ده دردام بیشتر شد رفتیم بیمارستان تا ۷:۳۰شب درد زایمان طبیعی به سختی کشیدم اما طبیعی نشد بردن سزارینم کردن
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان عشقام 💝💙 مامان عشقام 💝💙 ۱ ماهگی
زایمان طبعیی پارت دو ،، ساعت شیش بستری شدم دردام بازم کم کم بود تا ساعت هفت شب رو تخت دراز کشیده بودم هفت نیم هشت شب دردام ب طور خیلی وحشناکی شد اینقدر زیاد ک داد مکشیدم اینم بگم درد پسر دختر خیلی فرق مکنه دخترم زیر شکم مگرفت پسرم هم شکم هم کمرم ب یه شدت مگرفت ک فقط بی اختیار صدا مزدم غلط کردم کمکم کنید تو رو خدا ولی بازم پرستارا این بیمارستان خیلی بهم رسیدن کمک کردن بهم روحیه داذن دردام شدید شد تا ساعت هشت نیم کیسه ابم پاره شد منو بردن اتاق زایشگاه برا زایمان اماده کردن فقط مگفتن زور بزن تا بچه بیاد ده تا زور بیشتر زدم تا اومد اینقدر حالم بد بود پاهام ملرزیدن بدنم بی حس شده بود خیلی تجربه بدیه درد طبعیی
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان zhina🩷ت دلی🩵 مامان zhina🩷ت دلی🩵 روزهای ابتدایی تولد
خانوما از دیشب درد داشتم
صب رفتم بیمارستان
2سانت رحمم باز بود
ب نظرتون چن روز طول میکشه
زایمان کنم
الانم دردم میگیره و ول میکنه
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان هاکان💙 مامان هاکان💙 روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان پارت ۱
من توی ۴۱هفته و ۳روز رفتم بیمارستان معاینه کرد گف ۱ درجه باز شده ختم بارداری دادن بستری شدم ی اتاق تنها بودم اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲فینگر دیر پیشرفت کرده ایزی وصل کنین( سوند داخل رحمم ) بدترین درد دنیا روی همین ایزیه بود ک افتادم ب لکه بینی آبریزش ایزی ک فقط داد میزدم میگفتم کیی میشه من از این بیمارستان راحت بشم اومدن باز معاینه کردن گفتن با ایزی شده ۳ درجه ک خودشون زنگ زدن ب ماما همراهم اومد ورزش داد دردام کنترل میشد اوکی بود تا این ک اومدن باز معاینه کردن گفتن ۲درجه من خودمو باختم چون ی روز تمام تو بیمارستان بودم هنوز زایمان نکرده بودم توی اون روز ی دوز ب من سرم فشار زدن من بدترین درد زایمانو سپری کردم ولی روی ۲درجه مونده بودم شب ساعت ۱۲ ی دوز سرم فشار قطع شد صبح ساعت ۶ دوباره شروع کردن ب سرم فشار باز دردام زیادتر شد من روی ۲ درجه بودم میومدن معاینه تحریکی میکردن خونریزی میکردم میگفتن باید طبیعی بدنیا بیاری من افسردگی گرفته بودم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان مَهوا👧🏻🎀🧸 مامان مَهوا👧🏻🎀🧸 روزهای ابتدایی تولد
سلام مامانا میخام براتون از تلخ ترین تجربه خودم بگم
من پنجشنبه ساعت 5بعدظهر کیسه ابمم بدون درد پاره شد واسه همین صبرکردم تا 8بعد رفتم بیمارستان،کم کم دردام بیشتر شد تا روز جمعه ساعت ۱۲ آماده زایمان شدم دهانه رحمم باز شد.ولی هرچقدر تلاش کردم نتونستم زایمان کنم باز خودشون پاره کردن ک راحت تر زایمان کنم بازم نشد من ظربان قلبم رفته بود بالا دستگاه آوردن ولی سر بچم گیر کرده بود در نیومد بدترین درد رو داشتم دیگه بیهوش شدم اورژانسی بردنم سز
خلاصه هم بخیه طبیعی خوردم هم سزارین 😐 از زایمانمم اصن هیچی یادم نیس چون بیهوش شدم
حالا از روز جمعه بیمارستان بستری ام بخاطری ک کیسه آب ۲۰ساعت قبل زایمان پاره شده و منو همونجا سز نکردن عفونت پخش شده تو شکمم
دعا کنین برام زودتر خوب بشم برم خونه ...
مشاهده ۱۶ پاسخ دیگر
مامان دیاکو آرکو👶🏻 مامان دیاکو آرکو👶🏻 ۲ سالگی
خانما بیایی از تجربه زایمان بگم 36 هفته دو روزگی زایمان کردم امروز بیدار شدم از ساعت 9کمر درد دل دردم شروع شد اومدم بیمارستان معاینه کردن 6 سانت باز بودم بستری کردن ساعت 2 ده دقیقه ب دنیا اومد درد شکم کم داشتم ولی فشار زیادی ب لگنم وارد میشد ولی اصلا توانای زور نداشتم سخت ب دنیا اومد یعنی اگ کسه دیگ ای بود خیلی راحت زایمان میکرد
فقط فقط از 33 یا 34 هفته دردای کمری و استخوان واژن رو دست کم نگیرین من استخوان واژنم خیلی درد میکرد این مدت یعنی از 32 هفته درد کمر واژنم شروع شد
الان پسرم تو دستگاهه
مشاهده ۱۸ پاسخ دیگر
مامان فرشته ها مامان فرشته ها روزهای ابتدایی تولد
تجربه زایمان طبیعی
من دیشب یه خورده درد داشتم اومدم بیمارستان معاینه کردن گفتن یه سانتی و نیم فشارم گرفتن13ونیم بود انقباضا شدید بود دیگ ختم بارداری زدن برام از دیشب ساعت1قرص زیر زبونی دادن چنتا امپول برای نرم شدن دهانه رحم زدن من انقباض شدید داشتم اما درد نداشتم و اون یه سانت هم تغیر نمیکردن انقد ماما و پرستارم خوش اخلاق بودن تا خود صبح ورزش و حرکات فشاری اینا انجام دادم بازم تا امروز ساعت12خبری از باز شدن و دردام نبود تااینک خون ریزی کردن یه قرص دیگ داد دردام شدید تر شد ساعت1ظهر معاینه کرد گفت 3سانتی بازم دردام کم بود و صبوری می
کردم اصلا جیغ نمکشیدم و دکتر ماما هم بیشتر توجه میکردن بهم همشون تعجب کردن ک بااین همه درد چطور چیزی نمیگی تا اینک ساعت2ظهر دردا بیشتر شد شدم6ونیم و ساعت15وربع نی نی بدنیا اومد خدراشکر سالم منم فقط 4تا بخیه خوردم
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🩷دل‍‌ــارام مامان 🩷دل‍‌ــارام ۳ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت 4
کم کم دردم داشت بیشتر میشد منم تا دردم می‌گرفت
فقط اسکات میزدم روی توپ بودم
ورزش میکردم
دوست بار معاینم کردن دیدن هیچ تغییری نکردم
دکتر فتح کیسه آبشو باید پاره کنیم
من یکم ترسیدم گفت نترس درد ندارع
معاینم کرد متوجه می‌شدم داشت کیسرو می‌گرفت بترکونه
یه دقیقه بعد یهو زیر پاهام داغ شد
میشه ابم ک پوکوندن
نیم ساعت بعد یه سوزن زدن توی پاهام
یساعت بعد دردام شدت گرفت
دکتر ماما اومدن بالا سرم
گفت هروقت درد شروع شد بگو معاینه کنم معاینه کردن 3سانت بودم
من فقط می‌پرسیدم چقدر طول می‌کشه زایمان کنم
پرستار میومدن بالا سرم میگفتن تو چرا صدا ازت بیرون نمیاد
مگه درد نداری گفتم چرا
من موقع دردام فقط نفس عمیق می‌کشیدم
خیلی بهم کمک میکرد هروقت دردام شدت می‌گرفت
ورزش میکردم
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان پری ماه💜 نیل ماه 🩷 مامان پری ماه💜 نیل ماه 🩷 ۱ ماهگی
سلام دخترا
منم دیروز زایدم
۳۹ هفته بودم
زایمان دوم بودم و طبیعی
زایمان اولم با امپول فشار بود زایمان دومم دردام خودش شروع شد الحمدلله ب امپول اینا نرسید
دو سه روز درد داشتم خورده خورده بود میگرف ول میکرد
شب اخر ی کمپوت اناناس خوردمو ی گل گاوزبون
ساعت ۲ شب دردام منظم شد ۶/۵ رفتم بیمارستان
گفت دوسانتی
دیگه باهمون معاینه ها ک میکردن تند تند باز میشدم
تا اومدن بستری کنن و اینا ۸ رفتم زایشگاه
۱۰/۵ بچه دنیا اومد
کلا بارداریم پیاده روی و ورزش خیلییییییی کردم
این اخریا روزی سه تا نیم ساعت ورزش میکردم
دردای زایمان قابل تحمل بود یک ساعت اخر ک کیسه آبمو پاره کرد دیگه امونمو برید نه سانت شدم ب سرعت کلا از وقتی بردنم اتاق زایمان خابوندنم رو تخت ان اس تی وصل کردن نذاشتن از تخت بیام پایین اولش با تنفس قابل تحمل بود دردا ولی بعد ک کیسه آبو زد دردا زیاد شد دیگه فشار و زور میومد و جیغ میزدم ناخودآگاه
زور میومد تو واژنم میخاس بیاد بیرون میگف زور نزن تا دکترت برسه دکتره ک رسید کلا با اومدن بچه و بخیه و اینا ک زد ی رب بالا سرم بود
بخیه هم سه چهار تا گفت خوردی ۳۳۰۰ وزن بچه
من بلد نبودم زور بدم اگه دو تا زور خوب داده بودم بخیم نمیخوردم اون لحظه انقد فشار زیاد بود و درد داشتم و زور میومد ب واژنم نمیفهمیدم چیکار دارم میکنم
میگن زایمان دوم راحت تره درست میگن
من زایمان اولم خیلی طولانی بود ۱۸ ساعت درد کشیدم
این یکی دردام تو چند روز بود ولی قابل تحمل بود مث درد پریود سی ثانیه میگرف نامنظم بود
فقط و فقط ورزشایی ک کردمو پیاده روی ها ب دادم رسید حتما با آمادگی کامل برید برا زایمان طبیعی
انشالا ب دردتون بخوره
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان مبین مامان مبین ۱ ماهگی
سلام خانما خوبید من امروز صبح کمر درد و شکم درد داشتم رفتم معاینه ام کردن گفتن ۲سانت بازی وبهم گفتن برو خونه هروقت دردت زیاد شد بیا منم تا الان همون دردو چیکار کنم لگنم و رحمم بازبشه بتونم زایمان طبیعی کنم؟
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان selin&aryos🧿♥️ مامان selin&aryos🧿♥️ ۲ ماهگی
#زایمان طبیعی
پارت۲
تاریخ زایمانم ۲۷ م بود . بارداریم طبق سنو ان تی ۳۸هفته بود و بر حسب پریودی ب چهل هفته رسید و من هنوز هیچ دردی نداشتم از درمانگاهم گفتن تاریختو رد کردی حتما برو بیمارستان چون احتمال اینکه مدفوع کنن خیلی زیاده و خطرناکه منم که از صب همش در حال پیاده روی بودم تا شب که شاید دردم بگیره شب که شوهرم اومد بریم بیمارستان ولی دریغ از ذره ای درد شب بدون هیچ امادگی اومدم بیمارستان وسیله هامونم نیاوردم گفتم فوقش ی معاینه میکنن ضربان قلب نی نی و چک میکنن و میفرستنم خونه ولی تا معاینم کردن گفتن بستری 😵‍💫🤦🏻‍♀️
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان هانا مامان هانا روزهای ابتدایی تولد
سلام دوستای عزیز بلاخره من تونستم تایم خالی گیر بیارم و بیام تجربه زایمانم رو بگم من تاریخ انتی ما برا ۱۷ بهمن بود و من منتظر ک درد و ماه دردم شروع بشه اما دریغ از کوچیک ترین درد بهداشت و دکتر بهم گفتن ک باید هر روز ان اس تی بگیری ک مشکلی پیش نیاد من همه ان اس تی ها مو مطب دکتر انجام میدادم روز ۱۸بهمن ک پنجشنبه میشد از شانس ....... دکترم نبود و بهداشت گفت برو بيمارستان بگیر منم رفتم این اس تی هم نگرفتن و گفتن چون یک روز از تاریخ ان تی گذشته بستری باید بشی و اینطوی شد ک من بدون زره ایی درد بستری شدم و رفتم بخش زایمان ب اتاق ک رسیدم اومدن اولین معاینه رو انجام دادن و گفتن دهانه رحم هیچی باز نيست ی قرص زیر زبونم گذاشتن و اکسیژن وصلم کردن رفتن بعد یک ساعت اومدن و معاینه دومم انجام و یک سانت بودم😞از ساعت ۶عصر تا ۸شب من یک سانت بودم تو اتاق خودم ورزشم میکردم ک پیشرفت ک نکرد بعدش نمیدونم چی بود بهم گفتن بزار ی لوله برات بزاریم ک رحمت بدون درد باز بشه منم اجازه دادم و خیلی دردناک ک حتی ندیدم چی بود رو داخل کردن و گفتن تکون نخور ی سرمم وصل اون کردن ک ب داخل بود دردام شروع شده بود بی تاب بودم دلم میخواست راه برم نمیزاشتن از ۸تا۱۱شب با اون دستگاه دردناک شدم ۳سانت ک خودشونم تعجب کردن ....
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان کوروش مامان کوروش ۱ ماهگی
سلام مامانا خوبین من رفتم بیمارستان واسه معاینه یکم درد داشتم گفتن ی سانت دهانه رحمم باز شده مرخص کردن اومدم خونه از دیروز یکم لکه بینی دارم دردهم دارم ولی کمه شکمم همش سفت میشه و کمرمم درد می‌کنه حرکات بچمم خوبه بنظرتون برم بیمارستان بستری میکنن برای زایمان یا هنوز زوده صب کنم تا فردا ببینم دردام بیشتر میشه
مشاهده ۱۳ پاسخ دیگر
مامان سرور مامان سرور روزهای ابتدایی تولد
پارت ۲
رفتیم بیمارستان معاینه کردن فرستادن بخش زایمان منم خیلی می ترسیدم گریه میکردم میگفتن چیشدع گفتم می ترسم گفت اینجوری کنی بیشتر اذیت میشی نترس دیدن درد ندارم آمپول زدن بهم کم کم دردام شروع شد
تا ۳ سانت ک باز شدم گفتن پاشو ورزش کن ورزش کردم یدفع دردام بیشتر شد رفتم رو تخت نگا کردن گفت ۸ سانت شدی بلاخره جمع شدن رو سرم 😣 ک فشار زور بدم بچه بیاد درد منم هیه می گرفت دوباره ول میکرد موقع درد می گرفت تمام زورم میدادم بیاد نمی‌آمد بدنم لرزه افتاد بهم آبمیوه میدادن میگفتن فشار بده بلخرع ب زور زحمت بدنیا آمد یه نفس راحت کشیدم ک دردم مثلا تموم شد
آمدن بخیه اینا کردن گفت تموم شد منم چشام بستم گفتم آروم شم یکم دوباره آمدن نگا کردن گفت خونریزی داری دوتا پرستار افتاد ب جون شکمم فشار میدادن ب شکمم بد گفت آروم معاینه میکنم گفتم درد دارم گفت می فهمم ولی ببینم خونریزی داری یا ن منم گذاشتم معاینه کنه موقع معاینه کردن یدفعه تمام دستشو برد داخل رحمم😭😭😭😭 وحشت بود خیلی درد آور بود دستشو در آورد خونه های لخته تو دستش بود گفت زود آماده کنید ببریم اتاق عمل 😢
مشاهده ۲ پاسخ دیگر