ببین منم اینجوری بودم خود به خود اشکم میومد گریه میکردم حوصله هیچ کس رو نداشتم یکی بهم چیزی میگفت میپریدم بهش بعدش گررررررریه میکردم گریه ها میترسیدم حتی از خونه خودم بچم شبا گریه میکرد شیر میخواست میترسیدم بلندشم شیرش بدم شوهرمو بیدار میکردم که پاشه نگاه کنه ببینم کسی تو خونه نیست من بلند شم یعنی افتضاح بود حالم ولی الان خداروشکر خیلی بهتر شدم
میدونی ما آدما هیچ وقت از وضعیتی که توش هستیم راضی نیستیم ... مثلا موقعی که بچه نداشتم ، خدا خدا میکردم حامله بشم ، حالا که حامله شدم انگار حالم خوش نیست همش میگم کی بشه بچم بغلم بگیرم ببوسمش ... بعد وقتی بچه به دنیا میاد افسردگی میگیریم .. به نظرم این حالت ناراحتی و غم بخاطر مسئولیت هایی هست که واسه اولین بار داریم تجربه میکنیم .. بالاخره مسئولیت نگرانی داره
سعی کن با بچه بری بیرون بگردی مهمونی بری حال و هوات خیلی عوض میشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.