قلبم میخواد بترکه از استرس خیلی تنهام بی تجربه ام هیچی بلد نیستم همش ترس اینو دارم بچم چیزیش بشه صلوات مبفرستم هرکار میکنم ذهنم اروم نمیشه میخوام های های گریه کنم

سلام مثل اینکه منو پسرمم از بیمارستان ترخیص شدیم بیایم خونه تک و تنها بدون هیچ تجربه ای ازش مراقبت کنم. شدیداً هم میترسم فقط امیدم به خداست.
(بعداز چند سال از خدا خواستن نذر و نیاز کردن چشم انتظاری خدا داده بهمون)
مامانم وقتی اوایل حاملگیم بود( استراحت مطلق هم بودم زنداداشم که خونه‌شون بود به اون می‌رسید الآنم باز زنداداشم فارق شده به اون میرسه.
امروز بهش میگم مامان ما وقتی از بیمارستان اومدیم بیا بمون خونه مون به ما هم نیم نگاهی بکن.
میگه من در روز یبار میام.گفتم نمی‌خوام بمون به عروست برس اون واجب‌تر هستش.
فکر کن روزی یبار از اون سر شهر بیاد این ور شهر میخواد بگه وای دیر شده برم.
یعنی موقعی که من نیاز دارم نیستش خودم دست تنهام.
از خانواده همسرمم دوست ندارم کسی بیاد بعدا منتی سرم باشه.
برای منم دعا کنین از پسش بربیام تنهایی واقعا سخته.
خودشم سزارین هستم وقتی که بهش فکر میکنم به معنای واقعی میمونم فقط میگم خدایا خودت نگهدارمون باش امیدمون فقط خودتی و بس

به خودت ایمان داشته باش که ازپسش برمیای
من تکو تنها بودم خیلی سخته
شبا نفساشو نگاه میکردمو هزارتا استرس داشتم تا وقت میکردم گریه میکردم که خدایا کمکم کن من تنهام
درصورتی که دوتا خواهر دارم ولی کاری کردن مامانم باهام قهر کنه

این حالتات طبیعیه یه بخشیش برای هورموناته
ولی از پسش برمیای ایشالله

عزیزم، همسرت که هست نگران نباش، بچه تو وقتی میخوای بغل کنی حتما قنداق کن یا یه چی بپیچ دورش که نترسی و راحت تر باشی باهاش، مراقب سر و گردنشم باش وقتی آروغ میگیری، وقت بلند کردنش هم تکیه ت رو کمرش باشه، میبری حموم هم از همسرت حتما کمک بگیر یا بذارش بغل خودت اشکال نداره خودت خیس بشی بچه ت بغلت باشه خیالت راحت تره، جای خوابشو ایمن کن و زود به زود پوشکشو عوض کن و کرم بزن نسوزه سعی کن هر روز آروم و با حوصله و به روش خودت بشوریش، صورت و گردنشم آب بزن با دستت، ماساژ بده کف پاشو، شکمش کار نکرد زیر نافشو آروم ماساژ بده، آروغشو بعد هر بار شیرخوردن بگیر و حتی بین شیر خوردن، زیاد گرمش نکن بذار محیط خونه ت دماش نرمال باشه، بهیچ عنوان آب به بچه ت نده، قطره ا د رو هر روز بده، باهاش حرف بزن براش شعر بخون تا استرس خودتم کمتر بشه و همه اینارو با صبر و عشق انجام بده انشاءالله به بهترین شکل ممکن و راحت بزرگ میشه چوناول خدارو داره😍

منکه ازاسترس زیاد تادوهفته کلن نمیخابیدم همش میترسیدم چیزیش بشه

وای یاد روزای اولم میفتم واقعا درکت میکنم ولی صبرکن تا یکماهش تموم بشه قشنگ راه میفتی استرستم کمه کم میشه

حق داری

الهی عزیزم ، به خودت استرس نده منم تنهام در عوض خدارو پیشم دارم

درست میشه یاد میگیری من تا اینجاش اومدم بقیشم خدا کمکمون میکنه