توقعات پر ریزون!!
سه روز بود ک زایمان کرده بودم، خاله و شوهر خاله ی شوهرم زنگ زدن ک از شهرستان بیان خونمون. از شوهرم پرسیدم ک میان شب اینجا میمونن؟! گفت: نه، میدونن زایمان کردی دیگه. میان بچه رو میبینن، میرن خونه یکی دیگه!
من زایمان سختی داشتم، بی اختیاری ادرار گرفتم. بخاطر بخیه های زیادی ک خوردم، نباید یبوست بگیرم و دارو مصرف میکنم و باید خیلی زود هر بار خودمو ب سرویس برسونم. هر بار تو سرویس باید بخیه هامو با شامپو بشورم. ضعف میکنم ب زخمام دست میزنم. خونه ی ما کوچیکه. خاله ی شوهرم سرطان داره و شیمی درمانی میشه. توان راه رفتن نداره. شوهر خاله ی شوهرم هم نمیتونه راه بره. من ب مامانم سفارش کردم ک از خونمون تکون نخوره. گفتم اگر بری، اینا میمونن.‌ مامانم گفت امکان نداره، خونه ی زن زائو دو تا آدم ک نمیتونن خودشون سرپا وایسن بیان و بمونن. ولی وقتی اومدن، گفتن ک زنگ زدن بچه هاشونم بیان دو تا پسر بالای سی سال دارن. خاله شوهرم هر بار ک میاد خودش برادرشوهرمو دعوت میکنه! تصور اینکه من شبها ک خواب ندارم بخاطر بچه، دسشویی رفتنم هم با مشکل روبرو میشه، من نمیتونم دسشوییمو نگه دارم. بعد اینا کلا خانواده ی پر سرو صدایی هستن، باعث شد گریه امونم نده. ادامه کامنت اول

۱۵ پاسخ

بزار قهر باشن نفهمن دیگه چجوری روشون میشه بیان یه زن تازه زایمان کرده ازیت کنن

واقعااا خدا به همهه کسایی که درک نمیکنن زنی که تازه زایمان کرده یه شعورر درست و حسابی بدهه

یکی از فامیلای شوهرم ک اوضاع من دید، اینا رو با خودشون برد، فردا شبش باز اومدن خونمون و در کمال پررویی ب مامانم گفتن،ما وسیله جمع کردیم بیایم اینجا بمونیم! مواظب دخترتون باشیم، شما برید، به واللله اگر ب مامانم نسپرده بودم، تو رودرواسی قرار میگرفت و میرفت.‌ مامانم آدم ساده و آرومیه. میدونست من این چند وقت چه اوضاع خرابی دارم. گفت شما نگران نباشید. تا ده روز ک من هستم پیشش. بعدم من میبرمش خونمون.
حالا خانواده ی خاله ی شوهرم با من قهر کردن!!!
جالب نیست؟!

قهر کنن مگه خانوادته که ناراحت شدی زایمان هم کرده بودی درست نبود بیان چند روز بمونن ول کن بابا سالی یه بار برو اونا هم سالی یکبار بیان رو نده بهشون اگرم قهر کردن بگو من بی احترامی نکردم تو شرایط بدی بودم شما باید درک می‌کردید که نکردید

به ی ورت که قهر کردن ادم اینقد نفهم مگه داریم

چرا قهر حالا مگه دوتا ادم که نمیتونن خودشون راه برن و دوتا پسر ۳۰ ساله میتونن از تو مراقبت کنن😂
به شوهرت بگو حالا دیدی خالت عقل نداره

حالا شما برای اینکه از دلشون دربیاد، بچه ت که یه کم بزرگ تر شد ، با یه شاخه گل برو خونشون. بگو اومدم کدورتی نمونه. بعد یک ماه کامل بمون :)) چتر شو خونشون بلکه متوجه بشن 😈

جهنم که قهرن به درک که قهرن مگه اونا دارن خرجتو میدن ۔والا دردی که میکشیمو درک نمیکنن منم از درد بخیه هام گریه میکنم ۔به زور غذا میپزم بچمو بغل میکنم شیر میدم منم ادرارمو نمیتونم کنترل کنم شلوار درنیاورده ریخته میشه تو شلوارم از درد ایستاده دستشویی میرم ۔

🫥🫥🫥🫥🫥🫥چطور مردم میتونن انقد بی فکر باشن باز خالش تنها بود میگفتی اومده کمک
شوهر خالش چه کمکی داره به تو بکنه با دوتا نره خر؟!

همون بهتر که قهر کردن

ب درک ک قهر کردن ب عنت

بذارقهرباشن بهتر

چه پررو بیخیال بهتر بزار قهر باشن اونا نمیتونن از خودشون مراقبت کنن حالا میخواستن از شما مراقبت کنن چه چیزای آدم از فامیلاش که میبینه😂

بهتر ک قهرن محل نده اصلا ب ادمای کم شعور باید همینطوری برخورد کرد

عزیزم کاش به شوهرت میگفتی که بهشون بگه اینجوری براخودتم چیزی نمیشد
البته که جواب اینجور ادما رو باید رک بدی واقعا شعور ندارن

سوال های مرتبط

مامان نیهان🩷 مامان نیهان🩷 ۴ ماهگی
اومدم دلداریتون بودم مامانم منو دلداری میده منم شمارو اونایی ک مثل من نزا هستید🤣🤣
من دیشب دلم گرفته بود از اینکه زنداییم ۱ هفته از من عقب تر بود زایید و مرخص شد و من موندم🤣هم اینکه دندونم وحشتناک درد میکرد نمیتونستم تحمل کنم دردشو دنبال بهونه بودم ک گریه کنم بهونم جور شد تا صب گریه کردم صب شوهرم زنگ زده به مامانم ک بیچاره نرگس بخاطر دندون دردش نخوابیده فقط گریه کرده🤣🤣مامانمم ی حس شیشم قوی داره ک‌ نگم صب زنگ زده خاکتوسرت دختر چرا بخاطر زاییدن گریه می‌کنی🤣🤣🤣گفتم مامانم خسته شدم تو فامیل ۴ نفر بودیم ک حامله بودیم اون ۳ تا از منم عقب بودن زاییدن من موندم مامانم گفت نرگس برگ های درخت رو میبینی پاییز میریزه؟ گفتم آره گفت خوب چون وقتشو‌ن پاییزه چرا پس فصل های دیگ نمیریزمن بچه هم همینطور هر وقت وقتش باشه خودش میاد چرا الکی خودتو اذیت می‌کنی دیدم مامانم راست میگه گفت نرگس بچه ۱ دقیقه بیشتر هم بمونه تو شکم مادر بهتر از اینه ک نارس و زود دنیا بیاد🤣هیچی دیگ فعلا قانع شدم🤣🤣
اینم پیام شوهرم ک داره مسخره می‌کنه 😐🤣