۱۴ پاسخ

انشاالله که همین فردا طبیعی زایمان کنی گلم

ببین اگه خدا بخاد ممکنه .من نامه سز داشتم درست صبح روزی که باید سز میشدم از شبش دردام شروع شد اهمیت ندادم تا صب که رفتم برا بستری لباس اتاق عمل پوشیدم و سون وصل کردم ماماعه گفت تو به عمل نمی رسی و بچه داره بدنیا میاد و همینم شد با اینکه دوهفته هرچی رفتم معاینه و پیشرفتی نداشتم

انشالله هر چی صلاحته اتفاق بیفته، این دو روزم ورزشوایناتو انجام بده اگه نشد هم برو سزارین حتما یه خیرتی توشه ، هر چی که شد انشاالله زایمان راحتی داشته باشی کدوم بیمارستان میری؟

عزیزم خیلییی سخت و بده که اون همه درد طبیعی رو بکشی ولی اخرش بری سزارین
پس چه بهتره از اول بری سزارین
بخدا سزارین اصلا سخت و بد نیست
من فقط میگم ای کاش از اولش اون همه درد طبیعی رو نمیکشیدم کاش مثل شما قبلش بهم میگفتن نمیشه
منم تا ۴۰ هفته و چند روز بودم که اصلا نه درد داشتم نه چیزی

پولم گرفت ازت بابت سزارین؟

دکترت که قطعا بخاطر جیب خودش مخالف طبیعی بوده ولی الان شرایطت سخته واسه طبیعی ریسک نکن ان شاالله تا شنبه دردت بگیره بازم تلاشتو بکن فردا چند بار برو حموم زیر دوش آب گرم نوک سینه هاتو بین دو انگشت یک ربع ماساژ بده سرتو به روسری ببند موهات خیس نشه هی سرما بخوری از گردن برو زیر دوش هم اینکار هم اسکات انجام بده ولی خب اگه بچه اصلا تو لگن نیومده ممکنه دردت بگیره ولی بازم سخت بشه توکلت بخدا باشه ان شاالله هرچی خیره همون بشه واست راحت و سلامت ❤️

فکر کنم هنوز وقت دارییعنی تا ۴۱ اما به خاطر اینکه تعطیلات عیدشون خراب نشه اینطور گفته با دکتر دیگه ای مشورت کن

عزیزم بسپار به خدا و بخواه هر کدوم برای سلامت خودت و نی نی بهتره همون بشه
من تجربه هر دو رو داشتم هر دو زایمان سختی های خودشو داره
دخترم رو 37 هفته طبیعی با آمپول فشار آوردم و پسرم رو 39 هفته با سزارین
برای پسرمم 3 بار دکتر معاینه کرد و اصلا باز نشده بود حتی بچه خیلی بالا بود بهم گفت این بچه به زودی ها نمیاد و زایمان سختی میشه منم سپردم به دکتر و سزارین کردم البته که چون تجربه طبیعی رو داشتم به شدت هم میترسیدم ازش راحت پذیرفتم چون دخترم 3 کیلو بود و من بخیه زیادی نخوردم ولی زایمان طبیعی تو 40 هفته با آمپول فشار چون وزن بچه هم زیادتر شده سخت و دردناکه
بسپار به خدا و دکتر انشالله صحیح و سالم کوچولوتو بغل میگیری

منم فوبیای اینو دارم همیشه که نکنه اورژانسی سز بشم🥲🥲
ایشالا هرچی صلاح خودتو نینیته سر راهت قرار بگیره

کدوم بیمارستانی دکترت کیه

ناراحت نباشم عزیزم شاید سزارین به صلاح خودت و نی نیت هست...مطمئن باش به هر کاری نباید زیاد اصرار کنم خودتو دست خدا بسپار

چرا سخت میگیری مگه سزارین چشه
دکتر راست میگه فکر کن اگه صبر کنی یک درصد بچه مدفوع کنه خدایی نکرده خدایی نکرده اتفاقی بیوفته براش چقد قراره پشیمون بشی

منم مثل شما بودم
آمپول فشار. و خب کلی درد و ....ولی تونستم طبیعی
برو شاید بتونی خیلی بهتر سز

39 هفته و1 روز

سوال های مرتبط

مامان نویان 🩵 مامان نویان 🩵 ۲ ماهگی
خیلی کلافم و سردرگم با خودم میگم من دیر شروع کردم ورزشو از 37 هفته با خودم میگم زیاد ورزش نکردم باید حداقل 45 دقیقه 1 ساعت ورزش میکردم اما پیاده روی و پله را یک هفته پشت سرهم 1 ساعت رفتم رو توپم هر روز 4 تا حرکت ورزش میکردم گاهی حمومم اسکات در حد 45 تا گل مغربی هم یک هفته هم خوردم هم شیاف گذاشتم 4روزیم شربت خاکشیر و زعفرون و گلاب و دمنوش به دونه خوردم
3 هفته آخر نوبت دکتر داشتم هفته ای ی مرتبه معاینه شدم ی دفعه هم بیمارستان در کل 4 بار معاینه
یعنی اینا کافی نبود برای حداقل یک سانت یک سانت و نیم بازشون رحم حداقل ی ذره درد زایمان؟؟؟ کم کاری کردم یا نمیخواد دردم بگیره زایمان طبیعی کنم
میدونید چرا اصرار دارم رو زایمان طبیعی بخاطر اینکه من آندومتریوز دارم و ی بارم عمل کردم فایده نداشته و دوباره جاش اومد دکترم گف زایمان طبیعی برات بهتره من بخاطر اینکه بعد زایمان با هر پریودم دیگه اون دردایه بد و خونریزیای شدید نکشم یعنی بخدا انقدر سخته شده برام فوبیا من بعد بارداری باهاش چجور بسازم😭
به مرورم چسبندگی میاره برام همین بچه هم فکر میکنم با نذر و نیاز و دعا خدا بهم داد
اصرار فقط برا اینه میترسم با سزارین چند برابر بشه البته صددرصد نیست با زایمان طبیعی از بین بره
کلا دکترم گفت همیشه باهات هست
مامان پناه🩷 مامان پناه🩷 ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی پارت یک
من تو بارداری هفته ۱۸ سرکلاژ شدم و استراحت نسبی بودم و هفتگی امپول میزدم و از هفته ۳۲ دیگه امپول رو دکترم قطع کرد و سرکلاژم رو هفته ۳۷ باز کردم بعد از اون معاینه شدم و گفتن لگن خوبی برای زایمان طبیعی داری منم فقط پیاده روی کردم یک روز در میون و خاکشیر و رابطه داشتم و ۳۹ هفته و ۶ روز رفتم سونو دادم فهمیدم اب دور جنین ۶ شده که کم بود و به ماما همراهم گفتم و اونم گفت برو بیمارستان بستریت میکنن منم رفتم بیمارستان ۱۷ شهریور اونجا معاینم کرد ۳ سانت بودم بدون درد ولی اونجا پذیرش نکردن و گفتن باید بری بیمارستان امام رضا یا بیمارستان قائم منم خیلی ترسیدم ولی در نهایت رفتم بیمارستان امام رضا،از در ورودیش انقدر ترسیدم که نگم براتون خیلی وحشتناک بود رفتم اونجا همه دانشجو و داغون بودن محیط بسیار کثیف و افتضاحی بود دانشجوهاشون ریختن سرم چندبار معاینم کرد میگفتن چرا ۴ سانتی ولی درد نداری خلاصه تو همون یک ساعت خیلی اذیتم کردن