۴ پاسخ

ایشالا هیچ اتفاقی نمی افته نگران نباش ولی تو باید احتیاط میکردی غذا رو میریختی دور نمیخوردین

یه چیزی نذر امام حسن کن،امشب شب تولدشونه ان شاالله که بخیر بگذره،خیلی مهربونن🙏

نگران نباش اگه تو غذاش بود دهنش رو زخم میکرد پس نبوده یا اونقد ریز بوده رد شده، چیز خطرناکی نیس. کاری هم نمیتونی بکنی. بیخود هم به خودت عذاب وجدان نده

سلام عزیزم ان شاالله ک چیزی نیست ان شاالله ک همون ی دونه باشه ک شما توی دهنتون احساسش کردین اما این کاش دخترتو میبردی دکتر هم خیال خودت راحت بود اما خدایی نکرده اگه شیشه تو غذاش بوده باشه واسش خطر داره

سوال های مرتبط

مامان رادین مامان رادین ۲ سالگی
سلام مامان ها صبحتون بخیر باشه
کسی تا حالا در مورد ترک شیشه شیر و پستونک از مشاور راهنمایی گرفته؟ میشه یه مشاور معرفی کنید؟واقعا به راهنمایی احتیاج دارم.
نمیخوام یدفعه اینا رو ازش بگیرم که آسیب ببینه. به پستونک شدیدا وابسته اس. الان فقط شبها بهش میدم. توی روز نمیخوابه چون پستونک نداره اینقدر بازی میکنه تا از خستگی بیهوش میشه بیموقع بعد شب بیدار میشه تا بعد از نصف شب که خوابش گرفت دوباره پستونک بهش میدم. بعد شیر یکی دو بار میخوره شب تا صبح ولی همون یکی دوبار اگه پستونک نباشه شیشه رو ول نمیکنه. حالا موندم چیکار کنم. هم هنوز براش سخته که تو روز بهش پستونک نمیدم و بخوام شروع کنم شیشه هم ازش بگیرم بهش فشار میاد. هم اینکه پستونک رو نمیتونم بیشتر بهش بدم که آروم بشه. پستونک رو وقتی بیداره و هشیاره میجوه خراب میشه آب دهن میره داخلش خیلی غیربهداشتیه. نظر خودم همیشه این بوده که اول شیشه رو ترکش بدم بعد پستونک ولی الان چون خیلی پستونک رو میجوه دیدم خیلی اوضاع پستونک خوردنش خرابه شروع کردم پستونک رو اول ترک بدم. حالا میبینم انگار اشتباه کردم. خیلی به کمک احتیاج دارم ☹️
مامان امیر حسین مامان امیر حسین ۲ سالگی
از فامیل توقع درک و فهم ندارم از اینکه ناراحتم میکنن هم تعجب نمیکنم چون همیشه همین بوده و منتظر فرصت بودن برای شکستن دلم و کلا که بچه دارم بهترین موقعیت برای زخم زبان و خالی کردن عقده هاشونه هر دفعه که ایرادی از بچه م میگیرن بچه منم که ماشاالله مورد خوبی برای سو استفاده ست اینقدر کوچولو و ریزه ست و قد کوتاست هر بار یه نصیحت و دلسوزی دروغی باید بشنوم و هیچی نگم اما وقتی از شوهرم حرف می‌شنوم دیگه نمیتونم تحمل کنم خب بی انصاف تو که میبینی این بچه بچه چقدر بد قلق بود از اول و الآنم بدتر شده تو که همه تلاش های منو دیدی هر کاری کردم نخورد که نخورد گریه های منو دیدی باز وقتی یه بچه دیگه میبینه میاد میگه دیدی بچه فلانی رو چقدر درشت بود اما امیر حسین همونجور کوچولو مونده ریز مونده رشد نمیکنه و..... همه فکر میکنن من بهش نمی‌رسم خب دیگه چیکار کنم همه کار کردم این بچه از اول شیر نمی‌خورد رشدش کند بود وقتی اینجوری میگه انگار خنجر تو قلبم کردن بدنم تیر می‌کشه خودم میتونم خیلی ریزه هر جا مهمونی میرم همه میگن اما تو دیگه نگو تو حداقل استرس نده😭
واقعا خسته شدم این وضعیت ماه با بچه ای که خداروشکر سالمه فقط ریز مونده دیگه خدا به داد اون مادری برسه که بچه مریض داره