لطفاً راهنمای کنید مهم
من جدا شدم دو سال پارسال که رفتیم خونه سه تا دای متاهل با خانوم عاشون آمدن مثل مارو دعوت من دایی بزرگم زن دایی که گل خدایی با این که در آمد کمتری دارن اما همیشه مراقب مون هست حالا تابستون امسال که رفتیم بچه دایی آخر خیلی بابام دوست داره آمد کنار بالا و خب سیگار بابام میکشید ( تو خانواده ما عادی چون بابام سنی ازش رفته خب زیاد تعجب نکنید) بعد یهو دختر هی گیر داد سیگار خاموش گذاشت رو لبش قطعا بیشتری هاتون این دید یهو زن دایی دخترش کشید زد تو گوشش با بابام بدترین حرف ها زد جوری که قهر کردیم حتی شام که خونش بودیم نرفتیم نه دایی نه زن دایی خبر ندارم گذشت دیگه دلخوری ایجاد شد دایی دومی از اون روز زن دایی نه پیام داد نه زنگ که اونجا ( احتمالا بخاطر بچه این حسادت زن دایی اینجوری رفتار کرد ) گذشت دیگه نه از دایی ها نه زن دایی پیام زنگ دریافت نکردم جز بزرگ دوتا مجرد ها اون دوتا متاهل که اصلا گور گم شدن منم همینطور حالا با توجه به این که امسال ۱۰۰ میبینمیش میخام نه حرف بزنم نه چیزی بنظرتون درست چون به شدت با خانواده مخصوص بابام بد حرف زد

۳ پاسخ

والا بابات کار بدی کرده هرکس دیگه ای باشه ببینه رو لب بچه اش سیگار حتی خاموش گذاشتن دعوا می‌کنه ولی به هر حال بهتره کدورت ها رو فراموش کنید

بله رفتار شما درسته و بهتره خونوادتم همینکارو کنن و سنگین باشن باهاشون

به نظرم هرچیم بچه گیر میداد بابات نباید اونکارو میکرد اونام حق دارن ناراحت بشن

سوال های مرتبط

مامان محمد جواد مامان محمد جواد ۱۲ ماهگی
نمیدونم مقصر کدومم هستیم منو سنو گرافی نمیبر توی خونه سر چیزای الکی دعوا بود گفتم حرف منو که گوش نمیکنه بزار به بزرگترش بگم شاید ادم شود زنگ زدم به مامانش که با امید صحبت کن واقعا حوصله مون رو سر برده هیچکاری دست خودش نیس الان 5 روزه من تلخه که چرا به مامانم گفتی من چیکار میکنم توی خونه ومحبورم که تورو ببرم سنو گرافی میتونید تاپیک های قبلی رو بخونید که سنوهام مشکل دارن وباید میرفت میگه ندارم پول که همش خرج دکترا و تو بکنم اخه من توی شهر غریب یک بچه ی یک سال باردار هم هستم خستم کرده الان نه حرفی میزنه نه هیچی فقط توی خونه پدر و مادر رو فوش میده یا بچم که میره پییش میگه ادا لعنت کنه مامانت رو که منو از تو پسرم جدا کرد یا وقتی خیلی عصبی بچه ی یک سال رو حول میده یا سرش داد میزنه که برو من حوصله ی تور و مامانت رو ندارم چیکارکنم من بخاطر خودم سنو نرفتم بخاطر طفل معصوم رفتم تور خدا نگید چرا باردار شودی اول اخلاقش به این سری نبود الان به نظرتون برم مشهد یک هفته خونخ بابام کم اوردم کم اوردم واقعا
مامان هامین مامان هامین ۱۳ ماهگی
سلام مامانای گل خسته نباشید یه درد دل باهاتون داشتم پسر من هامین یکسالشه تو این یک سال به غیر از یکی دو بار که شوهرم تو حمام بردنش به من کمک کرد دیگه همیشه خودم هامین رو حمام کردم و همه ی کاراش از پوشک کردن و نگهداری از هامین رو خودم انجام دادم حتی یه روز یه نفر نه خواهر نه مادرم تو نگهداریش به من کمک نکردن شوهرم از صبح میره سر کار تا ساعت ۲ و ساعت ۲ بر میگرده خونه و دوباره ۳ میره سر کار تا ساعت نه شب در کل اگه دو یا سه ساعت هامین باباش رو ببینه ولی همین که باباش رو میبینه انگار نه انگار که من هستم همش گریه میکنه که بره بغل باباش ااون رو خیلی دوست داره نه اینکه من حسودیم بشه نه ولی برام جای سواله یه بچه که این همه من براش وقت میزارم و واقعا از هر لحاظ بهش میرسم و تو این یک سال حتی یک بار هم بهش نامهربانی نکردم پس چطور اصلا علاقه ای به من نشون نمیده دیشب شوهرم خسته بود از سر کار اومد هامین گریه میکرد که باباش بغلش کنه شوهرم هم خسته بود بر می گرده به من میگه معلوم نیست با این بچه چطور رفتار میکنی که علاقه ای به تو نداره واقعا از حرفش دلم شکست والا تقصیر ش
نیست این بچه هیچ علاق ای به من نداره دیشب خیلی دلم گرفت و گریه کردم به حال خودم که منی که این همه به این بچه می رسم و براش وقت می زارم چطوره که علاقه ای به من نداره😩😩😩😩
مامان شکوفه انار مامان شکوفه انار ۱۶ ماهگی
دیشب فهمیدم ک من خیلی بچه داری رو سخت گرفتم🤣
رفته بودیم عروسی یک خانومی از دوستان همسرم، دخترش رو که یک ماه از دختر من بزرگ تره آورده بود..
فقط یک شیشه شیر نصفه که شیرش رو خونه درست کرده بود همراهش بود..
نه شیر خشک بود و نه فلاسک آب نه تنقلات برای سرگرمی بچه نه شام (حالا این خیلی مهم نیس چون بالای یکساله)و نه حتی لباس اضافی برای بچه که اگر لباسش کثیف شد عوض کنه..
فقط پوشک همراهش بود
و تمام مدت خودش داشت وسط میرقصید و بچه رو یا دختر بزرگش میگرفت یا دی جی یا فیلمبردار..دی جی که رسما دیوونه شد چون هی میرفت جای میزش🤣😁
حتی رفت برای بچه هاش از روی میز عروس داماد پاپ کورن برداشت(برای یلدا چیده بودن)
آخر شب هم وقتی شام خوردیم گفت خب بقیه ی دوغ رو میریزم توی شیشه اش که توی ماشین بخوره و بخوابه..

قیافه من فقط : 😨🤔🥴

خلاصه که من تا خونه ی مامانمم میرم حتما غذا و تنقلات و لباس و شیرخشک و فلاسک و اسباب بازی همراهمه
یا من حساس و دیوونه ام یا ایول به بقیه که راحت بزرگ‌میکنن🥴🤣