سلام چیکار کنم یادم نره هی با خودم میگم دیگه عصبانی نمیشم هی عصبانی میشم حتی بدتر از بس که این مرد هی روی اعصابمه روز چهارشنبه ۲۰ روز می‌خواهیم بریم خونه مادرش گفت امروز ساک ها رو جمع کن از سر کار بیام بزار داخل ماشین منم جمع کردم الان اومده میگه ساک ها رو گذاشتم صندلی عقب زیر پا که بچه ها میخوابن نیافتن میگم من مراقبم ساک ها کثیف میشه بجه ها آب چایی یه وقت چپ میکنن میریزه روی لباس ها میگه تو به فکر راحتی خودتی به فکر بچه ها نیستی بچه ها گناه داره میگم مگه من چیکار کردم

یه رو فرشی دولایه کن بکش رو شون

چجوری ۲۰ روز خونه مادرش میمونی؟خیلی باهاشون راحتی؟؟؟
من سه سال پیش‌نیم ساعت رفتم داشتم دق میکردم اونقدر سرد برخورد کردن

اونی ک وسایل واجب داره ک تا اخر مسیر لازمت میشه رو بزار دم دستت بقیه رو بزار جلو پا
اتفاقا من همیشه اینکارو میکنم ی پتو ام رو صندلی میندازم بچم راحت دراز میکشه .دست و پاهاشم هی کثیف نمیشه .ولی روی همش ی روفرشی ی تیکه پهن میکنم ک ته مسافرت همونو میندازم تو لباسشویی

۲۰ روووز یا خدا یه چیز بکش رو وسایلا