۱۱ پاسخ

بخدا قسم بچه به مادر به مهرمادری بیشتر احتیاج داره تا پدر.بچت رو دست کسی که دلسوزش نیست نسپار اگه خدای نکرده کتکش بزنن غذا ندن رخت ولباسش تمیز ومرتب نباشه یچیزی دلش بخواد هوس کنه ولی نتونه بجز مادر به کسی بگه دنیا هیچ ارزشی نداره

میدونم خیلییییی سخته تصمیمت،ولی من یک جلسه قرآنی رفته بودم خانومه استاددانشگاه بودمی گفت خانوماوظیفه ایی ندارن درقبال نگهداری ازبچه،بچه مال پدر بعدازطلاق یابعدازفوت بچه روبدیدخانواده پدری بریدپی زندگیت ازدواج کنیدمیگفت اگربچه وفا داشت خودش میادسراغتون اگرم نداشت بره نبینیدش بهتر،میگفت چراشماخودتون روزندگیتونوفدای بچه کنیدبعدپدرش بره پی زندگیش می گفت به مردبچه دارزن پیدامیشه ولی واسه زن بچه دارخیلیییییی سخت شوهرپیدامیشه

بنظرم بچه را پیش خودتون نگه دارید گناه دارن می‌دونم سخته ولی هنوز پیش مادر بهتره

شرایط سختیه خدا کمکت کنه عزیزم بهت توان بده ان شاالله

بچه رو پیش خودت نگهدار
اگه خرجش میده چه بهتر نداد کار کن نزار بچه ت بیفته زیر دست یکی دیگه

حداقل نصف کن چرا خودتو اذیت میکنه از خونه بابات ک بجه رو نیاوردی بزار اونم نگهداره بچه توعه بچه اونم هست خب . ن ک کلا بدی بش ولی عادتش نده ک خودت گردن بگیری

اصلا بچتو ول نکن و آینده بچتو تباه نکن.

این بچه ظاهرا از پدر شانس نیاورده پس نزار از نعمت دلسوزی و محبتهای مادرش هم بی نصیب بشه.
همه ماها مادریم و گاهی از دست بچه هامون کلافه میشیم ولی دلیل نمیشه رهاشون کنیم.

اگه باونی خرجی و نفقشو بگیری حتما بگیر بچرو هیچ مادری دلش نمیاد از بچش دل بکنه مگر اینکه جای پدر براش بهتر باشه

پیش خودت نگهش دار گناه داره...منکه جگرم برای پسرم آتیش گرفته...پسرت اصلا یه کلمه حرفم نمیزنه

اگه شرایطشو داری پیش خودت نگه دار🥲

زهرا منکه که خسته شدم نه نفقه میده نه میاد ببیندشون
بخدا یروز میزارم پیشش و غیب میشم
اینقد خسته ام

سوال های مرتبط

مامان دو تا کیوت👶❤️ مامان دو تا کیوت👶❤️ ۵ سالگی
خوشبحالتون اگه با خانواده شوهر زندگی نمی‌کنین احساس مالکیت تمام دارن رو بچه انگار مثلا اونا صاحب بچه ان تا ی ذره صدای گریه بچه می‌شنون فوری زنگ میزنع میگه شما چکار میکنید با بچه که گریه میکنه؟دارین شکنجش میدین؟ حالا جمع می‌بنده ولی منظورش با کنه همین الان زنگ زده که چخبره چرا گریه می‌کنه بعد پسرم با گریه منو صدا میزد اون از پشت گوشی میگه براچی بچه میگه یواشتر😑😑😑😑درصورتیکه پسرم داشت گریه میکرد هی صدام میزد ینی هر دفعه دلم میخواد بگم بتوچه به شماها مربوط نیست تو همه امورات بچه دخالت میکنند چرا شورت بچه تنگه زیر این لباسش زیر پوش تنش کن.چزا بچه رو لخت می‌فرستی پایین.میگه شما حق تونه که با سرما خوردن بچه اذیت بشین شما بچه رو سرما میدین بچه پارسال مریض شد اصرار داشت که منم میام جای دکتر بچه اومدم تو اتاق دکتر(دکتر از اشناهاشون بود)هی جلوی دکتره می‌گفت یک مادر پدر بی‌خیالی داره اگه ما به فکر بچه نباشیم نمیارن بچرو دکتر😐 حیف ک رابطمون خوبه و گرنه میدونستم چطور جوابشو بدم هر دفعه سکوت کردم همسایمون خیاطی داره باهاش رفتیم لباس بدوزم موقع اندازه گیری سینه جلوی همه همسایه هامون گفت چقدر هم سینه داره که سینه هاشو اندازه میگیری( چون من سینه هام خیلی کوچیکه همیشه از بعد ازدواجم با خواهر شوهرم بهم میگفت سینه نداری) اینقدر اون لحظه دلم شکست من حد نداشت خودش سینه هاش افتاده رو شکمش تا به لباس پوشیدن بچه گیر میده تا یک ذره لباسش کثیف میشه میگه چ لباساش کثیفه. موقعیکه بچه مریضه عمدا سوال پیچم می‌کنه که چ ساعت هایی به بچه دارو دادی میخواد بفهمه سر موقع میدم یا نه ینی اینقدر حرف دارم برا گفتن بچمو لوس کردن از بس که بهش رو دادن بخدا تربیت بچم از دستم خارج شده