۱۰ پاسخ

به نظر من برو گرگان هم دکترت هست ام شوهرت راضی میشه وتمام مسئولیت های این سفر هم به گردن شوهرت ولی خدایی نکرده اراک زایمان کنی و اتفاقی بیفته شوهرت دیگه نه تو رو ول میکنه و نه خانوادتو

عزیزم برو ولی هر یه ساعت پیاده شو ۱۰ دقیقه پیاده روی کن من تو ۳۱ هفته از شمال برگشتم تهران راه ۴ ساعته ۶ ساعت طول کشید

اگه مشکلی نداری و دکترت اجازه میده برو شهر خودت راحت تری خونه خودت باشی

سلام گلم انشالا به سلامتی زایمان کنید
۰۹۳۷۳۰۹۳۱۶۸ این شماره اکه خواستید هدیه بیت رهبری ثبت نام کنید پیام بدید

عزیزم منم مثل تو بودم ماه های آخر رفته بودم شمال زایمان کنم ولی برگشتم شهرمون شیروان اونم با چه ماشینی نیسان باور می‌کنی ،شوهرم هعی تو راه نگه میداشت یکم راه میرفتم باز حرکت میکردیم تازه صندلی نیسان که تخت نمیشه توکل به خدا کن هیچی نمیشه برو فقط تو راه زیاد غذا نخور کیک آبمیوه بخور که معدت سنگین نشه بالا بیاری والا از شب ما حرکت کردیم دیگه ساعت ۹ اینا صبح بود گفتم برو یک چیزی بخر بخوریم رفت شوهرم کباب گرفت یک سیخ بودا خوردم ولی حالم بد شد خیلی تا رسیدیم که کلی اذیت شدم اگه کباب نمی‌خوردم خوب بود

من میرفتم همون جاکه دکترم بود وبعدشم این میشه ناراحتی بین وزن وشوهر بندخدا ‌که میگه هر یه ساعت نگه میداره بعدشم مادرت میتونه بیاد خدای نکرده اگه فقط ناراضی هم باشین واسه زایمان شوهرتون براش مهم نیست چون اونجا که گفته نبودین مردان غرور دارن این طور زندگیتون محکم ترمیشه که حرفش زمین ننداختین.

همونطور که داده همونطورم مواظتون هست

به نظرم برگرد گرگان رابطه شما و همسرت خیلی مهمه مادرت میتونه باهات بیاد توی راه هم صندلی عقب دراز بکش هر یکساعت پیاده شو یه کم راه برو هیچ عجله ای هم نداشته باش تا خدا نخواد هیچ اتفاقی نمیفته

چن قلوعن؟

تنها دلیلی که باعث میشه قبول کنم برگردم گرگان این بود که اونجا خود دکترت میاد بیمارستان دولتی برای عملت، اما اراک اصلا اینطور نیس و هر دکتری که شیفت باشه بیمار رو جراحی میکنه و به هیچ وجه دکتر خودت نمیاد بالا سرت، از طرفی من اراک ی دکتر رفتم که اسفندماه هر چقدر تلاش کردم نتونستم ازش نوبت بگیرم و دکتر هم تا ۱۵ فروردین نیست که برم نامه ختم بارداریم ازش بگیرم.

سوال های مرتبط

مامان کیاشا👶🤍 مامان کیاشا👶🤍 روزهای ابتدایی تولد
بچه ها شما برداشتتون از این چیزی که تعریف میکنم چیه ؟
منو خواهرشوهرم هر دو بارداریم در حد یه هفته ده روز تفاوتمونه
چند روز پیش ها که منو همسرم از هم دور بودیم ،گفتش که دو تا تیشرت سفارش داده دو تا هم شلوار خریده حضوری خلاصه من مبارک باشه گفتم و اینا یهو گفت بیا روبیکا گفتم اوکی بعد یه عکس فرستاد منم تصورم چی بود ؟اینکه عکس شلوارش و سفارش هاشو بفرسته به من عکس پشه بند بچه ی خواهر شوهرمو فرستاد که فلانی اینو خریده😐😐😐😐آقا من همینجوری موندم در حالی که مامان بابای من دستشون درد نکنه واقعا بالای ۶۰ تومن واسه بچه ی ما خرید کردن آقا کوچیکترین ذوقی از خودش نشون نداده تا الان😐
مادرشوهرمم قبلا از این حرکت ها زده ولی خب گذاشتم به پای ذوقش که خوشحاله سیسمونی نوه شو داره می‌خره ولی شوهرمو نمیفهمم اصلا هیچ جوره کارش تو کتم نرفت تا الان میگفتم من بچمو تو وجودم بزرگ کردم احساسش میکنم ذوق همه چی شو دارم همسرم خب تا بچمونو نبینه نمیتونه ذوق و احساسش و مثل من نشون بده ولی چرا به وسیله ی خواهر زاده ش ذوق داشت اونجوری واکنش نشون داد ؟