الان رفتم تایپیک های قبلیم از اول که دغدغم بارداری بود تا الان که کنارمه رو خوندم کلی چالش و پشت سر گذاشتیم خداروشکر که به خوشی گذشت نیکا جونم الان کنارمه
خیلی حس خوبی داشت خوندنشون یاد اون روزا افتادم اولین تکون خوردن هاش خیلی حس نابی بود😍

۱ پاسخ

مال من که‌ دردسرهاش تمومی نداره خسته شدم دیگه

مقالات مرتبط

حس لامسه در کودکان شیرخوار
حس لامسه در کودکان شیرخوار
حس بویایی در کودکان شیرخوار
حس بویایی در کودکان شیرخوار
حس شنوایی در کودکان شیرخوار
حس شنوایی در کودکان شیرخوار
حس بینایی در کودکان شیرخوار
حس بینایی در کودکان شیرخوار

سوال های مرتبط

مامان آوینا مامان آوینا ۱ ماهگی
اون روز یک خانمه بهداشت بود باردار بود یاد خودم افتادم یعنی الان از هرچی بارداره فرار میکنم دیگه بسه وای حاملگی خیلی بده
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان شاهان کوچولو مامان شاهان کوچولو ۲ ماهگی
و منی که هنوز باورم نمیشه پسرم کنارمه 🥺 تاریخ زایمان طبیعی من ۲۴ فروردین بود 😅😅😅😅
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان 🩵آرسام مامان 🩵آرسام ۲ ماهگی
خداروشکر ختنه رو هم پشت سر گذاشتیم چقدر بد بود حالم از زمانی ک فهمیدم پسر باردارم ترس ختنه رو داشتم خودمو خیلی اذیت کردم
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان برسام مامان برسام ۳ ماهگی
ختنه چقد زمان میبره که کامل خوب بشه روزای اول بی حس بود الان اذیت میکنه
مشاهده ۹ پاسخ دیگر
مامان برسام وبردیا♥️ مامان برسام وبردیا♥️ ۲ ماهگی
پارت هفتم ♥️
اون حس سوختن و تلخی ته گلوم که از بین رفت احساس کردم دارم کِش میام😐😶 بعد گفتم چرا داره اینجوری میشه چیشده و اینا که پرستار گفت دارن سر بچه رو میکشن بیرون.
چند ثانیه این حالت ادامه داشت که بعد دکترم بهم توضیح داد و گفت خط سزارین رو کوچیک برش دادم چون سزارین هات نزدیک بوده زیاد باز نکردم نگران نباش هیچ مشکلی نیست. خلاصه بعد چند ثانیه بچه رو در اوردن و یهو صدای بلند جیغاش اومد و گریه کرد.. خیلی حس خوبی بود خیلی حس نابی بود همون لحظه حس کردم رو ابرام همه رو دعا کردم اول اونایی که بچه میخوان و مشکل دارن گفتم خدایا زودتر دامنشون سبز بشه خداشاهده الان بعد 19 روز که دارم مینویسم تمام موهای تنم سیخ شده.. بعد برای خانوادم و دوستام و همه کسایی ک میشناختم دعا کردم مشکلاتشون حل شه همه عاقبت به خیر شن.. توی این فاصله بچه رو تمیز کردن بعد اوردن گذاشتن روی صورتم.. بردیا موهاش مشکیِ مشکی بود درست برخلاف برسام که موهاش حتی موقع دنیا اومدن کاملا طلایی بود 😅😅
اینم عکس بردیا☺️
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان رایان🧿❣️ مامان رایان🧿❣️ ۳ ماهگی
خدایا ناشکری نمیکنم ممنونم ازت که الان پسرم کنارمه و حالش خوبه
اما خیلیی داغووونم نمیدونم چطوری بگم😔هیشکی درکم نمیکنه
حاملگی سختی داشتم استراحت مطلق بودم همش گفتم زایمان کنم راحت میشم اما اونم خیلی سخت بود و‌ بدتر از همه اینکه پسرم ۴روز دستگاه رفتم و‌کار شب و روز من گریه بود با شکم پاره از این بیمارستان به اون بیمارستان
روزای خیلی سختی بود هنوزم یادش میوفتم گریم میگیره اصلا فراموشم نمیشه😣از طرفیم بچم سینه خودمو نمیگیره شیرخشکی شده حس‌‌ میکنم در حقش‌ ظلم شده ک‌‌مجبوره شیر خشک‌‌ بخوره فقط
نمیدونم چمه اصن همش‌‌ خودخوری میکنم😣کلافم
مشاهده ۱۷ پاسخ دیگر
مامان تو دلی مامان تو دلی ۲ ماهگی
حس میکنم ادرار پسرم خیلی کم شده دو سه روزه
قبلا بازش میکردم کلی پوشکش سنگین بود الان خیلی سبکه
مامان دلانا مامان دلانا ۳ ماهگی
خانوما از کجا بفهمیم بچه اسهال شده؟؟
حس میکنم دخترم اسهاله. چند وقت بود روزی یه بار دفع داشت الان دو روزه خیلی تعداد دفع هاش زیادشده خیلی هم آبکی شده
مشاهده ۱ پاسخ دیگر
مامان فندق مامان فندق ۲ ماهگی
سلام خانما منم زایمان کردم خدارشکر .. میام حتما تجربمو از سزارین میگم🌺♥️خدارشکر دخترم الان کنارمه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان رادوین مامان رادوین ۳ ماهگی
خانما پسرم از دیشب تا الان بیدار بود الان خوابید فقط تو بغلم میخوابه وقتی سر جاش میزارم خیلی تکون میخوره مخصوصا دستاشو تکون میده طوری که کبافه میشه داد میزنه باز بیدار میشه چکار کنم
مشاهده ۸ پاسخ دیگر
مامان دخمل ناز مامان دخمل ناز ۲ ماهگی
سلام مامانایی که نی نی کوچولو شون دختره
الان باید ترشحات داشته باشن؟من دخترم از اون اول یه چیزی بود حالت چرب داشت انگار الان کمتره دور تا دور واژنش سفیده این طبیعیه؟
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان فاطمه 🐣🤍 مامان فاطمه 🐣🤍 ۱ ماهگی
خانوما من دخترم پستونک نمیگیره روزای اول می‌گرفت الان نه
این روزا یک قطره از قطره ی آ د رو میریزم سر پستونک اون وقت میگیره
مشکلی که نداره؟🥲
مامان دنیز خانوم مامان دنیز خانوم ۱ ماهگی
دیشب واس اولین بار بهش گذاشتن شیر بدم خیلییی حس خوبی بود وقتی برای اولین بار از دستگاه در اوردنش و دادن بغلم انگار دنیا تو دستام بود وقتی داشت تند تند شیر میخورد و زول زده بود تو چشمام انگار قلبم داشت از جاش کنده میشد
خیلی حس خوبی بود میدونستم مادر شدن قشنگه ولی نه در این حد
اون قلبمه فقط بیرون از سینم
امیدوارم زود خوب بشی و بیای خونمون فسقلیه مامان هممون چشم انتظارتیم 🥺
مشاهده ۶ پاسخ دیگر
مامان سورینا مامان سورینا ۲ ماهگی
بعد از ۲۷ روز یه دل سیر دراز کشیدم رفتم دوش گرفتم مثل ادم
اومدم تو گوشی سیر کردم
خدا کفر نمیگم ممنون و منت دارتم بخاطر این نعمت قشنگت ولی خدایی یاد دوران بارداری و قبل از بارداری که راحت بود بودن فکر و اینا دلم یهو هوس اون روزامو کرده با خودم گفتم کی میگذره این روزا تمام میشه بهتر میشه بچم
که شبا بخوابه چند ساعت پشت سر هم درست
روزا خوب باشه بتونم به بدبختی هام برسم بتونم یه کمی راحت تر باشم واقعا اون روزام خیلی خوب بود
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شاهان مامان شاهان ۱ ماهگی
پارت دوم تجربه سزارین
بالاخره روز موعد رسید و من از شب قبل تا صبح نخابیده بودم همش تو دستشویی بودم و نمیتوستم بخابم خیلی خیلی سخت بود اون شب
فردا شد و رفتیم واسه عمل
اول از همه برام سوند وصل کردن بار اولم بود سوند میزاشتن و خیلی میترسیدیم از دردش ولی درد نداشت و سوزش بود اما خیلی وضعیت بدی بود برام سوند داشتن
بالاخره رفتم اتاق عمل و آمپول بی حسی و گرم شدن پاها
اولین چیزی که حس کردم از عمل شبیه سوزن بود انگار سوزن خیاطی فوری میکردن بعدش دیگه هیچی نفهمیدم
۲ دقیقه نکشید که بهم‌گفتن مبارکه و کوچولوم صداش اومد باورم نمیشد که بالاخره بعد از مدت هاا انتظار بچمو دیدم و مامان شدم خیلی حس خوبی بود
اشک شوق میریختم ولی اونایی تو اتاق عمل بودن ندیدن 😅
بچرو بردن گذاشتن یه جای گرم و منم چشپ به بچه بود و تو دلم قربون صدقش میرفتم یکم گذشت و یه خانمی آورد نزدیک صورتم گذاشت انگار دنیا رو بهم دادن