۱۱ فروردین ۱۴۰۳
چقدر زود یکسال شد....مگه میشه همچین روزی و یادم بره مامان...
روزی ک فهمیدم تو ...تو دلمی🥹
با یه بیبی چکی ک خط دومش ب زور دیدع میشد رفتم ازمایش دادم...جوابش ۲۴ مشکوک ...پراز استرس بودم خوابم نمیبرد...اما ته دلم میدونستم تورو دارم 🩷
و تویی ک الان کنارم خوابیدی و من با دیدنت بغضم گرفته...تو نیم وجبی همه ی جون منی...
خدایاشکرت

تصویر
۶ پاسخ

من پری سال این موقه پریودبودم ولی ماه بعدیش بااینکه پریودم موعدش نبود ولی تستم مثبت شد

منم پارسال همین موقع منتظر پریود بودم🥺الان رو پام خوابیده...خدارو شکر واقعا

جونم🥹منم ۱فروردین آخرین پریودیم بود

ایشالله همیشه کنارت باشه💜

دقیقا منم همینجوری بودم خط دوم به زور دیده میشد ازمایشم مشکوک بود و تکررارشو انچام دادم عید رفتم مشهد از امام رضا حاجتمو گرفتم

منم 11 فروردین آخرین پریودم بود 😂😂😂😂

مقالات مرتبط

کتاب خواندن برای کودک از بارداری
کتاب خواندن برای کودک از بارداری
رفتار خودخواهانه کودکان
علت رفتار خودخواهانه کودکان و برخورد مناسب با آن
رفتار با کودک در جمع
رفتار مناسب با کودک در جمع و در مقابل دیگران
رفتار با کودک حساس
رفتار با کودک حساس و زود رنج | راهکارهای تربیتی کودک حساس

سوال های مرتبط

مامان ملورین🎀 مامان ملورین🎀 ۷ ماهگی
دقیقا ۱۶ فروردین پارسال بود تایم پریودم ۶ روزی عقب افتاده بود و من شک کردم ساعتای ۹ صبح بود رفتم یواشکی دوتا بیبی زدم ک یکیش اینجوری با هاله کمرنگ و یکیش حتی منفی شد .... الان دقیقا یکسال گذشته بیبی چک منفی من واکسن چهارماهگی (باتاخیر) زده و کنارم خوابیده😁🫀
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان مهدیار مامان مهدیار ۶ ماهگی
اخ پارسال همچین روزی بود بیبی زدم فورا ۲ تا خط شد باورم نمیشد
اینقد بیبی زده بودیم و ازمایش داده بودیم مثبت بود بعدش منفی بود ۲ روز بعد رفتیم ازمایش دادیم

یکسالع ک فندوق مامان دارمت شدی وجودم

هر لحظه هر ثانبه ک میگذشت میگفتم خدایا ینی واقعیه دیگ مثل قبلی ها ک نیست
واقعا شکر و الهی نصیب هر کسی که میخواد بشه


دقیقاً ماهی ک حتی ی درصد احتمال بارداری نمیدادم شدم و اینقد دیر ازمایش داده بودم بتام بالا بود احتمال دو قلویی میدادن
مامان نفس 🩷🎀 مامان نفس 🩷🎀 ۷ ماهگی
یادش بخیر فروردین پارسال موقعی ک درگیر جشن عروسی و لباس عروسم بودم یچیزایی حس میکردم بدجور به دلم افتاده بود تو دلم یه نینی هست
ولی هرچی بیبی چک میزدم منفی میشد
۳۰فروردین دوباره بیبی زدم تا دیدم خط منفیش خیلی قرمزه بیخیالش شدم از سرویس اومدم یکم بعد ک رفتم دیدم عع یه هاله ای هست دوییدم سراغ ابجیم رفتیم آزمایشگاه گفتن مشکوکه دو روز دیگ دوباره تست بده دو روز بعدش تست دادم و
دیدم بعله مامان شدم:)❤️
بخاطر فشار و حرکت زیادی ک داشتم چن روز بعدشم لکه بینیام شروع شد و تا ۸هفته قلبش تشکیل نشده بود
اون محدود کسایی ک میدونستن میگفتن از دست می‌ره
ولی خداروصدهزار مرتبه شکر الان ۴ماه و ۴روزشع و کنارم عین فرشته ها خوابیده
خداحفظت کنه جیگرگوشه🩷🌸

پ ن:قبل اینک یسریا بگن وای چقدر عجله داشتی بگم که من خونه خودم بودم
خدا خواست و بنده خدا غلط کرده ناراضی باشه با کمال میل پذیرای نفسم شدیم 🤌🏻✨
یا تچکر
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
مامان لیانا👼🏻💗 مامان لیانا👼🏻💗 ۴ ماهگی
کسی از این قطره به بچش داده؟
دکتر گفته ۴ قطره تو شیرش بریزم یادم‌ نیس ک گف روزی یبار با هر وعده
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان آوینا مامان آوینا ۵ ماهگی
ممانا ی سرر کتاب برای دخترم گرفتم از بدو تولد دعا بود با سوزن زده بودم ب پیرهنش الان پیشم افتاد سوزن باز شده بود پیشم افتاد تو سطلی ک بچه شوسته بودم مدفوع کرده بود شوستم بعد الان باطله دعا بندازم بره مگه نه
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان علی اصغر مامان علی اصغر ۴ ماهگی
خانمامن تغریبا ده روز مونده ب موعدپریودم بیبی چک زدم مثبت بودبعده بیس دیقع ای خط دومو کم رنگ انداخت بعدصب رفتم ازمایش دادم گفت منفیه ینی الان دیگه مطمعن باشم ک باردارنیستم؟ده روز مونده بموعدم مشخصه با ازمایش دیگه اره؟؟
مشاهده ۲ پاسخ دیگر
مامان وروجکم🤱(آرتام) مامان وروجکم🤱(آرتام) ۶ ماهگی
۲۳/۰۲/۱۴۰۳
پارسال این روز فهمیدم تو رو خدا بهم داده پسرم ،، وای خدا چه روز خوبی بود تو آسمونا بودم با تصور تو ... درست ۱۲ روز از اقدامم گذشته بود و من دل تو دلم نبود ک بدونم باردارم یانه هر علایمی ک داشتم سریع سرچ میکردم علایم بارداری هست یا ن،، بخاطر سقطی ک ۳ ماهه بود و دقیقا دو‌ ماه و نیم ازش گذشته بود بشدت حال روحی روانیم بد بود کارم گریه و زاری بود و ی امید میخواستم برا ادامه زندگی که خدا تو رو بهم داد درسته بچه قبلی رو ازم گرفت اما جاش تو رو بهم داد یکی ی دونم ، قبلش همش دنبال چرا بودم ک چرا من ؟! چرا ؟! چرا؟! باید خدا ازم بگیرتت؟! اما بعد متوجه شدم خدا بهترینا رو برام رقم میزنه، از روزی ک اقدام کردم حس خوبی داشتم امیدوار بودم ک خدا دیگه اینبار ناامیدم نمیکنه و یه بچه سالم میزاره تو بغلم و همینم شد ، الهی شکرت شکر که پسرمو صحیح و سالم بغلم گذاشتی شکرت که ناامیدم نکردی شکرت 😍😍 حفظش کن برام داغشو نبینم که بدون بچم میمیرم 🙏😍🫀
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان شایلان مامان شایلان ۷ ماهگی
عاشق این بشرم
آخه عشق مامان تو چه جوری انقد با تصورات من همخوانی داری آخه🥲
همیشه دخترمو اینجوری تجسم میکردم قیافش و دقیق همونجوری که میخاسم شد..
چرا ی موجود نیم وجبی انقد عشقه اخه🥺
خیلی دوسش دارم خیلییییی❤
مشاهده ۷ پاسخ دیگر
مامان مهدی مامان مهدی ۷ ماهگی
مامانا شما شیشه شیر رو هربار ک میشورین با اب جوش میشورین یه اینکه روزی دو سه بار یا روزی یه بار؟من تا با اب جوش نشورم دلم راضی نمیشه
مشاهده ۵ پاسخ دیگر
مامان جانا🩷 مامان جانا🩷 ۶ ماهگی
اخ پریدی با درد کمر و دل و ران و بی حالی با یه بچه 4 ماهه چقدر ما خانوما گناه داریم.یعمی از صبح جون نداشتم تکون بخورم.ولی باید ب دخترمم میرسیدم.جدیدا یاد گرفته فقط باید تو بغل راه بری تا اروم شه.با هین دردا تنها.آخ ک چقدر دلم گرفت.یعنی الان ک خوابید از بدن درد خواب ندارم 😔
مشاهده ۳ پاسخ دیگر
مامان جوجو(پارسا) مامان جوجو(پارسا) ۵ ماهگی
دخترا من از همون اول پارسارو تو اتاق خودمو همسرم نمیاوردم بعضی شبا ک اوج رفلاکسش بود میومد پیش ما میخوابید جمعا توی این ۴ماهی ک گذشت ۶،۷باربیشتر پیشمون نخوابیده، مثلا ساعتای ۵صبح که دیگه میدونستم خوابش یه جوریه ک زود زود بیدارمیشده باهاش میومدم توی حال میخوابیدم ، عمیق میشد میرفتم تو اتاق خوابم، سختیش برای من بوده وهست که همش جابجا میشم، فقط ترسم شروع شده که نکنه بزرگتربشه بهونه گیری کنه که باما بخوابه و همه ی زحمتام به باد برن، تجربه اشو داشتین؟ بزرگترمیشن وابسته ترمیشن؟یا ممکنه همینجوری عادت کنه؟
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان 🌙اِل آی🌙 مامان 🌙اِل آی🌙 ۷ ماهگی
سلام خانوما من ی دکتر رفتم ک گفتم دخترم تو پوشکش خیلی جزئی ک واضح دیده نمیشد رگه خون بود با دون دون های سیاه بی برو برگرد گف حساسیت ب پروتئین گاوی داره ولی دوباره تازگیا ی دکتر دیگه بردم آزمایش مدفوع نوشت براش ک تو اون ازمایش اصلا حساسیت نداشت پس کدوم درسته
البته فقط از بدو تولد تا الان دوبار اونم خیلی کم اونجوری شد پی چ‌کنم من لبنیات بخورم یا نه
این دکتر گفته بخور موردی نداره بنظرم ب ازمایش بیشتر باید اکتفا کنم تا یه حرف نه؟؟
مشاهده ۱۱ پاسخ دیگر
رقیه رقیه قصد بارداری
سلام همه مامانا من از وقتی فهمیدم باردارم اومدم گهواره پلاس
و الان دوباره حس میکنم باردارم
امروز آزمایش خون دادم
منتظرم ساعت ۷ بشه و همسرم بگیره جواب آزمایش رو و بهم بگهههه
دل تو دلم نیس
اخه خیلی بچه دوس دارم از این ورم یکم استرس دارم.....😉❤️
مشاهده ۴ پاسخ دیگر
مامان یاشار مامان یاشار ۶ ماهگی
ی چیزی یگممممم من الان یادم افتاد تجربه زایمانمو ننوشتم😐😂😂
بیایید بنویسم براتون
شنبه ها شوهرم تعطیله شنبه بود یک دی ماه با شوهرم رفتیم بیرون ب مناسبت روز مادر رفتیم خونه مامانجونم خاله و دایی ها جمع بودیم همه شام اونجا بودیم مادرجونم گوشت قرمز پخته بود ب من ابشو داد گفت بخور گرمه دردات شروع میشه
38 هفته و 6 روزبودم و اصلا درد هم نداشتم تازه شیاف گل مغربی گرفته بودم همون شب تاپیک گزاشتم چجوری استفاده کنم ک اسلا ب استفادش نرسیدم😂
ساعت دوازده ظب رفتم تو اتاق لباس بپوشم ک بریم خونه یهو زیر دلم تیر کشید مادرجونم متوجه شد گفت چیظد گفتم هیچی نبود ی ریزه تیر کشید
بعد ک رفتم خونه کمر درد شدید داشتم نسبت ب بقیه دردام شدید تر بود تا ساعت سه بیدار بودیم ساعت سه خابیدم چهار و نیم با حس مدفوع از خواب بیدار شدم انقباضام شروع شده بود پنج دقیقه ای میرفتم دستشویی وقتی دیدم همش میرم دستشویی توالت فرنگیمم برداشتم😑😑گفتم همزمان با دستشویی اسکاتم نیزنم ورزش میکنم اما شما نکنین من بچمم ریز بود شانس اوردم تو دستشویی زایمان نکردم😂😂
بعد تا پنج و نیم تحمل کردم اما دردام داشت شدیدار میشد
پنج و نیم همسرم و بیدار کردم شوکههه شده بود گفت چیکار کنم بچه داره میاد از اینور میدویید اونور گفت برم طبقه پایین بیدارشون کنم گفتم نه حالا زوده بمون(مادرجونم گفته بود درداتو تو خونه بکش منم حرفش تو گوشم مونده بود تا لحظه اخر تو خونه بودم عسل نازنازو دختر شجاع قصه ظده بود اونشب😌😂
ادامه تاپیک بعد
مامان فنچ من مامان فنچ من ۵ ماهگی
فنچ کوچولو منم امروز چهارماهه شد و خوشحالترینم از داشتنش وجودش برای ما پر از برکت و روزی بوده عاشقشم انقدر ک دلم میخواد تو بغلم حل شه🤤
دو روز دیگ هم باید ببرم واکسن چهار ماهگیش بزنم و اومدیم خونه مامانم این ماه همش تو رفت آمد بودم میرفتم میومدم ک باز اومدم 😍
پ .ن: ی ماهه فقط دستاش میخوره بزور با ادا نگهش می‌داشتیم دستاش نخوره ی عکس بگیریم 🤣
مشاهده ۲ پاسخ دیگر