بعضی روزها واقعا حس میکنم خیلی خستم از این زندگی..خیلی گریه کردم بچم خودشو کاملا سفت کرده..نگرانشم..از یه طرفی هم حس عذاب وجدان دارم از اینکه دارم به یه دنیای پر از رنج و سختی میارمش..کاش نمیاوردمش اونوقت دیگه هیچ وقت با این دنیای ظالم اشناش نمیکردم..حس میکنم لایق مادر شدن نیستم،،بچم تو شکمم حالش بده ترسیده..حالم بده..

درسته زندگی پر از رنجه اما اون بچه رو خدا بهت داده ما فقط وسیله ایم پس نگرانش نباش هوادار اون بچه خداس نه ما بنده هاش پس خودتو سرزنش نکن

به خودت امیدواری بده عزیزم ،هممون همچین افکاری میاد به ذهنمون بعضا ،فقط تلقین کن که چقدر حالت خوبه و همه چی عالیه ،خیلی تاثیر داره به خودت هی بگو قدرتمندی و از پس هر کاری برمیای ،خدا خودش حلاله همه مشکلاته بسپر به خود خدا همه چی حل میشه

منم خیلی گریه میکنم بیشتر اوقات بعد ایقد تکون میخورع تو شکمم خیلی عذاب وجدان دارم ولی خدا خودش کمک میکنه نگران نباش با تمام وجودم عاشق بچمم دوس دارم زودی ببینمش الهی ک همه نی نی ها سالم دنیا بیان

عزیزم درکت میکنم به هرحال تو بارداری این افکار پیش میاد نفس عمیق بکش و سعی کن بهش فکر نکنی و مطمئن باش مادر لایقی هستی که نگران بچه ات هستی این شرایط برای ما هم پیش اومده فقط قوی باش چیزی نمونده تا زایمانت عزیزم سعی کن موقعیتت رو الان تغییر بدی یا برو تو هوای آزاد یا آهنگ بزار عزیزم برات حتما دعا میکنم خداوند به قلب و روحت آرامش بده عزیزم

روانپرشک برو منم مثل شما بودم دارو داد الان خوبم

عزیزدلم اصلا فکر بد وناراحتی نکن
اهنگای شاد گوش بده خودتو سرگرم کن