شمایی که دست تنها هستین با تموم خستگیا گاهی پیش میاد به بچه دوم فکر کنین؟ من گاهی اینطور میشم با اینکه میدونم دارم احساسی بهش فکر میکنم

به نظرم تا سه سال اول اصلا نباید بهش فکر کرد
بعدش کم کم به فکر بیفتین ک دومی رو بیارید
حداقل شب بیدار های اولی تموم‌شه مادر یکم جون بگیره بعدا دومی

اصلا اصلا
متنفر شدم از بچه
فقط میگم خدا دیگ بمن نده ک نخام سقط کنم

و منی ک دومی توراهه🙂

من میذارم ۴ سال بگذره خستگیم دربیاد بعد

منم وقتی فقط بچه اولم داشتم همش دوست داشتم زود بچه دوم بیارم دخترم ۳سال و ۱ماهش بود بچه دومم بدنیا اوردم خیلی سخت بود اون اوایل داشتم دیوونه میشدم منم دست تنهام نمیتونستم دیگه زیاد به دخترم توجه کنم چون همه وقتم پسرم میگرفت،حالا خداروشکر از اول دخترم حسودی نمیکرد اصلا و در این مورد اصلا اذیت نشدم و برادرش اصلا اذیت نمیکرد،ولی بازم سخته هنوزم نمیتونم زیاد به دخترم توجه کنم،دوره ای بارداری که نگم

من فکر میکنم

من دست تنها با یک بچه ی یسال و یک ماهه ویک بچه پنج ماهه تو شکم😂😂😂😂
گاهی خسته میشم اعصابم تلیت میشه ولی باز میگم دوتاشون کنم و راحتشم

من ک دیگه عمرا..حاملگی سخت زایمان سخت تر و بعد اون بچه داری تنهایی...افسردگی...عمرا دیگه

منم فکر میکنم اما بخاطر اینکه تمام کارایی که از ندونم کاری واسه بچه اولم نکردم تجربه کنم دوباره مثل شیر دادن خودم مثل تمام روز بغلش کردن که نترسم بغلی شه خیلی احمقانه واسه دخترم کم گذاشتم با اینکه جونمو میدم بهش

منم دست تنهام ولی خیلی وقتا به بچه دوم فکر میکنم ولی برای بعد از دو سالگی دخترم

خیلی سخته دوباره همه چی شروع شه اما شوهرم یکی دیگه میخواد خودمم بدم نمیاد با اینکه این همه اذیت شدم البته دو سالش بشه پسرم اقدام میکنیم نمیخوایم بچمون تنها و تک فرزند باشه...

اصلا بهش فکر نمیکنم هربارم ک شوهرم بحثشو وسط میاره حالم بد میشه آمپر میچسبونم

اره خیلی ومیخام بیارم اگ خدابخواد

منم سختمه اما خدا خودش بچه دوم بهم داد اما شدید ب فکر بچه سوم و دخترم چون خودم خواهر ندارم دلم همیشه میخواست ی دختر داشته باشم اما خب ازایندشون ترس دارم

بچه ی اولم اذیتم نکرد
اما بچه ی دومم از وقتی به دنیا اومده داره اذیت میکنه
خیلی وقتا میگم چرا اینو آوردم، من که تازه راحت شده بودم.. اما بعدش به خودم میگم یادت شده یه روزی آرزوت بود دختر داشته باشی...

اصلا اصلا اصلا اصلا اصلا اصلا

آنقدر دست تنها و اذیت شدم که فقط خدا می‌دونه چقدر روزام سخت گذشته و چه آسیبایی دیدم،ولی بله فکر میکنم ب بچه دیگه😅

اصلااااااا

نه چون خیلی اذیت شم زایمان بعدش کولیک و رفلاکس اصلا دلم نمیخواد دوباره تجربه کنم 😐