دلم میخواد دگ از خستگی بی حوصلی بی خابی بی اعصابی از همه حسای بد فریااااد بزنم خیلی داغونم دخترم فقط بهونه های الکی میگیره همش گریه میکنه ریختوپاش میکنه خونه رو به گند کشیده دارم ازپوشک میگیرمش لج میکنه نمیره دستشویی تو شلوارش جیش میکنه پسرم هنوز ۳۴روزشه بدنم خیلی درد میکنه حوصلم نمیکشه یه غذایودرست وحسابی بپزم بخوریم😭😭ای خدا دگ چیارو بگم
یه هفتس نرفتم خونه مادرم ینی نرفتنم ازرفتنم بهتره بسکه دخترم اذیت میکنه شلوغ میکنه خیلی شرمنده میشم خجالتزده میشم اونا هیچوقت حرفی نمیزننا میگن بچس بایدم شلوغ کنه ولی من شرمنده میشم امروز مامانم چندبارزنگ زد بیایین گفتم نه بیام اذیت میکگه حوصله ندارم ناراحت شدقطع کرد🥲بخدا دگ بریدم دوس دارم چشاموببندم بازکنم ببینم چهارسال پنج سال گذشتع این دوتابزرگ شدن راحت شدم😕😕

عزیزم‌ بین اتفاقای مهم زندگی بچه ها باید چندماه فاصله باشه تا بچه باهاش کنار بیاد؛ همینکه یه عضو جدید بهتون اضافه شده یکی از اون اتفاقای مهمه؛ منم چندروز دیگه زایمانمه؛ از پوشک گرفتن دخترمو میخوام بزارم برای وقتی که آمادگی کامل داشته باشیم
یکم زود اقدام کردی برای از پوشک گرفتن
خیلی فوت و فن داره؛ قبلش باید براش کتاب بخونی؛ باهاش صحبت کنی؛ مهمتر از همه بتونی به خودت مسلط باشی؛ اعصاب و روحیه ت سرجاش باشه چون با کوچکترین تنش که از خودت بروز بدی بچه مضطرب میشه و همکاری نمیکنه برای گفتن جیش و پی پی

دقیقا عین تو بودم...پسرم دو سال و یه ماهش بود و دخترم دو ماهه..از پوشک میگرفتمش ..دخترمو میخوابوندم و ساعت ها تو حموم جیش جیش میکردم..ده روز زحمت کشیدم ..پی پی کردن اینا رو یاد گرفت..ولی خودش نمیگفت باید خودم میبردم تا جیش میکرد
بعدشم پی پی میکرد و دست به پی پی اینا میزد...یه اوضاعی داشتم‌ که نگو....
تا شوهرم از یه چیزی عصبیم کرد..منم گفتم خاک تو سرم به خاطر تو دارم از پوشک میگیرم..ساعت ها تو حموم و سرویسم....با خودم گفتم غلط کرده..نه خودمو اذیت میکنم نه بچه رو...پوشکش کردم...و تا سه سالگی نگرفتم...شوهرم تا میگفت میگفتم خودت کردی من میگرفتمش....تا اینکه سه سالشو یه ماه اینا رد شد...خیلی خیلی خیلی راحت گرفتمش..نه خودش اذیت شد نه من..تو هم ببین اگه اماده نیس نگیرش

عزیزم چرا تو این شرایط که تازه زایمان کردی میخای از جیش بگیری هنوز زوده باور کن زمانش که برسه خودش با علائمی نشون میده ایشالله خدا توانایی مضاعف بهت بده خیلی سخته دوتا بچه کوچیک امشب داشتم فک میکردم وقتی اون یکی به دنیا بیاد چی میشه

برا گرفتن پوشک محیط باید اروم باشد بعد دخترت الان طبیعیه چون پسر منم جیغ و داد رو داره از بچا بزرگت کاربکش بهش بگو ب امید تو برادر اوردم بعد دو سه روز برو خونه مادرت اون بچه ها رو بگیره سبزی ،پیاز ،بادمجان سرخ کن برا فیریزر،لوبیا آبپز کن برا یک هفته نه بیشتر ک فقط تو خونه بذاری بپزه ب اون شوهرتم بگو تو اوردنشون ک تنها نبودم الان یکم کمک کن

عزیزمن میدونی تولد بچه جدید چقدر برای دخترت استرس داره؟ بعد تو این هیری ویری تو بهش فشار مضاعف وارد کردی برای ترک پوشک؟ گناه داره طفل معصوم

اوه چ اعصابت خرابه عزیزم بچه هستن خب دیگ بچه نیار بابا گناه داره بچت کوچکه یکم آرامش خودتو حفظ کن اون از حسودیش ک این کارارو میکنه بهش بیشتر توجه کن اصلا دعواش نکن گناه داره من خودم بچه بزرگم خیلی اذیت میکنه اما باید تحمل کرد

منم همینم دقیقا خونرو صبح میکنم دسته ی گل شب داغونه همه جا ریخت و پاش حالم بهم میخوره از خونه

بچه ها ر و یا باید بزاری به رشد برسن که جیش بگن .همین جوری نمی گنند یا حوصله به خرج بدی به کارتون تشویق پیش ببری همین جوری همکاری نمی کنند