۸ پاسخ

ای جانم دخترای قشنگ😍😍😍😍🥰

چه خوب
خداروشکر
انشالله همیشه شادی و سفر و سلامتی باشه

اسماشون چیه،رابطشون باهم چطوره

😍😍😍😍

چقدرایناخوشگلن منم دوست دارم دوقلو داشته باشم ♥️♥️

بمونین برا هم دیگ همیشه به شادی و گردش🥰

آفرین به این خانواده

❤️❤️😍😍

سوال های مرتبط

مامان مهراب مامان مهراب ۱۳ ماهگی
سلام خوبید؟ما امروز از تهران برگشتیم یزد بخاطر کار همسرم کم موندم خیلی مامان و بابام و داداشام اصرار کردن بمونم ولی بخاطر نزدیک عید و کاراش و کاز همسرم باید برمیگشتم.از تجربه سفر بعد یک سال با فسقل کوچولو بگم اول از همه من خیلی میترسم با مهراب مسافرت برم چون ۷ساعت راه یزد تا تهران بدون توقف هست اگر توقف هم بکنی بیشتر هم میشه و خداروشکر تو سن خوبی این مسافرت رو رفتم برای بچه های کوچیکتر از سن مهراب مسافت های ۲یا ۳ساعت خوبه ولی بیشتر نه چون نمیتونی چیزی بدی زیاد و برای شیر دادن هم چه شیر خشک چه شیر مادر اینکه همش شیر بدی یکم سخته ولس برای سن مهراب یا بزرگتر این مسافت طولانی خوبه کمتر اذیت میکنن و دستمون بازتره .و حتما برای راحت بودن باید از قبل میوه و همه چی رو آماده کنی تو ظرف و یه سری چیزها جلو دستت باشه که هم به شوهرت برسی هم به بچت هم به خودت .و برای جا عوض کردن فسقلی ها زیاد تو مسافرت نباید حساسیت به خرج داد چون اذیت میکنن تو یه تیکه جا که میخوای عوض کنی و در کل راحت بود من اذیت نشدم نه رفتنی نه برگشتنی خیلی خوب بود .تهرانم رفتم نتونستم به هیچکدوم از دوستام سر بزنم چون برف شدیدی اومد و حسابی نشسته بود.و اینم بگم من استرس غریبگی کردن مهراب رو داشتم و بله اولش کلا دوری می‌کرد ولی داداشام و بابام انقدر باهاش بازی کردن که دیگه خودش میرفت پیششون بازی کنه.رفتم اونجا مامانم خیلی چیزهارو میخواست به مهراب بده مثل غذاهای نمک دار مربا توت فرنگی.و خود توت فرنگی و عسل و...خیلی سخت بود جلوشو بگیرم
ادامه در تاپیک بعدی
مامان سید مهبد 💚 مامان سید مهبد 💚 ۱۵ ماهگی
امروز با دوستم که پسرش همسن پسر منه صحبت میکردم
از زایمانامون می‌گفتیم
اون بیمارستان دولتی سزارین اورژانسی شد تو شهرستانمون بصورت رایگان
من سزارین اختیاری شدم تهران بیمارستان خصوصی ..
اون میگفت بدترین خاطره از زایمان برام مونده
کمرد درد و پادرد و عوارضش که هیچی
پرستار های بد اخلاق
دکتری که اصلا جواب سلامم نداد
طول روز چقدر درد کشیدم کسی انگار نه انگار
اتاق شلوغ و فلان..
البته که استثنا هم وجود داره ها قطعا بیمارستان دولتی خوب هم داریم
اما متاسفانه اکثرا همینن
اونوقت من خودم بهترین خاطره عمرم زایمانمه
اصلا آمپول بی حسی و نفهمیدم
خداروشکر حتی کمرد دردی که داشتم خوب شده
پرستار ها و ماماها عین پروانه میچرخیدن دورمون
پیپی بچه رو شستن
عوضش میکردن
برا من پد میزاشتن
بچه رو میبردن خودشون بهش رسیدگی میکردن
یجوری دست نوازش رو سرم میکشیدن انگار خواهرم بودن
تو اتاق عمل انقدر باهام گفتن و خندیدن که یادم میرفت کجا ام
بازم میگم استثنا هست
اما کلا هرچی پول بدی اش بخوری