عزیزم میفهمم حالتو منم دقیقا بعد زایمان افسردگیگرفتم بی دلیل اصلا دلم نمیخواست حتی شوهرمو ببینم به زور تحمل میکردمش
ولی ببین به این فکر کن خیلیا از روی منظور حرفی نمیزنن توروخدا به دل نگیر الکی نه ذهنتو مشغول کن نه کینه درست کن
همینجوری یچی به زبونشون میاد میگن فکر میکنن مثلا اگه اسم جاریتو بیارن توام انگیزه میگیری....یه مادر هیچوقت قصد نداره با حرفاش بچشو برنجونه اونم دختری که تازه زایمان کرده....
اگه قرار بر ناراحت کردنت بود زحمتتو نمیکشیدن اون ۷ روز
بنظرم ببخش و فراموش کن شاید ماام ۲۰ سال دیگه جای اونا باشیم عین اونا رفتار میکنیم
هر کسی به هر نحوی از اطرافیانش حرف شنیده دختر من کولیک داشت میچسبید به سینم فقط میل به مکیدن داشت از اولم پستونک رو قبول نکرد،همههه گیر داده بودن که شیر نداری بچه همیشه خدا گرسنست حالا بیا به اینا بفهمون که بابا اونیکه کولیک داره این مدلیه مگه میفهمیدن
ب نظرمن از سر دل سوزی میگفتن تا تو بیشتر ب خودت برسی بخوری.....
چه دوره بدی ب منم بعد گذشت ولی از لحاظهای دیگه.
من دورم تا حدودی خلوت بود.
ولی کسی ک ازم مراقبت میکرد کِس کار بود یه کتر5دیقه 3ساعت لفتش میداد😬
منم یاد اون موقع انداختی
دختر منم زردی داشت
خونواده شوهرم هفت روز موندن
هم خوب بود هم بد
همین سرکوفت سینه نگرفتن و شیرخشک دادن
دلم میخاست یه شب شوهرم بغلم بخابه
ولی نشد و افسردگی بدی سراغ منم اومد
راستش نمیتونم ببخشم کینه بدی تو دلم کاشتن
خاله هاذچرا باید بمونن پیش کسی که زایمان کرده دوروشو شلوغ کنن کسی که زایمان کرده به ارامش نیاز داره
وا اونا دیگه چ مدل خاله ای بودن چرا اصلا باید دخالت کنند!!عجبا خیلی بده تو زایمان و بارداری رفتار همه توذهن آدم میمونه
الهی بمیرم چقدر سختی کشیدی خدا جوابشون رو بده بعضی آدما اینقدر عقدهای هستن که اصلا انسان بودن رو یادشون رفته
من که حتی یه نفر محض رضای خدا نیومد بگه چطوری
واای آخه خالت چرا باید میموند خودش باید بفهمه که نیاد تو این موقعیت 😐اینطور بودن همون روز اول اسم گذاری میکردی اوناهم دمشون میزاشتن کولشون میرفتن
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.