مامانایی که دوتا بچه دارین با اختلاف سنی ۳،۴،۵ سال
میگم که چرا هرچی جلوتر میره سخت تر میشه همه چی؟
پس کی قسمت های آسونش میرسه؟ 😔
کی قرار عادت کنیم به این شرایط؟
از اینکه هرروز و شبم شده خستگی و سر درد و گرسنگی بخاطر
شیر دادن زیاد خیلی خسته م. شبا که بچه ها میخوابن من دیگه
واقعن بیهوش میشم اصن فرصت نمیکنم مسواک بزنم حتی !
کی شرایط و اوضاع یکم بهتر میشه و من میتونم زمان واسه خودم بذارم؟ 🥺

منم پسراولم 6 سالشه دومی 80 روزشه
خیلی سخته
باهم نمی‌خوابن که منم بخوابم
حتی تو رابطمون هم تاثیر گذاشته یاب رگه بیداره یا کوچیکه بیداره
الان 80 روزه زایمان کردم از آخر فروردین که فهمیدم باردارم و جفتم پایین بود رابطه نداشتیم الانم بعد از زایمان هنوز رابطه نداریم اصلا جور در نمیاد باهم باشیم
کوچیکه کولیک و رفلاکس داره همش بیدار میشه گریه میکنه نریم سراغش خونه رو روسرش میزاره و جیغ میزنه

من تاپیکای شما همیشه برام عجیب بود. میگفتم مگه میشه بچه۳ساله انقدر عاقل. مثل آدم بزرگ میموند کاراش. الان تازه نرمال شده. من که یکی دارم همینقدر گنده. همین امروز از مهمونی اومدم گریه کردم.

بچه های من یکسال وو خورده بینشونه😩😩😩

اين احساس افسردگي مال شيردادن ديگه شيرخشك بهش دادم احساس بهتري دارم به بچه ها ديگه

من 😥🤕پسر بزرگم سه سالو ده ماه...‌.این دخترممم دوماه....نه تفریح دارم نه استراحتو خوراک درست

سخته ولی چ میشه کرد

واسه منم سخته خیلبی

بعضی اوغات کم میارم واقعااا😢

من که هنوز به روال قبل برنگشته خاهر از بس گریه میکنم حالم بده

نمیتونی یکی بگیری یکم کمک حالت باشه


چون جفتشونم به مراقبت نیازدارن سختته یکم ولی یکم صبوری کن انشاالله میگذره

وای نگووو دختر بزرگم با اینک خییییلی اصرار داشت نینی بیاد ی جوری شده 🥲
هیدمیگه از وقتی اجی اومده اونو کنارت میندازی نمیذاری من کنارت بخوابم ☹️☹️