واسه اینکه دعوامون نشه،پوشیدیم اومدیم پیاده روی...البته چه پیاده روی ای...هر دو قدم وایمیسه یه چیزی توجه شو جلب میکننه

پیاده روی بابچه ی۱۸ماهه همینه دیگه
از۱۳ماهگی بچه م چه برف بوده چه بارون باهم رفتیم میاده روی
اینوگفتم که یکم دیدتون مثبت بشه
لذت ببرید ازین روزها
چشم روهم بذارید شده یه دخترخانم نوجوون که خودش تنهایی پیاده نیره وبرمیگرده وحتی شاید نخواد مادر باهاش بیرون بره
قدر این روزها رابددونید

عزیزم بچه ان دیگه ما باید باهاشون راه بیایم .ک ما هم بالاخره توان و اعصابمون زیاد نمی‌کشه.
ولی یکم بیخیال تر شو میبینی غذا خوردنش هم بهتر شد و همه چی
الان ب دندون هم هستن ی روز خوب میخورن ی روز نه
منم مشکل غذا نخوردن و با دخترم داشتم .الان دیگه بیخیال شدم و بهتر غذا میخوره
از لحاظ شیطنت هم ک دیگه همه کار میکنه و از هیچی نمیترسه

دختر منم همین کارهارو می کنه اصلا نگو نکن با چیز دیگه حواسشون پرت کن تو این سن هرچی بگی نکن بدتر لج می کنه

آخی زنده باشه براش الان همه چی عجیبه دوس داره ببینه و لمس کنه تنش سلامت🩵

دختر منم همینطوره پرتغال میخوره میماله صورت و سرش

وای من تنها دخترمو میبرم پارک ثوستمو میکنه فقط از پله های سرسره میره بالا و‌تنها میکه سربخورم منم دنبالش هلاک میشم بعدشم کلی لباس باید بشورم

مسیر یه ربعه رو منو دخترم یک ساعت و نیمه میریم😭😂😂💔

دختر منم همینه راه ۵ دقیقه نیم ساعت طول میکشه😀

چرا دعوا عزیزم؟