۲ پاسخ

عزیزدلم اسم دخترتون مهرسا هست
اسم نی نی رو چی گذاشتین؟ فضولی نباشه چون اسم دخترم مهرسا هست دوست داشتم بدونم ❤️💖

🥺

سوال های مرتبط

مامان آوش💫 مامان آوش💫 روزهای ابتدایی تولد
تجربه من از زایمان سزارین
روز سوم فروردین برای سونوگرافی به بیمارستان رفتم که گفتن آب دور جنین 8.5به دکتر شیفت زنگ زدن و گفت باید عمل بشم چون بچه هم بریچ بود اومدم خونه یه دوش گرفتم و وسایلام جمع کردم و ساعت 3بستری شدم اول nstگرفتن بعد سوند وصل کردن و انژوکت زدن موقع وصل کردن سوند و بعدش خیلی احساس سوزش داشتم بعد رفتم اتاق عمل امپول بی حسی تو نخاعم زدن اصلا درد نداشت بعدش کم کم پاهام سنگین شد و یه پرده جلوی سرم کشیدن پنج دقیقه طول نکشید که صدای گریه بچم شنیدم و دیدمش اشکام جاری شد🥹پسر سفید قند عسلم هیچ وقت فکر نمیکردم انقدر عزیز باشه،خداروشکر کردم بعدش شروع کردن به کندن جفت و بخیه و ...با اینکه بی حس بودم اما کندن جفت کامل احساس کردم رحمم میکشیدن بیرون، بعد از بیرون آوردن بچه خیلی از قبلش بیشتر طول کشید حدود یک ربع فقط بخیه و کارای بیرون‌اوردن جفت انجام دادن ،یکم بالا اوردم بعد که تموم شد نیم ساعتی توی ریکاوری بودم درخواست پمپ درد کردم ،بعدم که بلندم کردن و رو تخت خوابوندن با اینکه موقع عمل زیاد اه و ناله کردم و حرف زدم ولی سردرد نگرفتم،کم کم دردام شروع میشد پمپ درد خیلی خوب بود هر بار که اذیت بودم فشار میدادم
مامان دیانا مامان دیانا ۱ ماهگی
تجربه زایمان طبیعی من👇

امروز ۴۰ هفته تموم شده بود وارد ۴۱ هفته شده بودم رفتم بیمارستان برای معاینه که بهم گفتن شرایطم خیلی خوبه و ۳ سانت رحمم بازه منم دردی نداشتم..
ساعت ۴ و نیم بستری شدم بهم سرم و آمپول زدن تا ساعت ۵ دردام کم کم شروع شد در حد درد پریودی خیلی خفیف هر دو دقیقه می‌گرفت تقریبا ۴۰ ثانیه طول می‌کشید ولی خیلی خفیف بود جوری که من خوابم گرفته بود🫢
تا ساعت ۵ و نیم کیسه آبم پاره شد و تقریبا دردام بیشتر شد یکم راه رفتم و رو توپ نشستم و دردارو با تنفس کنترل میکردم
همون موقع دکترم رسید پرسید که احساس مدفوع نداری؟ منم گفتم که چرا دارم بعد معاینه بهم گفت دیگه رو توپ نشین خیلی سریع داری پیشرفت میکنی🫠
ساعت ۶ برام آمپول هیوسین زدن که یکم آروم شدم ولی دردام زیاد شده بود تا ساعت ۶ و رب که دیگه نمیتونستم تحمل کنم و احساس زور داشتم منو بردن اتاق زایمان و تقریبا تنفس و اینا دیگه کارساز نبود داد میزدم ولی خب زیاد طول نکشید دو تا زور زدم و ساعت ۶ و نیم دخترم به دنیا اومد😍
درد داشت بخیه هم خوردم ولی خوبیش این بود زیاد طول نکشید و زود این روند تموم شد🫠🫠
مامان mahlin مامان mahlin ۱ ماهگی
#زایمان طبیعی😭 پارت اول
سلام من اومدم تجربه زایمان و بزارم
من یکشنبه حدود ساعت ۱۵درد زیر شکم وکمر گرفتم ک نتونستم راست بشم ..ومجبور شدم برگشتم خونه گفتم ممکنه تا شب دردات بیشتر شه و یا هم صبح اومدم خونه کلی ورزش کردم توی تشت آب نشستم تشت آب گرم رابطه اسکات زدم و کلی ورزش‌های لگنی دیگه انجام دادم و ساعت ۲ شب من باز دردام شدید شد و رفتم بیمارستان که معاینه شدم و گفتم ۲ سانت و نیم باز شدی بمون تا ساعت ۶ باز معاینه ما نشی معاینه شدم ساعت ۶ و گفتم ۲ سانت و نیم هستی ولی خونریزی داری که مجبور به بستری کردن بستری که شدم ساعت ۷ اومدن برام آمپول فشار زدن با زدن آمپول فشار برام که هر یک ساعت بیشتر می‌شد با زدن آمپول فشار از درد خود آدم بیشتر و اینکه هی داد می‌زدم تو رو خدا تحمل ندارم یعنی روزی سختی بود اونقدر گریه کردم هیچی نمی‌تونستم بخورم می‌گفتن خرما بخور فشارت افتاده قندت افتاده شربت بخور نمی‌تونستم بخورم ولی به زور چند تا دونه خرما اونم بهم داد همراه با کمی شربت منو پیاده کردن دستگاه انستی هم که بهم وصل بود و اصلاً رش نمی‌آوردن کمی که اومدم از تخت اومدم پایین گفتم ورزش کن ولی دردام به حدی زیاد بود که اصلاً نمی‌تونستم ورزش کنم جوری بود که داشتم احساس فشار زیاد و بیش از حد داشتم فقط کیسه آب گرم حتماً حتماً همراه خودتون داشته باشین کیسه آب گرمو که می‌ذاشتم پشتم و مادرم کمرمو ماساژ می‌داد کمی از دردام آروم می‌شد حتماً حتماً این روش انجام بدین ولی باز غیر قابل تحمل بود دردا من جیغ داد می‌کردم یعنی به قدری دردم زیاد بود غلط کردن افتاده بودم خلاصه اینو بهتون بگم هر نیم ساعت یک و نیم تا دو سانت باز می‌شدم ی
مامان رادوین👶🧿 مامان رادوین👶🧿 ۲ ماهگی
خب خب بریم برای تجربه ی زایمان طبیعی....

من تقریبا سه روز پیش شب بخاطر فشار بالا اعزام شدم زایشگاه چون دو هفته پیش هم بخاطر فشار بالا دو روز بستری بودم و این دفه هم فکر کردم دو روزی بستری میشم و بعد مرخص میشم فشارمم رو ۱۵ بود هواستون باشه اگه یوقت فقط سردرد هم داشتین پشت گوش نندازین و برین فشارتونو چک کنید چون فشار بالا واسه مادر و بچه خطر داره خلاصه وقتی رسیدم رایشگاه معاینم کردن گفتن یه سانتی و منو بستری کردن بعد فهمیدم که ختم بارداری دادن و اینکه من هیچ دردی نداشتم شب تا صب زیر نظر بودم بلاخره ساعت هشت صبح بهم امپول فشار زدن یساعت بعدش یعنی ساعت ۹ کیسه ابم پاره شد و کم کم دردام شروع شد اول از کمرم شروع شد ولی زیاد نبود حالت پریودی بود و اینکه منو بعد پاره شدن کیسه آبم دوباره معاینه کردن هنوز همون یه سانت بودم کم کم دردام شدت میگرفت ولی چند ساعت اول خوب بود قبل تحمل بود دردامو با نفس عمیق و ورزش کردن کنترل میکردم دخترا فقط اینو بگم نفس عمیییق خیلیی خوبه و بهتون کمک میکنه و یکی دیگه اسکات زدن من دردام دو سه دقیقه یبار شده بود رفتم سرویس و موقع درد اسکات میزدم